بدون مرز
راهنوا- «لطفی بو شناق» در سال ۱۹۵۲ در پایتخت تونس به دنیا آمد. این نوازنده عود، طول سالهای نوازندگی خود درد امت مسلمان را در تمام نقاط جهان بازگو کرده است. برای مسلمانان سارایوو میخواند، برای مردم جنگزده عراق، برای کودکان فلسطینی و آوارگان تونسی ترانه میسراید و مینوازد.
از معروفترین ترانههای او : انا المواطن (من یک شهروندم)، انا الیمنی (من یک یمنی هستم)، غنایه لیهم (سرودهای برای آنها)، انا العراق (منم عراق)، لیلی (شب من)، رساله الی الامه (پیامی به امت) است. او در یکی از جدیدترین ترانههای خود بنام «غزه اصمدی» (غزه ساکت شو) به حمایت از پایداری و مقاومت مردم غزه و انتقاد از حملات ویرانگر رژیم اشغالگر قدس پرداخته است.
در مصاحبهای که توسط روزنامهی «لها» لبنانی با «لطفی بشناق» صورت گرفت او تاکید میکند که فلسطین تنها مسألهای است که برایش خوانندگی میکند. ایشان اذعان نمود که طی ۳۶ سال خوانندگی احساس راحتی نکرده و تاکید دارد که فقط ۲۰ درصد مردم از آیندهی تاریخ او آگاهند.
این خوانندهی بزرگ تونسی از راز موفقیت و پیام آهنگ «خدوا المناصب»؛ «بچسبید به منصبتان» صحبت میکند. او از مراجعهی افراد بیشمار تونسی به مطبهای روانشناسی پرده برمیدارد. در ادامه نیز نظر خود را پیرامون کیفیت انتشار موسیقی و به ویژه آهنگهای تونسی بیان میدارد و به نقشی که آرزو داشت ایفا کند اعتراف میکند و از طرح موسیقایی که او را به گریه انداخت حرف میزند.
«آهنگی که نمایانگر تلخکامی و واقعیت کنونی جهان عرب»
ـ آیا انتظار داشتی که آهنگ «بچسبید به منصبهایتان» تا این اندازه سر و صدا کند؟
این آهنگ که بدون دلیل موفقیت کسب نکرد. چرا که آنچه از دل برآید بر دل نشیند. این آهنگ نمایانگر تلخکامی و واقعیت کنونی جهان عرب است. متن آن پیرامون قصهی شهروند سادهلوح است. شهروندی که آرزو میکند زندگی شرافتمندانه به دور از دروغ و دزدی و نفاق داشته باشد.
ـ چرا وقتی این قطعه را میخوانی اشک میریزی: «به منصبهایتان بچسبید و وطنم را برایم واگذارید»؟
ـ من یک عرب تونسیام و تمام دردهایی را که براداران عربم در آفریقا و آسیا به جان میخرند، احساس میکنم. پیامم هم در این آهنگ خیلی ساده است و این است که «بگذارید زندگی کنیم». من خواستار زندگی در وطنی امن و امان هستم و اینکه نسبت به سلامت و آیندهی فرزندانم مطمئن باشم و به کسانی هم که سرزمینم را دوست ندارند میگویم هرکار میکنی بکن اما بگذار ما با ثبات و آرامش روان زندگی کنیم. طی همین تنشهایی که در تونس صورت گرفت خیلی از مردم بخاطر ترس و ناامنی در کشورشان، پناه به مطبهای روانشناسان بردند.
«۳۵ سال بدون آرامش در موسیقی زندگی کردم»
ـ آیا از طریق این آهنگ خواستهای که پیامی شخصی به خودت هم بفرستی؟
ـ همیشه آهنگهای من در لابلای خود پیامی واضح و صریح داشته. من صرفا جهت نواختن و خواندن متنی، خوانندگی نمیکنم. آهنگهای من همیشه مثل سر قطارند و مثل سایر واگنها نیستند که به دنبال سر آن در حرکت باشند. من هنرمندی هستم که ۳۵ سال بدون احساس راحتی در عرصهی موسیقی کار کردم و هیچ شرکت تولیدی ندارم که حمایتم کند یا پشتم بایستد و از کارهایم پشتیبانی کند. همیشه آنهایی که در کار تولید موسیقی هستند، جنبهی مادی را در نظر میگیرند ولی متاسفانه آن دسته از آهنگهایی که به یک سری قضایا اهمیت میدهند محلی از اعراب ندارند و آهنگهای عشقولانه که دختران آن را احاطه کردهاند در مرکز توجهاند. تولید کنندگان هم که کار به تغییر و تحول ندارد و فقط آهنگ مصرفی تکراری بیرون میدهند.
