هرگز فکر نمیکردم رژیم اشغالگر تنها با سخنی به لرزه دربیاید
راهنوا- در سال ۱۹۴۸ م ارتش کشورهای عربی در جنگ با رژیم صهیونیستی شکست خوردند و از آن روز تا کنون که نزدیک به هفت دهه از آن زمان میگذرد، این رژیم هر روز با اعمال انواع فشارها و سختیها مردم فلسطین را در تنگنا قرار داده است. در نگاه نخست به نظر میرسد مشکلات و مصائبی که مردم فلسطین از سر گذراندهاند، میبایست به مرور تاثیر خود را به جا بگذارد و اندک اندک این مردم میبایست تن به سازش بدهند. اما آن چه در دنیای واقعیت روی میدهد، با حدس و گمانهای ذهنی بشر متفاوت است. زیرا دردهای این مردم، آنها را به واقع آبدیدهتر کرده و جسارت روبرو شدن با مرگ را برایشان بسیار آسانتر کرده است. دارین طاطور نمونه بسیار خوبی در این زمینه است.
«دارین طاطور»؛ شاعر مقاومت در تاریخ ۱۱ اکتوبر ۲۰۱۵ م به دلیل انتشار مطالبی در یکی از شبکههای اجتماعی متهم به ترویج خشونت و اعمال تروریستی گردید و پس از آن سه ماه را در زندان به سر برد. وی اینک در شرایط بسیار سختی در حبس خانگی میگذراند. به همین دلیل تعدادی از شاعران، ادبا و فعالان عرصه فرهنگ و ادب خواستار آزادی دارین طاطور شدهاند. این افراد همچنین با برگزاری شبشعری در اعتراض به بازداشت خانگی این شاعر زن، خواستار پایان دادن به این شکنجه شدند.
در بخشی از بیانیه معترضان آمده است: دارین طاطور صرفاً به دلیل انتشار یک شعر در اینترنت به مدت سه ماه زندانی شد و اکنون نیز شرایط سختی را پشت سر میگذارد. آن چه در حال روی دادن است، پایمال کردن علنی حق آزادی بیان و حق اعتراض است و این اعمال نشان از سیر قهقرایی حقوق بشر در اسرائیل میدهد. چنین عملی برای دولتی که خود را دموکرات میداند، شرمآور است.
وی در خصوص چگونگی دستگیر شدنش میگوید: مرا به مرکز پلیس در ناصره بردند و سه ساعت بعد بازپرس اول برای بازجویی وارد شد. تعدادی از نیروهای امنیتی نیز در آن آن جا حضور داشتند و به من میگفتند: تو خرابکار هستی. تو تروریست بعدی هستی. من در پاسخ به آنها میگفتم: مرا بیدلیل متهم نکنید. چون من هنوز دلیل دستگیر شدنم را هم نمیدانم. در بازجویی اول آنها دست به هیچ خشونت جسمی نزدند. اما این بازجویی با خشونتهای روانی بسیاری همراه بود.
طاطور با ابراز تاسف از بازپرسهایی که در این مدت از وی بازجویی کردند، میافزاید: پس از آن نیز چهار بار مورد بازجویی قرار گرفتم که متاسفانه همه بازپرسها عرب بودند. آنها به دلیل نوشتن یک شعر و انتشار آن در یکی از شبکههای اجتماعی مرا به تروریست بودن متهم کردند. این در حالی بود که من پیش از این نیز شعر نوشته بودم و در واقع سالهاست که من به این حرفه مشغول هستم.
دارین طاطور در بخش دیگری از گفتههایش به تجربه خود درباره بازداشت شدنش اشاره میکند و میگوید: این تجربه در زندگی من بسیار تاثیرگذار بود و مسایل زیادی را در زندگیم تغییر داد و باعث شد که پس از آن بیشتر درباره تجربههای زنان اسیر و تجربه خود در دوره بازداشت شعر بنویسم. سختیهایی که وی به دلیل سلب آزادی بیدلیل با آن مواجه شد نیز از دیگر تجربههایی تاثیرگذار برای این شاعر فلسطینی بوده است. او در این خصوص میگوید: این تجربه مرا نیرومندتر کرد و در نوشتن و بیان حقایق سرسختتر کرده است. چون تمامی این دست کارها فقط برای ترساندن ما از نوشتن و سخن گفتن است. اما برخلاف خواست آنها این تجربه مرا از نوشتن و به ویژه از شعر سرودن نترساند. چرا که اتهام من در واقع سرودن شعری بود که به ادعای آنها ضد امنیت شناخته شده است. اما این اتهام مانع از دوباره شعر سرودن من نمیگردد. باید بگویم که این تجربه باعث تغییری ریشهای در زندگی من شد. باعث شد من با زنان فلسطینی اسیری به مدت سه ماه همسلول باشم و از این افراد مطالب بسیاری را بیاموزم. پیش از این تجربه درباره اسیران زن و مرد فلسطینی مطلب مینوشتم و سرنوشت آنها را از زبان دیگران میشنیدم. اما هرگز گمان نمیکردم روزی فرا برسد که نشانههای زندگی چون خوراک و نوشیدنی را با هم تقسیم کنیم. ما در دوره حبس حتی هوا را با هم تقسیم میکردیم.
