موسیقی امروز ما چیزی جز شو و اجرای شو نیست
راهنوا- چهارمین نشست از سلسله جلسات گفتمان ضرب اصول عصر روز گذشته (20 مهر) با موضوع «بررسی وضعیت موسیقی در صدا و سیما» با حضور میلاد کیایی، علی قمصری، مانی لطفی جعفرزاه و رضا مهدوی(کارشناس مجری) برگزار شد.
رضا مهدوی در ابتدای این نشست ضمن اشاره به اهداف «گفتمان ضرب اصول» گفت: هر چه به سر ما میآید، خودمان میخواهیم و مقصر هستیم. از چند ماه گذشته که ما قصد برگزاری جلسات «گفتمان ضرب اصول» را داشتیم از سوی بسیاری از اساتید موسیقی تشویق شدیم و این اساتید از ما خواستند در فضایی سالم به حرف های درگوشی که میان اهالی موسیقی رد و بدل می شود، پایان دهیم و این حرف ها و مباحث را که دغدغه اهالی موسیقی است را علنا بیان کنیم.
وی افزود: اما وقتی کار به ورطه عمل کشیده شد، این اساتید به بهانه های مختلف خواستند که در این جلسات نباشند. کار اساتید ما فقط تربیت شاگرد برای این و آن و تربیت عمله طرب نیست و باید نسبت به اتفاقات پیرامونی که در جامعه موسیقی می افتد، واکنش نشان دهند. ما مدتها قبل متوجه شدهایم که اساسا مسولان پاسخگو نیستند و این خود ما هستیم که باید پا پیش بگذاریم و فکری به حال خود کنیم و در عین حال راه کار هم پیدا کنیم. همین اساتید وقتی در مواقعی با آنها بیمهری میشود، صدایشان بلند میشود. اما بلافاصله تا در جشنواره ای داور میشوند و یا در مراسمی تجلیل میشوند، دیگر حاضر به سخن گفتند نیستند و وقتی از آنها دعوتی برای حضور در نشستهای جدی این چنینی میشود، میگویند که به صلاح نیست و ما را عفو بفرمایید.
این پژوهشگر و نوازنده سنتور در ادامه ضمن بیان این نکته که موسیقی امروز به اضمحلال رفته است، گفت: امروز سوالی که مطرح میشود، این است که ما امروز چه موسیقی را از صدا و سیما و از کنسرتها می شنویم؟ آنچه پیداست این است که موسیقی امروز ما چیزی جز شو و اجرای شو نیست. امروز جامعه به خاطر این که موسیقی بیهویت رواج پیدا کرده، در معرض خطر فرهنگی جدی قرار گرفته است. بخش عمدهای از این موضوع هم به عملکرد مدیران و مسولانی مربوط میشود که فقط به فکر میزشان هستند و دغدغه ملی ندارند.
مهدوی مهم ترین مشکل حوزه مدیریت کلان فرهنگی را نبود استراتژی دانست و عنوان کرد: در حوزه کلان فرهنگی هیج دوراندیشی و راهبردی وجود ندارد. اما با تمام این احوالات اگر استادان پشت شاگردانشان بایستند، ما میتوانیم وضعیت موسیقی را تا حدودی مطلوب کنیم. ولی وقتی ما مصلحت اندیشی میکنیم، شاگردان زیر دست و پا له میشوند. تجربه نشان داده که وقتی هنرمندی انسانی و اخلاقی عمل میکند، از او سواستفاده میکنند. اما وقتی او از موضع بالا برخورد میکند، وضعتش بهتر است! در جامعه موسیقی ما متاسفانه استادان به شاگردانشان حسادت میکنند.
نویسنده کتاب «ترنم» ادامه داد: خیلی از پرسش های متداول درباره صدا و سیما را همین اساتید مطرح میکنند. اما خودشان حاضر نیستند سخنی در این باره بگویند و پای حرف شان بایستند. اگر به موضوعی اعتقاد دارید، باید پایش بایستید. استاد کسی است که بر روی قوانین و اصول اخلاقیاش بایستد.
وی در ادامه ضمن اشاره به موضوع نشان دادن ساز در رسانه ملی گفت: نشان دادن ساز موضوعی فقهی و سیاسی نیست. باید دید مدیری که در صدا و سیما حضور داشته و دارد، آیا جسارت طرح این موضوع را دارد؟ چطور در یک برنامه شبکه مستند به طور کامل ساز را نشان میدهند و یا چطور در برنامه دیگری در شبکه جام جم این اتفاق تکرار میشود؟ اگر بحث فقهی بود، این اتفاقها نمیافتاد. در شرع مقدس هم نیامده که نشان دادن یا ندادن ساز مشکلی دارد. آنچه که محل بحث است نوع موسیقی است که ارائه می شود و نمایش ساز اصلا مطرح نیست.