ـ فکر نمیکنی که آهنگ فرهنگی را که اکنون ارائه دادی شهروند عربی دیگر آن را گوش نمیدهد؟
ـ من در همهی گفتوگوها و نشستهایی که داشتهام همیشه تاکید کردهام که تنها برگ برندهی عربها اثبات هویت و رساندن پیامشان و درخشش وجههشان و پشتیبانی اقتصادشان است. همین انواع فرهنگ است که باید در نمایشنامه، کتاب، شعر، سینما، نقاشی و موسیقی تجلی یابد. فرهنگ ما در همهی اینها تجلی یافته و کسی قادر به چپاول آن نیست. پس باید محافظ آن باشیم. اگر به همین آمریکا که ابرقدرت دنیاست نگاهی کنیم میبینم ستونهای اقتصادیاش بر روی شانههای فرهنگ آن نصب شده. پس باید با تمام قوا به فرهنگ خود بچسبیم.
«برای ارتقای ملت خود باید فرهنگ را ارتقا دهیم»
ـ به نظرت چه بر سر فرهنگ عربی آمده است؟
ـ فرهنگ در کشور ما به حاشیه رفته و در موضع رفاه خلاصه شده است. ما همهی فعالیتهایی را که در سایر کشورها پیشرفت و ترقی به حساب میآید دور افکندهایم. ابن خلدون در این زمینه میگوید: «وقتی هنرمندان و روشنفکران ملتی به پایینترین مرتبه برسند ملتها هم به تبع آن سقوط میکنند و زمانیکه به مرتبهی والا برسند ملتها نیز میرسند». ویلیام شکسپیر هم معتقد است «به من یک نمایشنامه بدهید تا به شما ملتی دهم». بنابرین فرهنگ آیینهی تمامنمای پیشرفت بشریت است. پس برای ارتقای ملت خود باید فرهنگ را ارتقا دهیم.
ـ ولی ملت فقط طی مناسبتهایی مثل جنگ و انقلاب به موسیقی فرهنگی هنرمندان که پیام رسان مسألهایست روی میآورد!
ـامیدوارم که ملت، هنرمندان واقعی را در همهی شرایط مد نظر قرار دهد نه فقط در شرایط سخت. هنرمند تولیدگر است و شاهد عصر و زمانه و قلب تپندهی امت عرب و ترسیمگر نقشهی کلی حوادث. پس امید است که مورد توجه قرار گیرد.
ـ فکر نمیکنی در حق خود جف کردهای، چون موسیقیای که ارائه میدهی فقط به مسألهی فلسطین میپردازد؟
مردم فقط ۲۰درصد از تاریخ واقعی منِ لطفی بوشناق را میدانند. من از زمانیکه پا به عرصهی موسیقی و هنر نهادم دنبال موقعیت نبودم بلکه دنبال کار و جایگاهی بودم که گذر تاریخ مرا به یاد آورد. من آهنگی ارائه میدهم که اگر انسانی صد سال بعد آن را بشنود پی به ماهیت باارزش آن کار که اجدادش ارائه دادهاند ببرد.
ـ چگونه بر مشکل تولید آهنگها و آلبومهایت فائق میآیی؟
ـ من با هزینهی شخصی خودم کلیپ میزنم. نمیخواهم تولیدکننده به من، متن یا آهنگی را القا کند و خودم با عنایت ویژه به انتخاب متن میپردازم. میخواهم آهنگهایم قوی باشد چون قرار است در شناسنامهی موسیقایی من جاودان بماند. هنرمندی که به هنرش بها دهد هیچوقت نمیمیرد درست مثل سید درویش.
ـ چرا دیگر در جشنوارهی موسیقی عربی شرکت نمیکنی؟
ـ من همیشه خود را از پیشگامان این جشنواره میدانم و هرگاه که دعوت شوم بیدرنگ شرکت میکنم.
