هرکس در هرکجای عالم دم از حق و حقیقت بزند، یقینا در گستره هنر انقلاب جای دارد
راهنوا- پیمان طالبی شاعر و ترانه سرای جوان کشورمان، متولد سال ۱۳۷۰ در استان گیلان، دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی است. وی نزدیک ۵ سال است که در حوزه شعر کلاسیک و بطور مشخص قالب غزل فعالیت میکند و در حوزه ترانه هم دو سال است که مشغول نوشتن و سرایش است که بعضی از این سروده ها به گوش مخاطبان هم رسیده، همانند آهنگ امام رضا، ماه تو، گردان، غبار، خنجر و حنجر، دو قرن مقاومت با صدای حامد زمانی و همچنین آلبوم بیسیمچی.
به مناسبت انتشار اولین کتاب ایشان با نام «ناحماسه»، مصاحبه ای با وی انجام شده که در ادامه می خوانید.
– چرا ناحماسه برای شخصی که حماسی می سراید؟
ناحماسه روایتی ست از نسلی که حماسی زیستن و حماسه خلق کردن را از یاد برده است. در واقع ناحماسه نگاهی انتقادی و اعتراضی دارد به مقوله عدول از فرهنگ رفیع جان برکفبودن و نان درگرو منت کسی نداشتن. اکثر شعرهای این مجموعه با نگاهی اعتراضی به پدیده حقخواهی و عدالتخواهی مینگرند و منکران و سست پایههای این عرصه را به چالش میکشند.
– تعریف شما از هنر انقلابی و هنرمند انقلابی چیست و فضای کنونی شعر انقلاب را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا از وضع موجود راضی هستید؟
در مورد هنر انقلاب اسلامی امثال آوینیها باید صحبت کنند. اما همین قدر که من میفهمم و می دانم، هنر انقلاب هنر چپ و راست و معتدل و افراطی نیست. هنر جبههگیریهای شخصی و دعواهای قبیلهای نیست. هرکس در هرکجای عالم با هر دین و مذهب و مرام و منشی، دم از حق و حقیقت و ارزش ها بزند و این دم برآوردن با زبان هنر باشد، یقینا و تحقیقا در گستره هنر انقلاب جای خواهد گرفت.
شعر انقلاب امروز بالندگی ویژهای را شاهد است و اقبال جوانان تازه نفس به این موضوع شاهدی بر این مدعاست. منتها چیزی که امروز نیاز اصلی این شاخه حیاتی شعر ماست، ورود فضاهای تازه همانند اعتراض، عدالتخواهی و چالشهایی از این دست به بدنه شعر انقلاب است. این کشف فضاهای نوین در شعر انقلاب قله در دسترسی برای جوان های این نسل است.
– آیا هر موقع اراده کنید می توانید شعر بگویید یا اینکه باید در یک ایام و حالات خاصی قرار بگیرید؟
گاهی وقتها واقعا باید یک حال و هوای خاصی فراهم شود تا بتوان چیزی نوشت. علی الخصوص در مورد شعرهایی که برای حضرات آل الله سرودهام این مهم را با تمام وجود دریافتهام که با کوشش و تلقین نمیتوان شعری برای این خانواده سرود و تا خودشان اذن ندهند قلمی در مدح انان نمیجنبد. اما چون گاهی نیاز است که برای یک سری از اتفاقات – علی الخصوص در حوزه شعر ارزشی و متعهد – اثر تولید شود مجبوریم خودمان را مجاب کنیم که در زمان اندک و بدون توجه به شرایط بنویسیم.
– اولین شعری که سرودید را بخاطر دارید؟ از چه سالی به طور جدی وارد حوزه ی شعر شدید و چطور این اتفاق افتاد؟
اولین شعر که برمیگردد به ایام نوجوانی و اگر اشتباه نکنم اول دبیرستان. آن سالها من بسیار اهل داستان نویسی و نقد داستان بودم و در یک سری جلسات هم شرکت میکردم. جرقه شعر از همان فضاهای ادبی در من شکل گرفت.
– با توجه به فضای کاریتان، تا به حال پیش آمده کسانی بخواهند سرراهتان مانع تراشی کرده و برایتان دردسر ایجاد کنند؟
در فضای شعر متعهد و موسیقی ارزشی چیزی که تا دلتان بخواهد، مانع و مشکل است. قطعا مشکلات زیادی سر راه هستند اما چیزی که همیشه برایم بسیار آزاردهنده است وجود اشخاصی ست که در عین اینکه ادعای دوستی دارند میخواهند ریشه کل جریان و فعالیتها را از بیخ بزنند! من خودم بارها و بارها از آشنایان نزدیک شنیدهام که خواستهاند از این حوزه بیایم بیرون یا حداقل با یک سری خواننده خاص اصلا کار نکنم! در حالی که همین دوستان بعد از مدتی که شاهد بالندگی جریان شعر و موسیقی ارزشی شدند به هر دری زدهاند تا بتوانند جایی در این حوزه دست و پا کنند! اینها واقعا جالب و در عین حال آزاردهنده است.
– با توجه به موج هنر ارزشی که روز به روز بیشتر میشود، میخواستیم نظر شما را در مورد حمایت هایی که از این حوزه (علی الخصوص در فضای مجازی) میشود بدانیم؟
از نظر من بچه های ارزشی (علی الخصوص بچه های شاعر) بسیار مظلوماند. وقتی یک اثر تولید میشود همه نگاهشان به خواننده است حتی خیلیها فکر میکنند شعر و آهنگ کار را هم خود خواننده سوار کرده! در حالی که شاید دو برابر خواننده، شاعر و آهنگساز اثر کار کرده و حرص خورده باشند. ولی خیلی وقتها همه چیز به نام خواننده تمام میشود. این اشتباه است. اگر جریان حمایت از موسیقی ارزشی به شخص و اشخاص محدود شود و فقط عدهای خاص دیده و شنیده شوند، این ظلم بزرگی در حق هنر ارزشی ست.
ما ادعای حمایت از یک فرهنگ را داریم نه ادعای حمایت از شخص! باید هدف این باشد که هنر ارزشی در هر شاخهای به مخاطبان عرضه شود. خود من در همین ایام انتشار کتاب، شاهد بودم که دوستان زیادی که از طریق حامد عزیز با من آشنایی داشتند، خبر انتشار این کتاب را در فضای مجازی منتشر کرده بوند. این واقعا اتفاق ویژه و مبارکی ست که نشان میدهد مخاطب ما برای هنر ارزشی میجنگد نه برای فلان خواننده ارزشی. و این حرکت باید تداوم داشته باشد.
– و در پایان… در وادی شاعری برخی ابیات بیشتر بر دل سرآینده شعر می نشیند. شما از میان اشعارتان، شعری که خیلی به دلتان نشسته کدام بیت و شعر بوده؟
در زمرهی بیسوادها رفتیم ، با نام خدا ز یادها رفتیم!
ما ماه و دو چشم شهر بر ماهی، ما آه و دو گوش شهر بر ماهور
لبخند به خون ما نمی سازد، مَردیم که از قبیلهی دردیم
بر چهره ی رنج دیده مان بوده ست، لبخند همیشه وصله ناجور
با این همه، ما بلند پروازیم، گر سحر کنند اهل اعجازیم
ما صاعقهایم گوش شیطان کر، ما بارقهایم چشم شیطان کور!
منبع: آوینیها
نظرات