گفتگوی اختصاصی با دکتر قدیری ابیانه
موسیقی انقلاب باید به کمک حماسه اقتصادی بیاید
برای پرونده «تولد دوباره موسیقی انقلاب» و برای اظهار نظر در مورد ترانه های «مرگ بر آمریکا» و «گزینه های روی میز» به دو دلیل سراغ دکتر محمد حسن قدیری ابیانه رفتیم. اولاً دکتر قدیری ابیانه از زمانیکه آن مناظره معروف را با جمله بیاد ماندنی «به نام خداوند قدرتمندتر از تمام ناوگان آمریکا!» آغاز کرد؛ به عنوان یک چهره موثر ضداستکباری شناخته می شود. و ثانیاً نظرات ایشان به عنوان یکی از کارشناسان عرصه های استراتژیک و روابط بین الملل، برای تحلیل ترانه هایی که پربازتاب ترین آثار موسیقی سالهای اخیر در عرصه بین المللی بوده است؛ بدون شک مغتنم است. گفتگو با ایشان به ارائه پیشنهادهایی منتهی شد که شاید مسیر موسیقی انقلاب در سالهای آتی را تغییر دهد.
*
می خواستیم نظر شما رو به عنوان یک کارشناس مسایل استراتژیک و صاحب نظر در روابط بین الملل، در مورد دو اثر موسیقی ضد استکباری یعنی «مرگ بر آمریکا» و «گزینه های روی میز» بدانیم؟
این دو ترانه، دو اثر هنری ارزنده بود. هم از نظر متن و شعر و هم از نظر ریتم و موسیقی بسیار مثبت و موثر بود. و مورد استقبال هم قرار گرفت. باید به مؤسسه ی شما بابت این که وارد این عرصه شده اید؛ تبریک گفت. خواننده هم به خوبی از عهده ی اون بر آمده. «مرگ بر آمریکا» و «گزینه های روی میز» امروز به چاشنی خیلی از مراسم های دانشجویی و جلسات جوانان تبدیل شده است. و این نشون میده که جای این نوع موسیقی ها تا حالا خالی بوده و باید در این زمینه کار بیشتری صورت بگیرد.
*
با اقبال گسترده ای که در سال گذشته مردم به «مرگ بر آمریکا» و «گزینه های روی میز» نشان دادند؛ موسیقی انقلاب رونق دوباره ای گرفته است؛ برای گسترش این نوع موسیقی چه پیشنهادی دارید؟
موسیقی یا سرود یا آهنگ یا آوازهایی که دارای محتوای انقلابی است؛ شور و هیجانِ مناسب رو به حرکت های مردمی منتقل می کنند. اگر بتوانید این نوع موسیقی رو به زبان های دیگر و فضای خارج از ایران نیز ارائه کنید؛ بسیار موثر خواهد بود. به عنوان مثال زبان های عربی، اردو، انگلیسی و اسپانیولی ظرفیت و مخاطب بالایی دارند.
موسیقی انقلابی می تواند وارد عرصه ی طنز هم بشود. طنز هم یکی از ابزارهای بسیار موثر برای فرهنگ سازی است.
*
خود شما اولین بار این دو ترانه رو کجا شنیدید؟
من برای اولین بار در حاشیه سخنرانی هایم در دانشگاه ها شنیدم. برگزارکنندگان همایش ها، یادواره ها، سخنرانی ها و حتی مناظره ها این دو ترانه رو عموما به عنوان مقدمه این مراسمات پخش می کنند.
*
در زمان رونمایی از این دو ترانه ضداستکباری بعضی عقیده داشتند که این جور کارهای هنری باعث تضعیف دستگاه دیپلماسی کشور می شود. نظر شما در این زمینه چیه؟
کسانی که نسبت به این گونه آثار فرهنگی و هنری ضد آمریکایی در طول مذاکرات حساسیت نشون میدهند و اون رو منفی تلقی می کنند؛ با روابط بین الملل آشنایی ندارند. آیا امریکا در طول مذاکرات از حمایت از منافقین دست برداشت؟ آیا تحریمها رو لغو کرد؟ آیا دیگه صحبت از گزینه نظامی نکرد؟ یا اینکه کماکان به این بحث ها ادامه داد؟ من خودم عضو تیم مذاکره کننده ی قطعنامه 598 بودم. آیا در طول مذاکرات 598 رزمندگان اسلام دست از تهاجم به عراق و آزاد سازی خاک ایران برداشتند؟ آیا شعار مرگ بر صدام از کشورمون حذف شد؟ اگر نبود پیشرفت ها و موفقیت های رزمندگان اسلام حتی در طول مذاکرات هرگز صدام حاضر نمی شد معاهده مرزی 1975 رو که پاره کرده بود؛ دوباره بپذیرد.
*
حتی در مورد تابلوهای صداقت آمریکایی که در سطح برخی شهرها نصب شده بود و کار هنرمندان انقلابی عرصه گرافیک بود؛ فشار آوردند و این تابلوها از سطح شهر جمع آوری شد.
