شاعر بی‌طرف در خدمت دشمنان خداست؛ چه بداند و چه نداند
باشگاه هواداران
×

تخصص

تایخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۹۴


شاعر بی‌طرف در خدمت دشمنان خداست؛ چه بداند و چه نداند

احمد بابایی
شاعر بی طرف در خدمت دشمنان خداست؛ چه بداند و چه نداند. شعر (و تمام هنرها) دو صورت می یابند یا سِحر محسوب می شوند یا معجزه. فاصله ی سِحر تا معجزه، تفاوت فرعون تا موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) است؛ فاصله ی کاخ سبز اموی تا گودی قتلگاه. شعر (و تمام هنرها) وقتی در خدمت «خدا و ولی خدا» هستند «معجزه» و یا چیزی شبیه معجزه می باشند.

 

 

 

 

139304151024137083146793راه‌نوا- احمد بابایی از جمله شاعرانی است که سال گذشته در محضر رهبر انقلاب همزمان با نیمه ماه مبارک رمضان به شعرخوانی پرداخت و تحسین رهبری را دربرداشت.

 

بابایی طی یادداشتی به این موضوع که چرا این دیدار سالانه، اینقدر جذاب، مهم و حیاتی است!؟ پرداخته است؛ در این نوشتار می‌خوانیم:

 

1- شعر اگر در خدمت «خدا» و «ولیّ خدا» نباشد یکی از پیچیده ترین انواع کلاهبرداری است! به حکم دادگاه وجدان، شاعر بی طرَف، معاون در امر کلاهبرداری محسوب می شود! کنایه صریح قران کریم خواندنی ست: «والشعرا یتبعهم الغاوون – الم تر انهم فی کل واد یهیمون – و انهم یقولون مالا یفعلون – 224/226شعرا »

 

بلاغت کلامی شاعران بدون بلوغ معرفتی، سرطان روحی و سکولاریسم ادبی است. اصولاً انتظار «خدا و ولیّ خدا» از شعر، حضور به موقع در خاکریزهای معرفتیِ حوادث است. شاعران، پیاده نظام مکتب خدا در جنگ های نرم هستند. ترجمه ی مفهوم «جنگ نرم» در آخرالزمانِ توحیدی، «فتنه» است و می دانیم فتنه، از قتل و مقاتله، خطیرتر و بزرگ تر است.

 

در این جنگِ پرحادثه شبانه روزی، شاعرانِ خدا، سرگرم جنگ تن به تن با وحشی ترین جنگجویانِ اردوگاه ابلیس هستند و این ها که گفتیم حاقّ و حقیقتِ غیرقابلِ کتمان معارف ماست.

 

شاعران وقتی مجاهدان خداوند محسوب می شوند که در بلاغت کلامی و بلوغ معرفتی زبانزد باشند.

 

شاعران مکتب خدا، زمانی از نکبت سکولاریسم ادبی و سرطان معنوی و از لوث انواع کلاهبرداری های عاطفی پاک می شوند که در جنگ حق و باطل، از عافیت طلبی و منفعت جویی فاصله گرفته و آماده ی ایثار جان خود در پای خدا و ولیّ خدا باشند.

 

ما می دانیم که شعر، پاره جانِ شاعر است و چقدر خوب است که جان شاعر، قطعه قطعه، بیت بیت، غزل غزل و … به پای مکتب ایثار شود.

 

رهبری-و-شاعران1

 

2- شاعر بی طرف در خدمت دشمنان خداست؛ چه بداند و چه نداند. شعر (و تمام هنرها) دو صورت می یابند یا سِحر محسوب می شوند یا معجزه. فاصله ی سِحر تا معجزه، تفاوت فرعون تا موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) است؛ فاصله ی کاخ سبز اموی تا گودی قتلگاه…

 

شعر (و تمام هنرها) وقتی در خدمت «خدا و ولی خدا» هستند «معجزه» و یا چیزی شبیه معجزه می باشند و در این صورت شاعرانِ خدا «تلامیذالرّحمان» هستند و شاگردان خصوصی حضرت باری تعالی…

 

شعر (و تمام هنرها) زمانی که دل سپرده و سر سپرده دشمنان خدا باشند، سِحر هستند. شاعرانِ بی طرف و شاعران معاند، ساحرانِ دربار فرعون های اموی و آفتابه پُرکن های صهیونیست های سعودی هستند و شامل کنایه های صریح قرانند: «والشعرا یتبعهم الغاوون…»

 

پس از آخرین غزوه ای که با توفیق سپاه اسلام همراه بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به صورت تلویحی، وظیفه امت اسلام (تا روز قیامت) را در سطحی استراتژیک و راهبردی بیان کردند؛ امت واحده اسلامی، قرن هاست که وارد «جنگ نرم» و «فتنه آخرالزمان» شده است؛ امت، حقِ بلاتکلیفی در دوره هجوم فتنه ها را ندارد. تجهیزات سپاه خدا، در این جنگ سراسری و شبانه روزی، «هنر» است و اختصاصاً «شعر».