-هنرمندی که در تو تاثیرگذار بود چه کسی بود؟
ـ مسلما نمیتوانم لطف هنرمند فقید بزرگ «بلیغ حمدی» را از یاد ببرم. او که اولین بار به کار من گوش داد. ایشان در منزل خود مرا با جمعی از دوستان دعوت کرد. وقتی فهمید صدای خوبی دارم خواست که برایش بخوانم من هم آهنگ «عاشق شدم» را خواندم. این یکی از آهنگهای مرحوم مکاوی بود. وقتی از صدایم خوشش آمد خطاب به حضار گفت: «آیا صدای لطفی این شایستگی را ندارد که روی آن آهنگ بسازم». همچنین آقای مکاوی هم در روند کار من تاثیر بسزایی داشته. همچنان که کشور مصر نیز بر گردنم حق دارد.
ـ نظرت در مورد برنامهی کشف استعدادهای خوانندگی که ستاره ساز است، چیست؟
ـ هیچکس ستاره نمیسازد بلکه ستاره است که تاریخش را خودش میسازد. این برنامه که عرض کردید میتواند یک گام باشد ولی ماندن در دنیای هنر از طریق جایگاه و کارهای هنری و خوانندگی است که در خدمت بشریت و انسانیت باشد. ستاره بودن به مال و بادیگارد شخصی و تصاویر آویزان در خیابانها و شهرها نیست، ستاره بودن به کارهای خالصانه وموفقی است که حتی پس از مرگ ستاره در تاریخ ماندگار باشد. ما ستاره زیاد داریم ولی ستارهای که در تاریخ خوانندگی عرب نشاندار باشد و بدرخشد کم است.
«من تا آخر عمرم راجع به آرمان فلسطین میخوانم»
ـ مسألهای که لطفی بوشناق پیوسته میخواهد در موردش خوانندگی کند، چیست؟
ـ من تا آخر عمرم راجع به آرمان فلسطین میخوانم، مسألهی فلسطین مسألهی هر هنرمند و عربی است. فلسطین قبلهی اول مسلمانان است. تا زمان آزادی فلسطین من برایش خوانندگی میکنم. من وقتی آهنگ «مشتاقانه به قدس سفر کردم و دردش را با صلوات درمان میکنم» را خواندم صرفا یک آهنگ برای کشور برادر نبود بلکه بخاطر ایمانم به تحقق عدالت الهی آن را ارائه دادم. هر کس که سور إسراء و معراج را بخواند، به روزی که فلسطین آزاد خواهد شد، ایمان میآورد. ایمانم به فلسطین بخاطر هویت و گذرنامهی فلسطینیام نیست، زیرا اینها اوراقی بیش نیست. بلکه برای این است که یک انسان عربی اصیل هستم.
ـ چه کاری را در روند زندگی هنرمندانه در جایگاهی ویژه قرار میدهی؟
ـ پروژهی ارائهی «اسماء الله الحسنی». یک سال و نیم روی آن کار کردم. این پروژهای عظیم و تاریخی است و باید در کتاب رکورد گینس ثبت شود؛ چرا که اولین کار هنری است که متن آن حاوی ششصد بیت شعر است به طوریکه ما هریک از نامهای خداوند را در شش بیت خواندیم. همین جا باید از ابا مسلم بهلانی شاعر عمانی که این کار حماسی را نوشت، قدردانی کنم.
ـ کدام آهنگ را دوست داشتی با صدای خودت میخواندی؟
ـ آهنگ «ساکن در کوی خانم» از مرحوم عبداالمطلب. این مرد با دل وجان میخواند و دنبال این نبود که فقط موضعی بسازد و راجع به آن بخواند بلکه خودجوش بود و در صدایش نبوغ داشت. من عاشق این مرد بی بدیل دنیای عرب هستم.
ـ چرا طرح تو در اجرای زندگینامهی زکریا احمد در تلویزیون متوقف شد؟
ـ امور داشت به خوبی پیش میرفت ولی وقتی انقلاب صورت گرفت طرح متوقف شد. من شخصا از دوستداران زکریا احمد هستم و ترانهها و کارهای او را حفظ میکنم. او کارهای هنری درخوری ارائه داده است. اکنون هم نمیدانم سرنوشت آن چه میشود.
ـ از چه نقشی خوشت آمده و دلت میخواست آن را بازی میکردی؟
ـ از نقش «آقای کدخدا» در سهگانهی نجیب محفوظ. همان مردی که محافظ خانوادهاش است و در عین حال دوستدار هنر میباشد. حال آنکه سایر مردم از آن بیخبرند.
در ادامه میتوانید ویدئوی زیبای «خدوا المناصب» با صدای لطفی بو شناق که توسط باشگاه ترانه و موسیقی راه ترجمه و زیرنویس شده است را مشاهده نمایید.
منبع: اختصاصی «راهنوا»
نظرات