علی چراغی
هادی آرزم
.
سالها پیش از انقلاب یعنی سال 1339 دکتر عبدالله بهزادی شعر جاودانه «بهاران خجسته باد» را سرود و از طریق این شعر نوروز را به همسر داغدار پاتریس لومومبا (رهبر مبارزات ضد استعماری کنگو) که در همان سال کشته شده بود تبریک گفت. تا به نوعی هم با او همدردی نموده باشد و هم تسلیتی گفته باشد. همین اتفاق کافی بود تا ما را به فکر بیندازد و طرح ساخت ترانه ای جدید ریخته شود: تبریک بهار، نوروز و عید سال نو به خانواده مبارزان و شهدایی که در سال گذشته از میان ما پرکشیدند. ایده ی ساخت سلامِ خداوند در روزهای پایانی سال 90 اینگونه بود که متولد شد.
از طرف دیگر سال 90، سال شهادت مصطفی احمدی روشن بود و نوروز 91 اولین بهار بدون مصطفی برای خانواده او. خوب میشد اگر ترانهای میداشتیم برای تبریک بهار به مادر و همسر شهید احمدی روشن که درست سر سفره هفت سین، جای خالی فرزند عزیزشان را میدیدند. این ترانه باید دل همه را به داشتن چنین افتخاری قرص میکرد و شادی بهار را با شادی شهادت فرزندان این مردم در راه انقلاب گره میزد.
سوژه جالبی بود که از قضا در سالهای نخست انقلاب به خصوص در سال اول، مورد توجه ویژه بچههای اهل هنر بود و آثار ماندگاری در این فضا به وجود آورد. مثلا ما شعار ماندگار «در بهار آزادی * جای شهداخالی» را داریم که ناظر به همین ایده است.
.
***
.
سوژه را با دوستان شاعر در میان گذاشتیم و از آنها خواستیم اتود اولیهای برای خود بزنند تا در یک کارگاه دو سه نفره با سرعت آن را تکمیل و نهایی کنیم. جلسهی اول “میلاد عرفانپور” عزیز آمد با یک بیت درخشان که همان برای شروع کافی بود اما با این حال خودش نشست و در تنهایی اتاق جلسات دفتر راه یکی دو بیت دیگر هم به آن افزود که آن روز کامل نشد.
طبق معمول شیوه کارگاهی، نوشتهی میلاد را به دوست شاعرم «دکتر محمدمهدی سیار» نشان دادم و از او خواستم روی آن کار کند و با زبان شعری خودش آن را کامل کند.
مهدی همان بیت اولیه و اصلی شعر میلاد را پسندیده بود و بر مبنای آن شروع کرده بود به سرودن و به شیوه مرسوم خودش بیت به بیت برای من پیامک میکرد.
فکر کنم سروده مهدی سیار بالغ بر 20 بیت شد. در حالی که دوستان دیگر هم شعرهایی دادند و در نهایت از میان همه آنها هفت بیت از شعر دکتر سیار که البته یک بیت آن سرودهی میلاد عرفانپور بود انتخاب ق شد.
.
***
.
ما همیشه وقتی میخواستیم کار در سریعترین زمان ممکن و با بهترین کیفیت جمع شود، یکی از گزینههای اصلی آقای آرزم بود. به همین دلیل قرار شد شعر برای آهنگسازی به استاد «هادی آرزم» سپرده شود. ایشان هم در مورد این کار حقیقتا بهترین خروجی را ارائه دادند. صدای علی چراغی که بعد از این کار توسط شادوران «محمد بیگلریپور» به ارکستر صداوسیما هم دعوت شد، انتخاب خوبی بود که توسط ایشان انجام شد.
بعدها آقای آرزم، که همیشه روی ارتباط تنگاتنگ عوامل یک کار در کنار هم تأکید دارند، میگفتند که در تماسی با مهدی سیار نظر او را در مورد شیوه اجرای کار پرسیده و با حرف دکتر سیار، کل ارنج و آهنگ مورد نظر خودش را تغییر داده است.
.
***
.
حالا روز 28 اسفند سال 1390 است و cd مستر قطعه «سلام خداوند» را خود استاد آرزم به دفتر راه آورده است. بچهها با سرعت هرچه تمامتر مشغول رایت سیدی به تعداد شبکههای رادیویی و تلویزیونی میشوند. آدرس دفاتر مدیران شبکه و پخش را گیر میآورند و با دردسر زیاد نهایتا تا پایان شب همه را به دست مسئولان رسانه میرسانند.
اما با لطف رسانه ملی به پخش به موقع نمیرسد و از دهان میافتد! استدلال آقایان ظاهراً این بود که سلام خداوند «شاد» نیست! این میشود که قطعه آبرومند سلام خداوند، درست یک سال از پخش دور میماند و به آرشیو تبعید میشود!
.
***
.
امروز که دوباره در این روزهای بهاری همه از شادی بهار می خوانند و تلویزیون هم کلیپ های شادش را پخش می کند؛ خیلی خوشحالیم که در شادی مادران و همسران شهدا سهمی داریم و هم نغمه بهار آن ها هستیم.
راستی امروز 24 فروردین روز رحلت حضرت ام البنبن و روز بزرگداشت مادران و همسران شهداست…
بهاران من چشم عید از تو روشن
دل مادران شهید از تو روشن
.
سلام ای بهاران از ره رسیده
چه گلها که در پیشوازت دمیده
سلام ای که باران و لبخند با توست
که عطر سلام خداوند با توست
***
بهاران من چشم عید از تو روشن
دل مادران شهید از تو روشن
***
چه گلهای سرخی است در آستینت
چه سروی است هم سفره هفت سینت
نترسیده ایم از زمستان بهارا
بیا گل بنه یک به یک شاخه ها را
ببین باز کردیم مشت خزان را
رجزخوان شکستیم پشت خزان را
بهارا تمام است کار زمستان
نماندیم ما زیر بار زمستان
واقعا عالییییییییییییه