سهرابی نژاد، در نمایاندن اندیشهاش اهل پنهانکاری نیست
سهرابی نژاد، در نمایاندن اندیشه اش اهل پنهان کاری نیست، هر چند گاهی اوقات در این وادی دچار شعار می شود ولی انصافا شعارهایش هم وزین است و نوعی هنر رجزخوانی را در خویش نهفته دارد.
راهنوا-حسین قرایی: رفته بودم یکی از دوستان را در جوادآباد ببینم، دیدمش و به سمت امامزاده هادی که نزدیک روستای حصارقاضی آن بخش وجود دارد، در حرکت بودیم، ایستادیم تا فاتحه ای نثار شهدا کنیم، سنگ مزارها را یکی یکی از نظر می گذراندم، انگار رباعی هایی که روی آن سنگ مزارها حک شده بود آشنا بودند و من بارها آن را خوانده بودم؛
پیکار علیه ظالمان پیشهی ماست
جان در ره دوست دادن، اندیشه ماست
هرگز ندهیم تن به ذلت هرگز
در خون زلال کربلا ریشه ماست
این رباعی را هم در «حرفی از جنس زمان» اثر «سیداکبر میرجعفری» خوانده بودم و هم در کتاب «نیلوفر های مهتابی» سهرابینژاد. رباعی خیلی معروفی است. در مشهور بودن و معروف بودن این شعر همین بس که در جنوبیترین روستای بخش جوادآبادِ ورامین این رباعی روی سنگ مزار شهدای آن دیار تلالو دارد.
به زعم نگارنده محمدرضا سهرابی نژاد، یکی از رباعی سرایان ارجمند دهه ی شصت است که نامش باید کنار قیصر امینپور، حسن حسینی و سلمان هراتی و شاعرانی از این طایفه رباعی سرا بیاید.
با یکی از منتقدان این روزگار راجع به شعر سهرابی نژاد بحث می کردیم و او هم رباعی سهرابینژاد را خوب تلقی می کرد ولی می گفت زبان تندِ او باعث شده تا کمتر معرفی گردد من خنده رندانه کردم و رد شدم.
واقعا اگر شاعری زبان تند و آتشین در سرایش شعر داشت باید کمتر معرفی گردد؟! آن دوست منتقد ما درست می گفت که زبان سهرابی نژاد آتشین است ولی سهرابینژاد همیشه پای عقیده اش ایستاده، او دلداده اسلام ناب محمدی (ص) و در راه دفاع از این اسلام، با اندیشه زلال خود شمشیر می زند. شیفتگی دیگر شاعر رباعی سرای ما به انقلاب اسلامی و ارزش های انقلاب است که آتشین بودن زبانش در این مواقع ضریب خاصی می گیرد؛ به این رباعی به چشم خریدار نگاه کنید؛
«برتر ز فرشتگان! چرا خواری تو؟
با فطرت پاک خود به پیکاری تو
تا سکهی کامل «علی» با من و توست
حاجت چه به «نیم پهلوی» داری تو؟! » (نیلوفرهای مهتابی ص 40)
بله، سهرابی نژاد، در این رباعی هایش تند است و انقلابی. اصلا این شاخصه است که به او در بین رباعی سرایان اخیر درخشش داده است.
شاعر «نیلوفرهای مهتابی»، با ذره بین خاص خودش، دقیقه به دقیقه اجتماع خودش را رصد می کند و برای همین جامعه ای که در آن زندگی می کند شعر می گوید؛ شعری به دقیقه اکنون.
«جدال بی امان نان و ایمان
شکست سهمناک روح انسان
گلوله قامتم را خم نمی کرد
غرورم را شکسته لقمه ای نان» (همان ص 55)
گدازه هایی که از آتشفشانِ شعر سهرابی نژاد، بیرون می ریزد، نامش درد، است. دردی که هنرمند را وادار می کند تا برای بیانش لغات را با اندیشه و تخیل و احساس کنار هم قرار دهد.
در رباعی های سهرابی نژاد، موضوعاتی از قبیل؛ عشق، عرفان، حکمت، مذهب و… گنجانده شده اند. شاعر رباعی سرای هم روزگار ما با «حماسه» پیوندی ناگسستنی دارد. حماسه ای که او در رباعی هایش می دمد ملهم از باور داشت های دینی و مذهبی اش است؛
«کنج اندیشان به باطل گوش کردند
و کام فتنه را پر نوش کردند
خداوندانِ زور و زر، به تزویر
صدای عدل را خاموش کردند» (همان ص 30)
و هر چه رباعی های او در خدمت اندیشه اش قرار می گیرد با سینه ای ستبرتر و قامتی استوارتر، عشقش به خاندان نبوت را این گونه بر بوم شعر نقاشی می کند؛
«بی روی گلش میل بهاری نکنم
جز مهر شهید عدل، کاری نکنم
بی واهمه گویم که علی (ع) پیر من است
دولاّ دولاّ شتر سواری نکنم» (همان ص 27)
سهرابی نژاد، در نمایاندن اندیشه اش اهل پنهان کاری نیست، هر چند گاهی اوقات در این وادی دچار شعار می شود ولی انصافا شعارهایش هم وزین است و نوعی هنر رجزخوانی را در خویش نهفته دارد. به عقیده من، سهرابی نژاد هم مثل خیلی از شاعران انقلاب اسلامی آثارش خوب نقد و معرفی و تبیین نشده است والاّ نسل جوان امروز، در به در دنبال اندیشه هایی است که در شعر این شاعر انقلابی مشهود است.
محمدرضا سهرابی نژاد، علاوه بر رباعی سرایی، در دوبیتی، غزل و شعر سپید نیز اشعار قابل توجهی دارد که به طور جداگانه ای باید بدان ها پرداخت. با یکی از رباعی های حماسی و شیعه وار این شاعر شوریدۀ فرهنگ شیعی، دامن سخن را فراهم می چینم؛
«ای اسوه ی مهر و سایه سار خورشید
مظلوم ترین امام! ای عدل شهید
از خاک نجف، سرمه کشیدیم به چشم
تا کور شود هر آن که نتواند دید.» (همان ص 27)
منبع: خبرگزاری فارس
نظرات