شعرخوانی طنزپردازان با موضوعات روز اجتماعی
راهنوا- صدوسیوسومین شب شعر طنز «در حلقه رندان» با اجرای داریوش کاردان و حضور بسیاری از علاقهمندان طنز، روزگذشته در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.
در این مراسم که شاعران طنزپرداز پیشکسوت و جوان حضور داشتند و تازهترین سرودههایشان را خواندند، به مسائل روز اجتماعی هم اشاره شد. یکی از این مسائل، فیشهای حقوقی بود که در شعرهای بسیاری از شاعران مورد توجه قرار گرفته بود و همچنین بعضی از طنزپردازان به ماجرای کودتای نافرجام ترکیه اشاره داشتند.
نادر ختایی شعری با مضمون فاصله طبقاتی و فیشهای حقوقی بعضی مدیران خواند که در بخشهایی از آن آمده بود:
بکن قناعت که طرف بخور شه
باید که استخر فلانی پر شه
هر کدوم از اینا که نو نوارن
سه چهار تا خونه تو فرشته دارن
چرا باید اون بالا بالا باشن؟
میخوان هوای ما رو داشته باشن
فکر نکنید ما گم و بینشونیم
از اون بالا ما توی دیدشونیم
اونا که پولشون حلال و مفته
گردنشونم یه کمی کلفته
هوای کشور رو همیشه داشتن
یه خورده شو برای ما گذاشتن
دنیا رو با همه بدیها خوردن
آخرت رو کلی به ما سپردن
ناهید نوری نیز در بخشهایی از شعر طنز انتقادیاش خواند:
یه چیزایی توی دنیاس که به ماها نمیدن
یعنی کلا یه چیزایی یا میدن یا نمیدن
مثلا نفتی که پولش رو به ما وعده دادن
گفته بودن که میدن، ندادن، آیا نمیدن؟
قدیما گفته بودن توی سبد کالا میدن
حالا اون کالا رو حتی تو مشما نمیدن
جای این مسکن مهری که محبت نداره
چرا ویلا نمیدن کنار دریا نمیدن؟
فرامرز ریحانصفت نیز هنرمند طنزپرداز دیگری بود که به فیشهای حقوقی نجومی اشاره کرد:
فیش من ای دلبر رعنای مست
من تو را آسان نیاوردم به دست
ناز کم کن با من دنیا پرست
من تو را آسان نیاوردم به دست
چند سالی با تو تا بر خورده ام
لا به لای زندگی سر خورده ام
دستهایی دیده ام بالای دست
من تو را آسان نیاوردم به دست
مدتی من پاچهها مالیدهام
تا رقمهای نجومی دیدهام
از خجالت گردنم اما شکست
من تو را آسان نیاوردم به دست
کاش بودی با دلم درویشتر
نزد من یک یا دو سالی بیشتر
کاش مهرم در دل تو مینشست
من تو را آسان نیاوردم به دست
نارفیقان با تو لج افتاده اند
کل اسرار مرا لو داده اند
تار و پودم پاره شد از هم گسست
من تو را آسان نیاوردم به دست
روزگاری کار و بارم خوب بود
زندگی باب دل و مطلوب بود
حال شر میریزد از بالا و پست
من تو را آسان نیاوردم به دست
ترکیه تا رفته سوی کودتا
برده از دم آبروی کودتا
فیش من آنتالیا یادت که هست؟
من تو را آسان نیاوردم به دست
و بخشهایی از شعر طنز سعیده موسویزاده به این شرح بود:
آقای مدیر وقت کم داشت
تا چک بکند حساب خود را
مردم به حساب او رسیدند
او گربه پی شکار موش است
پیشانی او سفید شد رفت
در عالم واقع مجازی
ته مانده آبروی زاهد
با فیش حقوق در خروش است
بردهست دلارهای ما را
در بانک ممالک غریبه
تا جای امان و امن باشد
آقای مدیر ما بههوش است
اجرای شعری طنز با موضوع موبایل توسط مهدی فرجاللهی نیز از دیگر بخشهای این برنامه بود. او این شعر طنز را همراه با گیتار اجرا کرد که با استقبال حاضران مواجه شد. همچنین مرتضی جهانی مقدم، عبدالله مقدمی، دکتر عباس احمدی، حامد اسحاقی، استاد بانی، صابر قدیمی، اسماعیل امینی، همایون حسینیان، روحالله احمدی، مهران حسینی، امید مهدینژاد، سعید ایراننژاد از طنزپردازانی بودند که در این برنامه شعرخوانی کردند.
منبع: حوزه هنری
نظرات