جمع آوری تابلوهایی که صداقت آمریکایی ها رو زیر سؤال برده بود هم کار اشتباهی بود. مگر صداقت هیأت ایرانی رو زیر سوال برده بودن؟ آن تابلوها صداقت امریکایی ها رو زیر سوال برده بود. آیا آمریکایی ها لحظه ای از اینکه بگن ما به ایرانی ها اعتماد نداریم؛ پرهیز کردند؟ لذا این نوع مواضع نه تنها مانعی برای مذاکرات نیست بلکه کمک به مذاکرات هست. من می خواهم بالاترش رو به شما بگویم؛ به نظر من اگر این مذاکرات مخالفینی نداشت و اگر این مخالفت هایی که بروز پیدا کرد؛ مشاهده نمی شد هم دولت باید برای پیشبرد اهدافش یک عده رو دعوت می کرد به این که تظاهر به مخالفت بکنند. چرا که مخالفت مردمی با آمریکا به نفع هیأت مذاکره کننده هست. وقتی آقای اوباما در مکالمه ی تلفنی اش با آقای روحانی صحبت از این می کنه که ما در آمریکا برای رسیدن به توافق با ایران مخالفینی داریم؛ هدفش ذکر یک نقطه ضعف نبوده بلکه هدفش از ذکر وجود مخالفین این است که بگوید؛ شما باید امتیازاتی بدهید که ما بتوانیم مخالفین را هم متقاعد کنیم. ما هم باید بگیم در ایران مخالفینی داریم تا غربی ها بفهمند که باید امتیاز بدهند لذا این نوع مخالفت ها به دیپلماسی کمک می کند و باید ادامه پیدا کند. البته معتقدم که دولت باید لحن نرم خودش رو ادامه بدهد ولی مردم هم باید لحن قاطع و انقلابی خودشون رو ادامه بدهند. مردم، مجلس، رسانه ها باید لحن انقلابی داشته باشند. این لحن آرام و دیپلماتیک وزارت خارجه و رئیس جمهور هم آثار مثبتی در پی دارد. مهمترین اثر مثبت این لحن آرام این است که کسانی که در این توهم به سر می بردند که با لحن آرام می شود امریکا رو از دشمنی با ایران منصرف کرد؛ متوجه می شوند که برداشت شان اشتباه است. واقعیت این است که قبل از مذاکرات آمریکایی ها از گزینه های روی میز صحبت می کردند اما بعد از مذاکرات، بیشتر دارند بر گزینه های نظامی تاکید میکنند. این مذاکرات نرم در کنار مواضع قاطع مردم و مجلس و رسانه ها و امثال اونها دستکش مخملی رو از مشت آهنین اما پوسیده آمریکا بیرون می کشد.
*
چه موضوعات و عرصه های دیگری می تواند سوژه موسیقی انقلابی باشد؟
موسیقی بدون شک اثر گذار است. حتی نظامی ها هم موسیقی را در قالب مارش نظامی به خدمت می گیرند. اما این اثر گذاری موسیقی فقط در بعد انقلابی و نظامی نیست. بلکه در هر زمینه ای می تواند موثر باشد. موسیقی یکی از ابزارها یا عوامل موثر در فرهنگ سازی هم هست. فرض کنید در زمینه ی کار و تلاش و صرفه جویی و پرهیز از اسراف حتی در این زمینه ها هم می تواند وارد عرصه بشود و اثر گذار باشد. بخصوص که امسال سال اقتصاد و فرهنگ هم هست و موسیقی در فرهنگ و فرهنگ سازی بسیار می تواند موثر باشد. اگر مخرب باشد اثر تخریبی و اگر مثبت باشه اثر مثبت به جا بگذارد. لذا باید توی این عرصه ها هم کار کرد. در این 35 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آنگونه که در ذهن من هست؛ اشعار، سرودها و آوازها یا عشق و عاشقی بوده یا عرفانی و یا حماسی. من بیاد ندارم سرودی، آوازی یا ترانه ای راجع به کار تلاش و فعالیت دیده باشم. من حتما توصیه ام این است که در این زمینه ها وارد بشوید! آوایی که افراد رو تحریک بکند به اینکه کار بکنند و کارشان رو خوب و درست انجام بدهند. کارآفرین باشند. در واقع در سالی که به نام فرهنگ و اقتصاد است؛ موسیقی به کمک تحقق حماسه اقتصادی بیاید. متاسفانه در ایران همه نشسته اند تا یکی براشون کار پیدا کند. منتظرند که دولت براشون یک کاری بکند. یعنی جوان ما خودش رو صورت مسئله می دونه نه راه حل! فکر نمی کنه که باید بره کار ایجاد بکنه. فکر می کنه باید کار پیدا کنه! کاری که بخواد پیدا بشه باید قبلا یکی اون رو ایجاد کرده باشه! من بارها شنیده ام که روی زبان ها می چرخد: ای مسئولین به فکر جوانان باشید. درحالیکه امام(ره) میفرمود: ای جوانان به فکر کشور باشید! چون جوانان راه حل هستن نه صورت مسئله!پ
*
شما فصل مهمی را باز کردید. واقعیت امر این است که در ایران تاکنون به این نوع موسیقی پرداخته نشده است. ممکن است به صورت دقیق تر بفرمایید که موسیقی چگونه می تواند در خدمت تحقق حماسه اقتصادی قرار بگیرد؟
یادم هست؛ بیست سال پیش که در استرالیا سفیر بودم؛ تصمیم گرفتیم تا سفارت رو تعمیر کنیم. شرکتی که مناقصه را برده بود آمد و کار تعمیر سفارت را آغاز کرد. همان روز اول دیدم در سفارت صدای یک موسیقی تند و عجیب و غریب بلند شده است. گفتم آقا اینجا سفارت جمهوری اسلامی ایران است؛ این موسیقی را خاموش کنید! مسئول تیم تعمیرات گفت: من اجازه ندارم خاموش کنم. من این اهنگ رو میگذارم که کارگرم با این ضربآهنگ و ریتم کار کنه. اگر من این رو خاموش کنم دیگه قول نمی دهم که کار سر موقع و با همون قیمت تحویل بدهم.