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پس از آخرین غزوه ای که با توفیق همراه بود فرمودند: «کیست مرا با شعر یاری کند!؟» ایشان تنها به کلام بسنده نکردند. صله های فراوانی که از ناحیه مقدسه ایشان به هنرمندان می رسید، پرورش اخلاقی و معرفتی شاعران، سفارش به خلق آثار انقلابی (همچون سرایش مرثیه برای شهدای جنگ و رجزهای حماسی) ، دعوت همگانی برای پاسداشت مقام حضرت حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) ، میدان دادن به اشعار آئینی و مدح فضائل و ستایشگری صاحبان فضائل، ایجاد کرسی های رسمی و تفویض رسانه های عمومی برای شعرهای انقلابی و وسعت دادن به تکثر و تنوع شعر دینی تا آنجا سرایش اشعار هجوآلود برای قدح دشمنان وقیح اسلام و ایجاد روحیه پر نشاط در سپاه خدا نه تنها مُجاز بلکه مستحب شمرده می شد و … این ها مُشتی از خروار بود!

 

اما آنچه که ذاتاً و فطرتاً رتبه بندی و وظایف و حقوق شعر دینی و انقلابی را در صدر اسلام به طور کامل تغییر داد «عاشورا و کربلا» بود. تاریخ هنر و فرهنگ و ادب و شعر دینی و انقلابی را باید به دو بخش تقسیم کرد: دوره ی پیش از عاشورا و دوره ی پس از عاشورا !

 

پس از عاشورا، وظیفه شاعران دینی و انقلابی تغییر کرده است. شاعران شیعی دیگر مُجاز به «خام فروشی فرهنگی» نیستند. ماموریت شعر انقلابی و آئینی پس از قیام حسینی (علیه السلام) «غنی سازیِ» معارفِ جهادی است. عاشورا روزی در تقویم ها و سررسیدها نیست، بلکه مفهومی زنده و جاری است. فلذا نه تنها شعر را بلکه همه تاریخ و همه هستی را تغییر داده است.

 

Salehin14052775794

 

3- بعد از گذشت 1375 سال از عاشورا (حماسه عرفانی خدا و خون خدا)، ما فرصت و دلیلی برای کج فهمی و کج کاری نداریم. ما بعد از 36 سال که از انقلاب (این حماسه عرفانی خدا و روح خدا) گذشته است، با علم به اینکه این انقلاب، سایه عاشوراست، دیگر اجازه ی کج فهمی و کج کاری نداریم. دیدار سالانه شاعران با حضرت آقا روحی فداه اتمام حجت «عاشورا» و «انقلاب» با شاعران خداست.

 

به تعبیر ایشان، شعر (این دستگاه و عنصرِ برانگیزاننده)، نقش راهنما ، خط دهنده و جهت دهنده را دارد و نعمتی مسئولیت آور است. نعمتی که از آن سوال خواهد شد. می توان با این نعمت، خلق را به صراط مستقیم هدایت کرد؛ (صراطِ مستقیمِ ولایت؛ عاشورا؛ انقلاب و …) و می توان با این نعمت، عیال الله را به کجراهه برد و مردم را وادار به لغزیدن و غلتیدن و انحراف و حضیض کرد.

 

به تعبیر حضرت آقا شعر، آنگاه حکمت می باشد که در خدمت اهداف امت واحده اسلامی قرار گرفته باشد. (چه ایران و یمن؛ چه لبنان و فلسطین؛ چه سوریه و افغانستان؛ چه غزه و پاراچنار؛ چه بحرین و قطیف؛ …) بی طرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد. باید در این جنگ شبانه روزی طرف حق را گرفت و در مقابل باطل ایستاد. (یکی با هیبت نظامی و یکی به شکل سیاسی می ایستد؛ هرکسی به صورتی و شکلی … و شاعران، هم به «بلاغت کلامی» و «بلوغ معرفتی»…)

 

ایشان سال هاست به شاعران آموخته اند هنرمند بی طرف، تضییع نعمت حق کرده است. ایشان صراحتاً تاکید کردند شاعری که در این مواجهه و فتنه و جنگ، طرف باطل را گرفت مرتکب خیانت و جنایت شده است. به تعبیر ایشان، طرفداری شاعران از باطل، اهمال نیست، «جنایت است»!

