قرار و مقصد این کاروان یکیست
راهنوا- هفته وحدت، از یادگارهای حضرت روحالله(ره) است؛ هفتهای که نمادی برای وحدت همه مسلمانان جهان در برابر ظلم و استکبار جهانی ست و دو نیمه یک سیب بودن سنّی و شیعه و ضرورت تمرین بیشتر برای رسیدن به وحدت عملی را یادآوری میکند:
اندیشه دیگری، برادر خوب ست
همدردی و یاوری، برادر خوب ست
یادت نرود دو نیمه یک سیبیم
تمرین برادری، برادر! خوب ست
(رضا اسماعیلی)
این هفته، یادآور فرمان مشترک اطاعت از خدا و رسول خدا و دوری از نزاع و دعواست:
کافی ست دیگر بگو مگو، ای یاران!
چون گل باشید خنده رو، ای یاران!
هم رتبه ی فرمان «اطیعوا الله» است
فرمان «و لا تنازعوا» ای یاران!
خواهی دلت از غم نشود مالامال؟
خواهی نشود حقیقت آیا پامال؟
در وقت بیان حق، سخن باید گفت
با لهجهی عقلانیت و استدلال
هر کس که تولّا و تبرّا دارد
در واقعه ها نگاه بینا دارد
قتی که نتیجه اش شود شیعه کُشی
«لعن علنی» دگر چه معنا دارد؟
افسوس از این گوهر نا سُفته ما
صد حیف ز جمعیت آشفته ما
هیهات که بر زمین بریزد ناحق
یک قطره ی خون! به خاطر گفته ما!
ای دوست بکوش مهرپرور باشی
دلبسته آیه های کوثر باشی
کی گفته که در طریق وحدت باید
با قنفذ و حرمله برادر باشی؟
دیدید چگونه دشمن تکفیری
از کشتن مسلمین ندارد سیری
در وقت مبارزه دگر بی معناست
در خطِّ خودی منازعه، درگیری!
در مصر ببین دوباره ناکامی را
سرکوبگری و بیسرانجامی را
با حربه اختلاف دشمن میخواست
خاموشیِ بیداری اسلامی را
(یوسف رحیمی)
و اما این اشعار این شاعر خوش بیان کشور، به این بیان امام علی(ع) در نهجالبلاغه اشاره دارد که میفرمایند: «هیچکس نیست که به وحدت امّت محمّد(ص) و به انس گرفتن آنان به همدیگر، از من دلسوزتر باشد»:
در حق طلبی همیشه با عزت باش
همواره برای دین خود زینت باش
مانند امام صبر! مانند علی!
ای دوست بیا منادی وحدت باش
خورشید سعادت و یقین است علی
خیبرشکن و مُنجی دین است علی
هرگز نشود نور حقیقت خاموش
محبوب تمام مسلمین است علی
در دین خدا راه ندارد تزویر
اسلام ببین چگونه شد عالمگیر
ای تشنه ی راه حق! کجا میگردی؟
سرچشمه ی وحدت است همواره غدیر
انبوه مشترکات در بین مذاهب اسلامی و ضروت تمسّک به آنها برای رسیدن به وحدت اسلامی، نکته دیگری است که در شعر برخی از شاعران ما دیده می شود:
مسجد یکی، مناره یکی و اذان یکیست
قبله یکی، کتاب یکی، آرمان یکیست
ما را به گِرد کعبه، طوافی ست مشترک
یعنی قرار و مقصد این کاروان یکیست
فرموده است: «و اعتصموا…، لا تفرّقوا»
راه نجات خواهی اگر ریسمان یکیست
توحید حرف اول دین محمد است
اسلام ناب در همه جای جهان یکیست
مکر یهود عامل جنگ و جدایی است
پس دشمن مقابلمان بیگمان یکیست
سُنّی و شیعه فرق ندارد برایشان
وقت بریدن سَرِمان، تیغشان یکیست
سادات، پیش اهل تسنن گرامیاند
اکرام و احترام به این خاندان یکی ست
دشمن! دسیسه ی تو به جایی نمیرسد
تا آن زمان که رهبر بیدارمان یکیست
(محمدصادق آتشی)
و در بین این مشترکات، وجود مبارک حضرت رسول اعظم(ص)، مانند عطری مست کننده، در همه نمازها تکثیر میشود:
گفتند از شراب تو میخانهها به هم
خُمها به وقت خوردن پیمانه ها به هم
تو آن حقیقتی که تو را مژده میدهند
اسطوره های خفته در افسانهها به هم
در هر نماز عطر تو تکثیر میشود
در امتداد وحدت این شانه ها به هم
هر خانه ای مناره الله اکبر است
اینگونه می رسند همه خانهها به هم