در ژاپن، برخی شرکت های بین المللی برای خودشان موسیقی و سرود سازمانی دارند. برای اینکه حس همبستگی سازمانی رو تقویت بکنند.
در ژاپن، برخی شرکت های بین المللی برای خودشان موسیقی و سرود سازمانی دارند. برای اینکه حس همبستگی سازمانی رو تقویت بکنند و این هم به دلیل اثری است که موسیقی میتواند در کنار سایر ابزارها داشته باشد.
این یعنی اونها همه چیز رو در خدمت بیشتر کارکردن قرار می دهند. اگر قهوه می خورند برای این است که خوابشون نبرد کار کنند. اگر ناهار رو سبک می خورند باز برای این است که سر حال باشند و کار کنند. توی ایران هم ناهار ما چلو کباب با ماست و دوغ است!
*
یکی از ویژگی های مهم موسیقی انقلابی، نقش برجسته شعر و پیام در آن است. به نظر شما شاعران چگونه می توانند به گسترش موسیقی انقلابی در عرصه های اقتصادی کمک کنند؟
یک ضرب المثل قدیمی هست که می گوید: «چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی». اما حالا ما فقط شده ایم مصداق قسمت اول این ضرب المثل، یعنی اصلا «چرا عاقل کند کاری!»
یک ترانه ای بود که قبل از انقلاب می خواندند به این مضمون که «دویدمو دویدم/ سر کوهی رسیدم/ دو تا خاتون رو دیدم/ یکیش به من نون داد/ یکیش به من آب داد». این رو من هنوز به یاد دارم و بعضی جاها اشاره می کنم به خصوص برای بچه ها. یکی از اشکالاتی که دروس آموزش و پرورش ما دارد این که افراد رو کارآفرین بار نمی آورد. برای همین هم کتاب اول دبستان ما با «بابا آب داد» و «مامان نان داد» شروع می شود. فعل، فعل دادن است. ولی بچه در موضع گرفتن است! این در حالی است که در ژاپن با «دویدن» الفبا را آموزش می دهند. فیلم های مستندی که آدم از ژاپن می بیند انگار گذاشته اند روی دور تند! راه می روند توی خیابون، سوار مترو میشوند، پیاده میشوند. اونوقت ما این شعر رو داریم با دو تا دویدن شروع می شود اما باز دویدن به گرفتن ختم می شود! خیلی خوب است اگر در این زمینه ها وارد بشوید. ترانه ای بسازید که در آن مفهوم تلاش و خودباوری باشد. شاعران باید یک رجعت بکنند به دوره ای که بزرگان شعر فارسی می سرودند: «برو کار می کن مگو چیست کار/ که سرمایه ی جاودانی ست کار».
من دو تا کتاب در این زمینه نوشته ام یکی با عنوان «توهم نفتی و اقتصاد استراحتی» و دیگری با نام «کلید های پیشرفت». در سایتم هم موجود است. کتاب «توهم نفتی و اقتصاد استراحتی» را با تقدیمی متفاوت، ابتدا به افاغنه ی مقیم ایران که بدون هیچ امکانات و پشتیبانی، با کار و تلاش و همت خودشون حجتی شده اند بر جوانان ایرانی تقدیم کرده ام. توصیه می کنم شعرا و شما فعالان عرصه هنر این دو کتاب را بخوانید. در این دو کتاب سوژه های زیادی هست که میتواند برای شعرا، اهالی موسیقی، تولیدکنندگان فیلم و یا حتی طنزپردازان مورد استفاده قرار بگیرد.
*
نظرات