 

ایشان با تحسین و تکریمِ واکنش سریع شاعران در برابر حوادث روزگار، تلویحاً به جنگ زرگری متشاعران و روشنفکران و ورّاج های فسیل و مرتجع اشاره کرده و بهترین معنایی که می توان از شعر انقلاب بیان کرد را در معرض توجه اهل ادب قرار دادند: شعر انقلاب، یعنی شعری که در خدمت انقلاب است، در خدمت عدالت، انسانیت، دین، وحدت، رفعت ملّی، پیشرفت همه جانبه کشور و انسان سازی به معنای واقعی کلمه.

 

سنگینی بارِ طنز تلخی که در بیان شیرین ایشان وجود داشت بر دوش نهادها و مسوئلین فرهنگی است: «و ما قدَر الشعر حق قدره!!» حضرت آقا رسماً و علناً تصریح فرمودند که در کشور ما کسانی که باید اهمیت شعر را بدانند، درست به عمق آن پی نبرده اند. «و اصلاً شعر را قدرشناسی نکرده اند.»

 

پس از 1375 سال که از عاشورا گذشته است و بعد از 36 سال که انقلاب اسلامی، عاشورا را در این «کُره ی رنج» وسعت داده است، شاعران خدا، تحت امر ولی خدا، مشغول مبارزه تن به تن در سنگین ترین حملات وحشیانه ابلیسی ها هستند … و این دیدار ، در حکم «نفس تازه کردن» شاعران خداست.

 

 

 

khamenei-880614-1-002

 

4- شاعرانِ مکتب خدا را پیاده نظام ارتش فرهنگی مکتب خدا خوانده ایم و می دانیم موفقیت در هر جنگی (فارغ از لزوم دلاوری سربازانِ دلباخته و پا به رکاب) به «ستاد فرماندهی» و «وحدت فرماندهی» نیازمند است و «ستاد فرماندهیِ» ارتشِ خداباوران در جنگ های فرهنگی بین حق و باطل، «اراده و امر و نهی ولیّ خدا» می باشد.

 

این دیدار سالانه، ظهور عینی همین ارتباط مستقیم سربازان و فرماندهی است. برای شکست خوردن هر سپاهی، قطع ارتباط فرماندهی و سربازان کفایت می کند! کسانی که ارتباطشان با ولی خدا قطع می شود سرگردان در وادی های  حیرت خواهند ماند. کنایه ی صریح قران را دوباره بخوانیم: «… الم تر انهم فی کل وادٍ یهیمون …» قطعِ نسبت ها و ارتباط ها با ولایت، شاعران را به آوارگی در وادی های حیرت می کشاند.

 

… و اما سوالی که ناگزیر از پاسخ به آن هستیم: «چرا این دیدار سالانه، اینقدر جذاب، مهم و حیاتی است!؟»

 

«ولایت»، اصولاً هادیِ کلّیِ هنرمندان و شاعران در نقشه جنگی مبارزه حق و باطل است. دیدار سالانه با حضرت آقا روحی فداه بازبینیِ حرکت کلّیِ شعر و شاعران در طول سال گذشته است.

 

اگرچه نسبت به نحوه اداره عمومی، چینش و انتخاب شعرها و شاعران، حرف و سخن بسیار است و اگرچه به چگونگی مدیریت درونی جلسه و شعرهای خوانده شده و شعر های نخوانده مانده و شاعران دیده نشده، گله و شکایت، فراوان است ولی دامنِ ولیّ خدا منزّه است از اینکه بخواهیم اشتباهات دیگران را به پای او بنویسیم. قصور و تقصیر افرادی که منافع این دیدار را با تنگ نظری خود، محدود می کنند نیاز به نوشته ای دیگر دارد. چه بسیار شاعران فرهیخته و فرزانه ای که به دلایل غیرکارشناسانه و بهانه های عجیب و غریب از حضور در این دیدار سالانه محروم شده اند و محروم مانده اند… فعلاً بگذریم!