طاطور گفتههای خود را این گونه ادامه میدهد: یکی از تاثیرگذارترین مواردی که در این دوره با آن روبرو شدم، دیدار با «لینا الجربونی» در زندان شارون بود. آخر مگر من که بودم که بتوانم در کنار زنان زندانی بزرگی که بخش زیادی از عمرشان را در زندان سپری کرده بودند، قرار بگیرم. به همین دلیل اولین دیدارم با لینا با ترس همراه بود. در آن دیدار از لینا درباره تجربه او از سالها حبس سوال پرسیدم. به او گفتم: چگونه توانستی ۱۷ سال در اسارت زندگی کنی؟ این دیدار سرشار از احساسات زیبا بود. اما تجربه خود من به عنوان یک زن فلسطینی برایم اصلا آسان نبود. زیرا زندانی بودن به عنوان یک زن فلسطینی، مسئولیت بسیاری را بر دوشم میگذاشت.
دارین طاطور درباره دوره بازجویی خود که یک ماه به طول انجامید، نیز توضیح میدهد: شرایط بسیار سختی بود. اتاقها خیلی کوچک بودند و تقریبا در هر اتاق ۱۲ نفر بازداشت بودند. این اتاقها فاقد پنجره و هر گونه تهویهای بود. اثر خون روی دیوارها باقی مانده بود و اتاقها کثیف بودند و در رختخوابها حشره وجود داشت. در واقع فضای این بازداشتگاهها یکی از شیوههای آزار روانی بازداشتشدگان به شمار میرود. این بازداشتگاهها زندگی انسان را خار و خفیف میکرد و او را از حداقل حقوق بشری و کرامت انسانی محروم میکرد.
طاطور میگوید: هرگز فکر نمیکردم سخن تا به این حد ترسناک شده باشد. هرگز فکر نمیکردم رژیم اشغالگر با این همه مهمات پیشرفته، سخنی آن را به لرزه دربیاورد. نمیتوانستم درک کنم آنها چه میخواهند. انسان بدون سخن چه خواهد بود؟
وی درباره هدف از بازداشت خود نیز میگوید: هدف از بازداشت من کاملا روشن است. آنها میخواستند، باعث ترس ما بشوند و به همین دلیل است که مبارزه در اراضی فلسطین اشغالی ادامه پیدا میکند. توصیه من این است که هیچ انسانی از آزادی بیان دست نکشد. چرا که آزادی بیان حق اساسی و دموکراسی است. اسرائیل در حالی دست به این کارها میزند که خود را دولتی دموکرات معرفی میکند. در واقع دموکراسی این دولت فقط برای افراد مشخصی است و برخی از یهودیان افراطی دست به انجام اعمال افراطی بسیاری میزنند. اما کسی از آنها بازجویی نمیکند.
طاطور میافزاید: اگر بخواهیم به عنوان یک ملت بر روی زمین باقی بمانیم، حداقل کاری که میتوانیم انجام بدهیم، نوشتن است. اگر چیزی ننویسم و سخن نگوییم و اندیشههایمان را بیان نکنیم، همه چیز را از دست خواهیم داد. فکر میکنند که من مشهور هستم. شاید پس از این دستگیری مشهور شده باشم. زیرا در طی سه دهه عمرم فقط سه بار برای خواندن شعرم به جایی دعوت شدم. اعمال رژیم صهیونیستی هزار مرتبه آشوبگرانهتر از شعری است که به اندوه شهدا میپردازد. آیا دعوت به احترام گذاشتن به انسان و زندگیاش آشوبگری است؟ آیا انسانیت آشوبگری است؟ آیا هنرمند بودن اتهام است؟ اگر این گونه است، پس بیایید در خانه با شعرهایمان با یکدیگر بجنگیم!
طاطور در معرفی خود به عنوان زن شاعر میگوید: من انسانی هستم که شعر مینویسد. اما خود مستقیما وارد زد و خوردها نمیشود. من با سرکوب مخالفم.
منبع: اختصاصی «راهنوا»
نظرات