تایخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۵
گفتگو با «سید محمد میرزمانی»
متاسفانه بسیاری از مداحیها تحت تاثیر موسیقی وارداتی هستند
متاسفانه موسیقیای که در مداحیها اجرا میشود، بسیار تحت تاثیر موسیقی وارداتی و مصرفی است و بیشتر از آنکه حس درونی مخاطبان را تقویت کند، ریتم و هیجانات کاذب تولید میکند.
راهنوا- در میان آسیبهایی که در زمینهی موسیقی مذهبی وجود دارد، برخی از هنرمندانِ عرصهی موسیقی در این میان، فعالیتهایی انجام دادهاند که در تاریخ موسیقی ایران ماندگار شده است، از جملهی این آثار میتوان به «وداع» اشاره کرد که خوانندگی آن را «حسامالدین سراج» برعهده داشته و «محمد میرزمانی» نیز آهنگسازی آن را انجام داده است. به همین بهانه با این آهنگساز گفتوگو کردهایم:
چطور شد که تصمیم گرفتید اثری مرتبط با عاشورا بنویسید؟
سالهای ۷۷، ۷۸ بود که آقای سراج پیشنهاد دادند تولید آلبومی را به مناسبت ایام سوگواری سیدالشهداء تهیه کنیم. من هم که به این موضوع علاقهمند بودم، استقبال کردم. ملودی قطعات و انتخاب اشعار توسط خود آقای سراج انجام شد و من هم کار تنظیم و ارکستراسیون را بر عهده گرفتم. سعی کردم با انتخاب رنگها و سازهای مرتبط، به ملودیها و اشعار وفادار بمانم و انتخاب هارمونیها به گونهای باشد که به بافت اثر لطمههای نزند. البته قبلا هم دراین زمینه تجربه آهنگسازی و تصنیف آثاری را داشتم.
انتخاب سازها به چه ترتیب بود، انتخاب سازها چگونه توانست به شما در تداعی موسیقیای با مضمون محرم اجرا میشود کمک کند؟
پایه کار مثل دیگر ارکسترهای بزرگ، سازهای زهی بود. از ساز هورن هم استفاده زیادی کردم؛ چون علاوه بر آنکه صدای این ساز به محتوای کار هم نزدیک بود، شخصا به این ساز علاقهدارم و فکر میکنم که ظرفیت بالایی در ارکستر دارد. صدای فلوت و اُبوا و سازهای ضربی از جمله پرکاشن هم در کار بیشتر شنیده میشود. اما بخش زیادی از بار احساسی کار به دوش سازهای ایرانی مثل نی ،عود، سنتور و دف و به خصوص سازهایی مثل سنج و دمام بود که صدای آنها، صدایی آشنا در مراسم عزاداری محرم است.
پایه کار مثل دیگر ارکسترهای بزرگ، سازهای زهی بود. از ساز هورن هم استفاده زیادی کردم؛ چون علاوه بر آنکه صدای این ساز به محتوای کار هم نزدیک بود، شخصا به این ساز علاقهدارم و فکر میکنم که ظرفیت بالایی در ارکستر دارد. صدای فلوت و اُبوا و سازهای ضربی از جمله پرکاشن هم در کار بیشتر شنیده میشود. اما بخش زیادی از بار احساسی کار به دوش سازهای ایرانی مثل نی ،عود، سنتور و دف و به خصوص سازهایی مثل سنج و دمام بود که صدای آنها، صدایی آشنا در مراسم عزاداری محرم است.
کار در اواخر دهه ۷۰ نوشته و منتشر شد، اما چرا اجرای آن در قالب یک ارکستر زنده اینقدر طول کشید؟
بله اواخر دهه ۷۰ اول در قالب کاست و چند سال بعد به صورت لوح فشرده بازنشر شد. من فکر میکنم علت اصلی این تاخیر به این موضوع برمیگردد که متاسفانه بهای کمی به موسیقی مذهبی داده میشود و به خاطر همین به ندرت شاهد اجرای اینگونه آثار بودهایم. تا جایی که ذهنم یاری میکند، در سالهای اخیر «خوننامه عاشورا» آقای آرزم، «رسول عشق و امید» آقای چکناواریان و «هلال کاروان» آقای سعید ذهنی در این زمینه اجرا شدهاند، در حالیکه این انتظار وجود دارد که پس از انقلاب توجه بیشتری به این آثار شود. مخاطب این موسیقی کم نیست. در مناسبتهای مذهبی و مخصوصا ایام سوگواری امام حسین(ع)میبینید که مردم حاضر هستند و به آثاری که در این مواقع اجرا میشود، مثل تعزیه علاقه بسیاردارند. تصور مردم این است که برای یک کالا مذهبی نباید پولی بدهند و مثلا همانطور که در این ایام غذای روزهای عزاداری مهمان امامشان هستند، برای آن موسیقی که مرتبط با این ایام هم نباید چیزی پرداخت کنند. این موضوع کاملا درست است و بههمین دلیل اسپانسرها یا نهادهای دولتی باید در این زمینهها سرمایهگذاری بیشتری کنند.