مهدوی ادامه داد: پیش از انقلاب موسیقی دست رادیو بود و بعد از انقلاب موسیقی به دست تلویزیون افتاد. در رادیو بحث تولید و ذائقهسازی مطرح بود. اما در تلوزیون شاهد اتفاق مشابه آن نبودیم. موضوع دیگر این است که آیا اساسا رسانه ملی باید استراتژی برای حرکت خود در این مسیر داشته باشد؟ مردم ما امروز صد و چند هزار تومان برای اجرای یک موسیقی پلی بک هزینه میکنند. میخواهیم در این جلسه این بحث را مطرح کنیم که آیا صدا و سیما گوش مردم را خراب کرده یا خیر؟ و آیا این که اساسا ما حق داریم مطالباتی از صدا و سیما را داشته باشیم یا خیر؟
مهدوی در ادامه نشست خطاب به میلاد کیایی گفت: در دهه هفتاد شما برنامه را هر هفته یک بار در تلویزیون داشتید، و با سازی که رویش پوشانده شده بود، می نواختید. من معتقدم روند این چنینی نشان ندادن ساز و نادیده گرفتن نوازنده، یکی از دلایلی است که خواننده سالاری را در موسیقی ما رواج داده است. پیشکسوتان و به طور کلی جامعه موسیقی چرا انقدر همه چیز را تحمل میکنند و شرایط را هر چه که باشد، میپذیرند؟ چرا امروز خواننده باید نقش تهیه کننده را نیز ایفا کند و تصمیم گیرنده اول و آخر باشد و برای همه امور تصمیم بگیرد؟
کیایی در پاسخ به مهدوی گفت: چرا رادیو فرهنگ که می خواهد مثلا فرهنگ را به همه یاد بدهد، فقط اسم خواننده را میآورد؟ این موضوع شرم آوری است که اسمی از نوازنده و آهنگساز و سایر عواملی که در خلق یک اثر نقش داشتهاند، به میان نمی آید. در طول تاریخ و ادوار مختلف آن، همواره دانشمندان، هنرمندان و فرهنگ سازان، میزبان تاریخ بوده اند و سیاست بازان و سیاست مداران میهمان تاریخ.
علی قمصری نیز در ادامه این موضوع را بیان کرد: ما اول باید بدانیم پشت پرده چیست؟ چرا صدا و سیما موسیقی را به رسمیت نمیشناشد. کار اغلب موزیسینها بدون اجازه پخش میشود. نگاه صدا و سیما به نحوه پخش و نوع موسیقی که شنیده میشود، نامشخص است. و ما اساسا معیار پخش موسیقی را از این رسانه نمیدانیم. در کشورهای دیگر برای حضور در تلوزیون رقابت میکنند و در این جا بسیاری از اهالی موسیقی حاضر نیستند در این رسانه حاضر شوند. امروز همان طور که اشاره شد بحث نشان ندادن ساز و کم اهمیت جلوه دادن نوازنده و آهنگساز به پدیده خواننده سالاری تبدیل شده است.
وی ادامه داد: من هم دوست دارم خواننده دیده شود، اما این نگاه دوگانه باعث ایجاد عدم تعادل و توازن شده است. سیاست گذارن امروز موسیقی، خواننده هستند. به خاطر همین هم هست که امروز آثار به اسم خواننده معرفی میشوند. و نکته جالب تر این جاست که آثار بیکلام علاوه بر این که خالقشان معرفی نمیشوند، بلکه پروندهای هم در صدا و سیما ندارند. و پدید آورنده این آثار برای خود صدا و سیما هم مشخص نیست! حال باید دید ما در وضعیت این چنینی چه کاری میتوانیم انجام دهیم. مهمترین نکته این است که باید به همبستگی و اتحاد برسیم و اول باید صنف تشکیل دهیم و از خودمان شروع کنیم. در این صورت است که میتوانیم صدایمان را به گوش مسولان برسانیم و وادارشان کنیم به پاسخگویی.
آهنگساز آلبوم «برف خوانی» در ادامه سخنانش، عنوان کرد: اگر صدا و سیما کاری میکرد که امثال حسین علیزاده و کیهان کلهر در برنامههای تلوزیونی حضور داشته باشند، وضعیت هم اکنون به این گونه نبود. صدا و سیما علی رغم این که طی سالیان گذشته بسیاری از مخاطبانش را از دست داده، باز هم میتواند تاثیر گذار باشد.
منبع: خبرگزاری فارس
نظرات