جاری شده ست عقد اخوت میان ما
ای باب آشنایی بیگانهها به هم
وقتی که شمع راه تو باشی چه دیدنی ست
دل دادن دوباره ی پروانه ها به هم
چون دانههای روشن تسبیح با همیم
در هم تنیده سلسله دانهها به هم
اعجاز بینظیر تو عشق ست و عشقِ تو
ما را رسانده از دل ویرانه ها به هم
(رضا نیکوکار)
و در کنار پیامبر مشترک، وجود قبله مشترک هم عامل دیگری برای وحدت مسلمانان است:
راه بسیار است اما مقصد و رهبر یکی ست
گرچه هفتاد و دو دین داریم، پیغمبر یکی ست
یوسف مصری و بنیامین کنعانی شدیم
ما برادرهای دور افتاده را مادر یکی ست
مثل قرآن جزء جزء ما جدا افتاده است
باز این سی پاره را شیرازه و دفتر یکی ست
اختلاف رنگ ما از اختلاف ریشه نیست
ریشه های غنچه سبز و گل احمر یکی ست
این که ما یک قبله داریم و هزاران اعتقاد
یعنی اینکه با همه ناباوری، باور یکی ست
خوب چشمت را اگر روی حقیقت وا کنی
وزنه پلک تو با وزن درِ خیبر یکی ست
راهها گیرم یکی باشد ولی پاها دوتا ست
چشمها گیرم دو تا باشد، ولی منظر یکی ست
پیش رندان خمار و مستهای هفت خط
حد تعریف شراب و ساقی و ساغر یکی ست
می رود قربان اسماعیل تا ثابت کند
پیش ابراهیم، مِهر ساره و هاجر یکی ست
صلح بین شیعه و سنی نشان وحدت است
صلح یعنی اینکه پرچمهای صد کشور یکی ست
هرچه باشد باز وجه اشتراک ما خداست
او که از اول یکی بوده است و تا آخر یکی ست
(محمد زارعی)
هم قبله و هم نژاد سلمان هستم
پوینده ی راه سبز قرآن هستم
گوینده «لا اله الا الله» ام
من شیعه سُنّی ام، مسلمان هستم
(رضا اسماعیلی)
اینگونه است که شرایط بینالملل و بویژه مسائل امروز جهان اسلام و ضرورت مقابله با گروههای انحرافی و تکفیری، همه مسلمانان را به وحدتی عملی و لازم فرا میخواند:
شبیه آینه هستیم در برابر هم
که نیستیم خوش از چهره مکدّر هم
دو هموطن که یکی نیست رأیمان اما
نمیکنیم خیانت به خاک کشور هم
بیا مرور کنیم این مسیر را از نو
نمی رسیم اگر آخرش به آخر هم
من و تو جنگ احد را کنار هم بودیم
چرا سلاح بگیریم رو به سنگر هم؟
مگر که جان نسپردیم روی یک دامن؟
مگر نماز نخواندیم رو به پیکر هم؟
تمام تکفیریها امیدشان این است
که ما نباشیم این روزها برادر هم
من و تو جزء سپاه پیامبر هستیم
دریغ اگر یک مو کم کنیم از سر هم
(محمدحسین ملکیان)
ویران شده ایم و خصم در آبادی ست
هفتاد و دو ملتیم و او در شادی ست
ما جمعِ پراکنده و دشمن، مُشت است
ماییم اسیر و خصم در آزادی ست
(رضا اسماعیلی)
بنابراین اکنون مسلمانان باید محکمتر از همیشه، نوای مسلمانی سر دهند و به «اسلام حقیقی و ناب» و «مسلمان بودن عملی» ن بیندیشند:
مسلمانیم اما آه از اینگونه مسلمانی
نصیب ما نشد غیر از پریشانی پریشانی
ندانستیم از اسلام جز نفرین و جز نفرت
نفهمیدیم از دین خدا غیر از رجزخوانی
چنان بیگانگان از هم جدا افتاده اند امروز
به مکر نابرادرها برادرهای ایمانی
برادر جان! بدان یوسف عزیز مصر خواهد شد
اگرچه چند روزی هم شود در چاه زندانی
مبادا تا برادر را درون چاه اندازیم
“یهودا“ که ندارد سرنوشتی جز پشیمانی
قدم بردار با ما در صراط المستقیم اکنون
که از پایان این بیراهه ها چیزی نمی دانی
صدایی از حرا می آید اینک، گوش بسپارید
«مسلمانان! مسلمانان! مسلمانی، مسلمانی»
(محمد میرزایی)
وقت است دوباره دل به دریا بندیم
ما لشکر قطرهها به هم پیوندیم
دریا بِشَویم اگر، به جا میمانیم
بر نسل سراب، راه را میبندیم
(رضا اسماعیلی)
نظرات