بله اواخر دهه ۷۰ اول در قالب کاست و چند سال بعد به صورت لوح فشرده بازنشر شد. من فکر میکنم علت اصلی این تاخیر به این موضوع برمیگردد که متاسفانه بهای کمی به موسیقی مذهبی داده میشود و به خاطر همین به ندرت شاهد اجرای اینگونه آثار بودهایم. تا جایی که ذهنم یاری میکند، در سالهای اخیر «خوننامه عاشورا» آقای آرزم، «رسول عشق و امید» آقای چکناواریان و «هلال کاروان» آقای سعید ذهنی در این زمینه اجرا شدهاند، در حالیکه این انتظار وجود دارد که پس از انقلاب توجه بیشتری به این آثار شود. مخاطب این موسیقی کم نیست. در مناسبتهای مذهبی و مخصوصا ایام سوگواری امام حسین(ع)میبینید که مردم حاضر هستند و به آثاری که در این مواقع اجرا میشود، مثل تعزیه علاقه بسیاردارند. تصور مردم این است که برای یک کالا مذهبی نباید پولی بدهند و مثلا همانطور که در این ایام غذای روزهای عزاداری مهمان امامشان هستند، برای آن موسیقی که مرتبط با این ایام هم نباید چیزی پرداخت کنند. این موضوع کاملا درست است و بههمین دلیل اسپانسرها یا نهادهای دولتی باید در این زمینهها سرمایهگذاری بیشتری کنند.
این موسیقی در دایره همان موسیقی ملی ایرانی قرار میگیرد. آیا به صرف اینکه اشعاری که خوانده میشود، مضمون مذهبی دارند میتوان عنوان موسیقی مذهبی را بر آن گذاشت؟ چقدر عنوان موسیقی را مناسب این قبیل کارها میدانید؟
میتوان گفت تمام موسیقیهایی که اجرا میشوند طیفی از حالات غمگین یا شاد را به شنونده منتقل میکنند. اگر فواصل به هم نزدیک باشند، و ریتم نغمات کند اجرا شوند ،موسیقی سنگینتر و لحنی غمگینتر خواهد داشت. حالا زمانی که این موسیقی در کنار شعری قرار میگیرد با پیروی از فضای شعر حس آن را مضاعف می کند مثلا مضمون غمگین یا شاد که در شعر است را،تقویت میکند. در موسیقی ردیف ایرانی دستگاههای نوا یا شور این فضا وحس را بیشتر منتقل می کنند و حتی گوشهای مثل «مخالف سهگاه» در اجرای تعزیه بسیار کاربرد داشته است. به نظر من موسیقی ایران متاثر از موسیقی آیینی ومذهبی است.
میتوان گفت تمام موسیقیهایی که اجرا میشوند طیفی از حالات غمگین یا شاد را به شنونده منتقل میکنند. اگر فواصل به هم نزدیک باشند، و ریتم نغمات کند اجرا شوند ،موسیقی سنگینتر و لحنی غمگینتر خواهد داشت. حالا زمانی که این موسیقی در کنار شعری قرار میگیرد با پیروی از فضای شعر حس آن را مضاعف می کند مثلا مضمون غمگین یا شاد که در شعر است را،تقویت میکند. در موسیقی ردیف ایرانی دستگاههای نوا یا شور این فضا وحس را بیشتر منتقل می کنند و حتی گوشهای مثل «مخالف سهگاه» در اجرای تعزیه بسیار کاربرد داشته است. به نظر من موسیقی ایران متاثر از موسیقی آیینی ومذهبی است.
به گوشه مخالف سهگاه اشاره کردید که تعزیهخوانان برای اجرا از آن استفاده میکردند. تعزیهخوانان باید با موسیقی آشنایی داشته باشند؟
بله. اتفاقا کسانی که موسیقی تعزیه را اجرا میکردند و میکنند، به ردیف دستگاههای موسیقی ایرانی اشراف کامل دارند. در گذشته هم کسانی که مداحی، منقبتخوانی، چاووشخوانی یا چنین مواردی را اجرا میکردند به ردیف موسیقی دستگاهی ایران و گوشههای آن اشراف داشتند. اما کسانی که امروز به مداحی میپردازند، کمتر اطلاعی از موسیقی دستگاهی دارند و چندان از تاثیر موسیقایی اشعاری که اجرا میکنند، آگاه نیستند.
