شعر ما نه متولی دارد و نه سیاستگذاری
راهنوا- مصطفی محدثیخراسانی برای اهالی شعر و ادب نامی آشناست. او یکی از شاعران تاثیرگذار انقلاب اسلامی محسوب میشود که فعالیت جدی خود را در این عرصه از سال ۱۳۶۴ در حوزه هنری شهر مشهد آغاز کرده و طی همه این سالها با شعر عجین بوده است. با این شاعر انقلابی درباره مبحث مهم ولنگاری فرهنگی که رهبر معظم انقلاب در دیدارشان با شاعران مطرح کردند، گفتوگویی انجام دادیم.
–ولنگاری فرهنگی از جمله موضوعات مهمی بود که در دیدار سالانه رهبر معظم انقلاب با شاعران مطرح شد. این ولنگاری در عرصه شعر هم وجود دارد؟
ولنگاری در عرصه شعر به اندازه دیگر عرصههای فرهنگی وجود ندارد و درواقع نتوانسته تبدیل به جریان غالبی شود. خوشبختانه حوزه شعر در کشورمان پشتوانه تاریخی گستردهای دارد و طی سالهای گذشته هم که شعر انقلاب جریان غالب روز بوده از آن محافظت کرده است.
–گفتید ولنگاری در شعر به جریان غالبی تبدیل نشده است، پس این جریان وجود دارد.
بله. صداهای ناهنجاری در این عرصه شنیده میشود، اما دقیقا نکته مهم همین است که نتوانستهاند غلبه پیدا کنند. توانمندی شعر امروز ما بیش از هر چیز مرهون عشق و ارادت، جدیت و پشتکار خود شاعران است.
–نظام فرهنگی ما برای شعر چه کرده است؟
هیچ… به همین دلیل گفتم همه آنچه امروز هست مرهون خود شاعران است. نظام فرهنگی همواره با شعر افلیج رفتار کرده است و این حوزه نه متولی دارد و نه سیاستگذاری. نهادی هم پیگیر امور مربوط به شعر نیست و هر آنچه رخ میدهد، حاصل علاقهمندی خود شاعران است.
-بخشی از ماجرا خود شعر است و بخش دیگر زمانی است که شعر با موسیقی همراه میشود. شاعران و منتقدان فرهنگی نسبت به این بخش گلایههای زیادی دارند. چرا شعرهای شاعران جدی و قوی کمتر وارد عرصه موسیقی میشود و آن را دچار آسیبهای جدی میکند؟
سالهای نخستین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جریان ارزشمندی تحت عنوان سرود شکل گرفت. این سرودها آن زمان کارکرد فوقالعادهای داشت و ارزشهای انقلاب را برای جامعه تبیین میکرد. در روزگار جنگ تحمیلی هم نقش مهمی در تهییج مردم برای دفاع از کشور داشتند. سرودها لازم و خوب بودند، اما کافی نبودند. در روزگار صلح نمیتوان رجز و سرود خواند و مردم در این شرایط نیاز به موسیقی دیگری دارند. در این دوره نظام فرهنگی ما خواب بود و حواسش به این نبود که مردم در مواجهه با نیازشان به موسیقی با یک خلأ بزرگ روبهرو شدهاند. در نتیجه به سمت و سویی رفتیم که ارتباطمان با سرودهای انقلابی تقریبا قطع شد و هیچ برنامهریزی هم برای تغییر مسیر ما در این زمینه وجود نداشت.
… و حالا هم عرصه خالی است؟
درواقع از آنچه نیاز داریم، خالی است. افرادی مختلف که گاهی از آن سوی مرزها هم هدایت شدهاند، فضاهایی را در موسیقی ایجاد میکنند که ذائقه موسیقایی مردم را تغییر داده و اجازه نمیدهند افراد جامعه با ریشههایشان ارتباط بگیرند و آنها را به سمت دیگری سوق میدهند. البته باید این نکته را هم بیان کرد که هرچند اغلب کارهای این روزها ترانه دارند و این ترانهها همه قوی نیستند، اما همه به زبان فارسی بوده و با همه آسیبهایی که دارند، از نظر زبانی عفیف و نجیب هستند.
-تازهترین کتابهای شما در موسسه شهرستان ادب منتشر شده است. ظاهرا رهبر معظم انقلاب از این موسسه در نشست شاعران به نیکی یاد کردهاند. شما دلیل موفقیت این موسسه را در چه میدانید؟
در موسسه شهرستان ادب جمعی حضور دارند که در آموزش شعر مسیر سیر و سلوک را طی کردهاند. از طرف دیگر موسسه شهرستان ادب استعدادهای مختلف شعری را در سراسر کشور شناسایی کرده و طی سال با آنها در ارتباط هستند و جهتدهیشان میکنند. طی سالهای ۶۵ تا ۷۵ آموزش و پرورش این کار را انجام میداد و کانونهای شعر و داستان را در سراسر کشور داشت که ماحصل آن تربیت شاعرانی خوب بود. اکنون هم شهرستان ادب این کار را انجام میدهد و به شکل اساسی و ریشهای استعدادهای ادبی را در سراسر کشور جستوجو کرده و با آنها ارتباط برقرار میکند، برای آنها برنامههای آموزشی در نظر میگیرد و در دو شکل حضوری و مکاتبهای به آنها کمک میکند. با این روند است که شاعران جوان را جهت یافته و تاثیرگذار تربیت کرده و به شکل حرفهای وارد این عرصه میکند. فکر میکنم حدود ۳۰ کتاب شعر هم تاکنون از سوی همین شاعران جوان منتشر شده که همگی کارهای خوبی هستند و ما را به آینده شعر امیدوار میکنند.
-وزارتخانههای ارشاد و آموزش و پرورش در حال حاضر چگونه میتوانند به شعر کمک کنند؟
واقعیت این است که در وزارت ارشاد ساز و کاری برای این موضوع تعریف نشده است و نهایت کارشان به این محدود شده که در هر شهر یک انجمن ادبی داشته باشند. سیستم اداری به آنها اجازه ورود به عرصه کشف استعدادها و کارهایی از این دست را نمیدهد؛ هرچند معتقدم شعر جایگاهی دارد که باید یک معاونت داشته باشد. شعر در کشور ما از موسیقی و سینما که کمتر نیست، هنر و ثروت ملی عظیمی است که قرنها تنها رسانه فرهنگی جامعه بوده است. درباره آموزش و پرورش هم باید بگویم امیدوارم به سیستم امور تربیتی و پرورشی که همان دهه طلایی که به آن اشاره کردم بازگردند و با احیای شرایط آن دوره، بار دیگر تجربههای ارزشمند آن سالها را در سطح ملی تکرار کنند.
منبع: جام جم
نظرات