 

اما به اختصار به نکاتی که باعث اهمیت فوق العاده این دیدار شده است اشاره می کنم:

 

الف- بارها گفته و شنیده ایم که حضرت آقا روحی فداه فارغ از اینکه رهبری فرزانه، مدیری آگاه، ولیّ زمان شناس، مجاهدی شجاع و مبارزی خستگی ناپذیر هستند، به تواتر ثابت شده است که ایشان «ادیب و شعرشناسی فرهیخته و سخن سنج و راه بلد» می باشند و اصولاً حضور در محفلی که وجود نازنین ایشان، بانی و میزبان برگزاری اش باشند هم افتخار است و هم آرزو و هم آبرو و هم نورانیت و …

 

رهبری محبوب ما مهم ترین و پرانگیزه ترین شخصیتی است که در نظام سیاسی ما هم شعر را به عنوان «ثروت ملی» به خوبی می شناسند و هم احترام شاعران را در عالی ترین وجه ممکن نگاه می دارند.

 

ب- دلیل اول، طبیعی ترین حجت اهمیت این دیدار سالانه است. اما دلیلی غیرطبیعی نیز وجود دارد! هنگامی که کارکرد «یک جلسه شعری» به صورت ویژه و غیرعادی و نامتعارف اهمیت می یابد نشاندهنده آن است که جبران شکست ها و کم کاری های «مدیرانِ» پرشمار فرهنگی در نظام به عهده ایشان است! به تعبیر صریح ایشان درباره قدرناشناسی از شعر و شاعران دقت کنیم…!

معلوم است که او جورِ کم کاری و کج کاری و اشتباه و انحراف های مدیران و نهادهای مسئول را به تنهایی به دوش می کشد. «جبرانِ شکست خوردن ما با اوست!»

 

به تعبیر دیگر این دیدار (به تنهایی)، یک دلیل محکم برای این است که معلوم شود مُسبّب مظلومیت شاعران انقلاب، مدیرانی مدعی هستند که نسبت به وظیفه های قانونی، اخلاقی، شرعی و عرفی خویش «نا آگاه» ، یا «مُنفعل» و یا «متمرّد» هستند.

 

d044res8zsbfdcmmig8f5

 

5- همواره در طول سالیان متمادی انقلاب با راهزنانی مواجه بوده ایم که به حکمِ «بل هم اضلّ» بودنشان، محصولات بُنجل نفسانی خود را با عنوان «مانیفست های روشنفکرانه» و با حقیقتِ «لهوالحدیث» به ساده دلانِ بازار هنر و ادبیات حقنه کرده اند!

 

همواره در تاریخ جنگ های حق و باطل شاهد بوده ایم عافیت طلبانِ اِشراف شده، برای باقی ماندن در اوجِ شهرتِ ادبی، نردبان هایی با «یک» پلّه ساخته اند که زود فراز آیند و بر گُرده ی عیال الله سوار شوند… و البته همیشه شاهد بوده ایم که به واسطه  سنّت های قطعی خدا، نسیمِ فتنه ای، خاکستر این بی بخارهای متکبر و بزدل را به باد داده است…

 

ما به برکت خون شهدای عاشورایی در همین 36 سال گذشته به تجربه آموخته ایم «عزت، تنها و تنها از آن اهل خداست.» در محکمات انقلاب اسلامی، دفاع از حیثیت انقلاب و اسلام، واجب عینی است. ما آموخته ایم که در «دهکده جهانی سکولاریسم» ، به کدخدا و کدخدازدگانِ متوهم روی خوش نشان ندهیم. ما آموخته ایم که اژدهای ساحرانه کدخدا، در مواجهه با معجزه ولیّ خدا -حتی- قدرتِ فرار نیز نخواهد داشت! انقلاب اسلامی و ولایت (در سایه عاشورا) هنرمندان را از چنبره ی نفس و خیال آزاد کرده است. هنرمند و شاعر این خاکریز عقیدتی، اِزار همایونیِ کدخدا و کدخدازدگان را به سرِ پُر بادشان دستارِ رسوایی خواهد کرد!! تا آنجایی که برای عمروعاص های عصر ما تنها راه حلِّ باقی مانده، «راه فرار» باشد! البته اگر به آن قدرت بیابند…!!

 

شعر اگر بی خیالِ «ظلم ظالمان» و «ضجه مظلومان» باشد، بی شرف و بی وجدان است. عاشورا روزی در تقویم ها و سررسیدها نیست، بلکه امتحانی است برای شرف و وجدان شاعران و هنرمندان…

 

شاعری که در قبال حوادث روزگار خود، آگاهانه موضوع گیری هنرمندانه می کند، بیش از آنکه شاعر، باشد اندیشمندی دلسوز است. شعر اگر مخلوقِ عاطفه است و عاطفه اگر نتیجه طبیعی اندیشه، لاجرم، شاعری توانایی واکنش سریع به اتفاقات تلخ و شیرین را می یابد که پیش از سُرایش شعر، عاطفه اش و پیش از تحریک عاطفه اش، اندیشه اش در مدار «ولی شناسی» باشد.