بله. اتفاقا کسانی که موسیقی تعزیه را اجرا میکردند و میکنند، به ردیف دستگاههای موسیقی ایرانی اشراف کامل دارند. در گذشته هم کسانی که مداحی، منقبتخوانی، چاووشخوانی یا چنین مواردی را اجرا میکردند به ردیف موسیقی دستگاهی ایران و گوشههای آن اشراف داشتند. اما کسانی که امروز به مداحی میپردازند، کمتر اطلاعی از موسیقی دستگاهی دارند و چندان از تاثیر موسیقایی اشعاری که اجرا میکنند، آگاه نیستند.
در سالهای اخیر انتقاداتی به برخی مداحیها وجود داشته است، نظر شما به عنوان یک موسیقیدان در این زمینه چیست؟
به اعتقاد من، متاسفانه موسیقیای که در مداحیها اجرا میشود، بسیار تحت تاثیر موسیقی وارداتی و مصرفی است و بیشتر از آنکه حس درونی مخاطبان را تقویت کند، ریتم و هیجانات کاذب تولید میکند. مثلا مداحی که «سلیم موذنزاده» اجرا میکند، حتی اگر شنونده معنای اشعار را هم نفهمد با آن ارتباط برقرار میکند؛ چون او یک احساس درونی دارد و دنبال انتقال مفاهیم وتاثیرات کلام و محتواست . اما برخی مداحیهای امروز تنها به دنبال حس بیرونی و برانگیختن آن هستند. متاسفانه در بعضی این مداحیها، آدم اصوات عجیبی میشوند و حتی اسم ائمه اطهار(ع) را طوری ادا میکنند که بسیار توهینآمیز است. اعتقاد دارم که این موارد، تاثیرات فرهنگی همان دهکده جهانی و جهان بدون مرز و حذف هویت فرهنگهاست. فرهنگ کشورهای مختلف تحتتاثیر این فرهنگ وارداتی و مصرفی قرار گرفتهاند. حتی هویت درموسیقی که این سالها در بعضی فیلمها و سریالها به کار میرود در مقایسه با آنچه در دهههای گذشته اجرا میشد، کمتر است. فکر میکنم در انتخاب فضاهای فرهنگی و تولید اینگونه آثار باید با حساسیت بیشتری با آن روبرو شویم.
به اعتقاد من، متاسفانه موسیقیای که در مداحیها اجرا میشود، بسیار تحت تاثیر موسیقی وارداتی و مصرفی است و بیشتر از آنکه حس درونی مخاطبان را تقویت کند، ریتم و هیجانات کاذب تولید میکند. مثلا مداحی که «سلیم موذنزاده» اجرا میکند، حتی اگر شنونده معنای اشعار را هم نفهمد با آن ارتباط برقرار میکند؛ چون او یک احساس درونی دارد و دنبال انتقال مفاهیم وتاثیرات کلام و محتواست . اما برخی مداحیهای امروز تنها به دنبال حس بیرونی و برانگیختن آن هستند. متاسفانه در بعضی این مداحیها، آدم اصوات عجیبی میشوند و حتی اسم ائمه اطهار(ع) را طوری ادا میکنند که بسیار توهینآمیز است. اعتقاد دارم که این موارد، تاثیرات فرهنگی همان دهکده جهانی و جهان بدون مرز و حذف هویت فرهنگهاست. فرهنگ کشورهای مختلف تحتتاثیر این فرهنگ وارداتی و مصرفی قرار گرفتهاند. حتی هویت درموسیقی که این سالها در بعضی فیلمها و سریالها به کار میرود در مقایسه با آنچه در دهههای گذشته اجرا میشد، کمتر است. فکر میکنم در انتخاب فضاهای فرهنگی و تولید اینگونه آثار باید با حساسیت بیشتری با آن روبرو شویم.
اگر بخواهیم کمی خودمان را در این فرایند نقد کنیم، چطور؟
بنظرم فضاهای آموزشی در شکلگیری شخصیت هنری و فرهنگی افراد موثر است. این مساله را در حوزه موسیقی آئینی و مذهبی و شیوههای مداحی هم میتوان مشاهده کرد. این افراد با عدم آموزش صحیح ممکن است به بیراهه بروند و از لحن و موسیقی استفاده بکنند که با روح و فرهنگ ما ناسازگار باشد.
بنظرم فضاهای آموزشی در شکلگیری شخصیت هنری و فرهنگی افراد موثر است. این مساله را در حوزه موسیقی آئینی و مذهبی و شیوههای مداحی هم میتوان مشاهده کرد. این افراد با عدم آموزش صحیح ممکن است به بیراهه بروند و از لحن و موسیقی استفاده بکنند که با روح و فرهنگ ما ناسازگار باشد.
منبع: موسیقی ما
نظرات