 

مگر می توان در این عصر زیست و از این همه اتفاقات تلخ و شیرین، بی تفاوت عبور کرد؟ کدام شاعری است که انسان و مسلمان و هنرمند باشد و هجمه شنیعِ سعودی های –صد رحمت به مروانِ حمار!- را تاب بیاورد!؟ کدام هنرمندی خود را مجاز می داند در برابر عظمتِ خونِ شهدای بیداری اسلامی سکوت کند؟

 

کتمان نمی کنیم! رسانه های اومانیست و لیبرال، سال هاست صدای «جیرجیرک های صهیونیستی» را در تاریک خانه های شهوت و ثروت به عنوان «معیار هنری» و «تراز هنری» مطرح می کنند.

 

کتمان نمی کنیم! روشنفکری آلوده و بیمار و ناقص الخلقه، از طرفی برادر خوانده  وهابیت است و از طرفی خواهر تمثیلی حجتیه ای گری و تشیع لندنی! و نمی شود کتمان کرد که هر سه از سینه خبیثه ملعونه ای به نام دهکده جهانی غفلت نوشیده اند و هر سه بزرگیِ «کدخدای دهکده» را با جان و دل پذیرفته اند!

 

کتمان نمی کنیم! مبارزه با هیولای فریب و جنگ با ساحرانِ خودپرست، «جهاد اکبرِ» عصر ماست. هر که به استقرار دولت جهانی عدل، دلبسته است، دستِ «یوسفِ هنرش» را در دست حبل اللهِ ولایت می گذارد… زیرا که برای «عزیز شدن»، چاره ای جز خروج از چاه نفس،وجود ندارد.

 

 

 

 

 

منبع: خبرگزاری فارس

نظرات

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

  • دیدگاه سید شهیدان اهل قلم درباره موسیقی

    اگر دیدید موسیقی بر محتوا غلبه دارد، گوش نکنید

    . درباره موسیقی حداقل دو جور می‌شود بحث کرد؛ این دو جور، یکی بحث فقهی درباره موسیقی است که اصلا در حد بنده نیست و آدم‌هایی مثل ما اصلا نباید به خودشان اجازه بدهند که وارد بحث‌های فقهی شوند، مسایلی کاملا تخصصی است و به هیچ‌وجه در حیطه ما نیست. مسایل کاملا تخصصی به تحصیلاتی در همان زمینه احتیاج دارند. به این دلیل ...
  • دیدگاه شهید دكتر بهشتی درباره موسیقی

    آن موسیقی حرام است، که انسان را در مقابل گناه ‌بي‌پروا كند

    موسيقي‌ از نظر اسلام‌ بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌ نامه‌ شما رسيد. در اين‌ نامه‌ درباره‌ چند مطلب‌ سوال‌ كرده ‌بوديد كه‌ لازم‌ دانستم‌ به‌ اين‌ سوالات‌ طي‌ نوار، پاسخ‌ مفصل‌تري‌ بدهم‌. خواهش‌ مي‌كنم‌ كه‌ نوار را گوش‌ كنيد تا اگر باز نكته‌اي‌ به‌ نظرتان‌ رسيد بپرسيد تا پاسخ‌ بدهم‌ و ضمناً نوار را هم‌ به‌ مركز اسلامي‌ هامبورگ برگردانيد، چون‌ اين‌گونه‌ نوارها معمولا اينجا ...
  • گزیده‌ای از نظرات رهبر انقلاب در مورد موسیقی

    خواننده خوب جبهه مستضعفین کجاست؟

        خواننده خوب جبهه مستضعفین کجاست؟ بنده گاهى اوقات که مى‌بینم نوجوانى را به تلویزیون مى‌آورند که از صداى خوبى برخوردار است، دلم مى‌لرزد که آیا بناست این نوجوان، فردا، پس فردا خواننده‌ى خوبِ جبهه‌ى مستضعفین و جبهه‌ى حق شود، یا قرار است به خود و مادر و پدرش پولى بدهند، بعد هم ببرندش و یک استودیوى مجّانىِ پر زرق و برق در اختیارش ...