افتخار میکنم مردم من را با کاری که برای امام رضا(ع) خواندهام میشناسند
راهنوا- حدود هفده سال از پخش سریال «ولایت عشق» میگذرد؛ مجموعهای به کارگردانی «مهدی فخیمزاده» که درباره زندگی و شهادت شمسالشموس حضرت علیابن موسیالرضا(ع) بود. با وجود اینکه این سریال در زمان خودش بینندههای زیادی داشت اما با یک مشخصه در ذهن مخاطبان ثبت شد. آن هم تیتراژ اول این مجموعه با صدای دکتر «محمد اصفهانی» و موسیقی زندهیاد «بابک بیات» با مطلع «بنگر که از هفت آسمان/ جایی فراسوی زمان» بود.
هنوز هم پس از گذشت سالها، این قطعه خاطرهانگیز و تأثیرگذار، مردم را به یاد ثامنالحجج (ع) و آن سریال میاندازد. در روزهای منتهی به ایام شهادت آن امام همام با دکتر محمد اصفهانی گفتوگویی داشتیم و از او درباره «ولایت عشق» پرسیدیم. قطعهای با موسیقی مرحوم بابک بیات که یکی از نقاطعطف کارنامه کاری این خواننده باسابقه محسوب میشود و البته به غیر از آن، چند اثر مذهبی دیگر دکتر اصفهانی را هم در این گفتوگو بررسی کردیم. بخش پایانی گفتوگوی ما هم مربوط به جزئیات انتشار آلبوم جدید او بود.
– شروع فعالیت حرفهای شما در بازار موسیقی با دو آلبوم «تنهاترین سردار» و «گلچین» بود. چطور شد که چنین ریسکی کردید و با دو آلبوم مذهبی و مناسبتی وارد بازار موسیقی شده و خودتان را به مخاطبان معرفی کردید؟
قرار نبود آلبوم «گلچین» به این شکل وجود داشته باشد. کارهایی که در صدا و سیما برای مناسبتهای مختلف خوانده بودم، توسط شرکت «سروش» در قالب یک آلبوم جمعآوری شد. از قبل، هیچ ارادهای برای آلبوم شدن این کارها از جانب من و تهیهکننده وجود نداشت.
نمیدانم. آلبوم «نون و دلقک» چه ویژگیهایی داشت که پرفروش شد؟ بههرحال این اتفاقات به خاطر درجاتی است که مردم به این آثار میدهند. البته ملاکهایی دارم اما هنوز نمیتوانم بگویم که دلیل قطعی استقبال از برخی کارها چیست.
من قصد نداشتم در یک جا بمانم و خودم را تکرار کنم.
بله، در سریال «ولایت عشق» یک تیتراژ ابتدایی و یک تیتراژ انتهایی داشتیم و چند قطعه عربی و کوتاه برای وسط سریال که در لحظات حساس -نظیر صحنه شهادت امام رضا(ع)- پخش میشد. قرار نبود آلبوم «ولایت عشق» منتشر شود اما آقای «بابک بیات» تصمیم گرفتند که قطعات باکلام این مجموعه را به همراه موسیقی متن در یک آلبوم قرار دهند و خدا را شکر، از این مجموعه هم استقبال خوبی به عمل آمد.
همه کارهایی که با مرحوم «بابک بیات» انجام دادم، برای من تغییرات مثبتی به دنبال داشت. هر وقت هم کارهایی که آقای بیات برای من ساختند را میشنوم، حس میکنم آن آثار را به شکل دیگری خواندهام. احساس میکنم آن تیپ، تیپ خوانندگی تنها خود من نبود و آقای بیات آن کاراکتر را به من القا کردند. آقای بیات خواننده بزرگی بودند ولی هیچوقت کاری با صدای خودشان منتشر نکردند. چند مرتبه به ایشان گفتم با این صدا و تجربه و لحنی که دارید، چرا نمیخوانید؟ اما همیشه میخندیدند و میگفتند که من آهنگسازم. یعنی شأن آهنگسازی خودشان را از شأن خوانندگی خود بالاتر میدانستند.
من روند همکاری ایشان با خوانندههای دیگر را ندیده بودم اما هنگام کار با من، پیشنهادات بسیار خوبی مطرح میکردند. مثلاً پیشنهاد میدادند که یک شکل دیگری بخوانم و میدیدم چقدر ایدهها و نظرات خوبی دارند و به ایشان میگفتم که دوباره ضبط کنیم و میپذیرفتند. آن زمان، اکثر کارهای ما در استودیو پاپ ضبط میشد و لاینهای آن استودیو هشت عدد بود و مثل امروز کامپیوتری نبود که بتوانیم nترک ضبط کنیم. آقای فرهودی برداشتهای خودم را نگه میداشتند و یک لاین را خالی میکردند و برداشت آقای بیات را هم میگرفتیم. موقعی که میخواستیم کار را میکس کنیم، ۹۵ درصد کار برداشتهای آقای بیات میشد؛ یعنی میدیدیم آنچه که سلیقه آقای بیات بوده، همان روی کار بهتر مینشیند.
«ولایت عشق» و تمامی کارهایی که آقای بیات آهنگسازی میکردند و همچنین کارهایی که با مرحوم «همایون خرم» و آقای «فریدون شهبازیان» داشتم، کلاسهای درس و تجربیات گرانبهایی برای من شد. چون نکات بسیار دقیقی درباره نوع خواندن و لحن و ادای کلمات بیان میکردند. من هنوز هم با آقای بیات زندگی میکنم و احساس خاصی با ایشان دارم. حس میکنم ایشان هنوز هم از لحاظ روحی با من مرتبط و نزدیک هستند؛ البته نکات و خاطراتی که بیان کردم، جنبه هنری و فنی کار «ولایت عشق» بود.
اما از لحاظ خواندن کار برای حضرت امام رضا (ع)، باید بگویم زمانی که «ولایت عشق» را خواندم، رفتار مردم با من متفاوت و احترام و محبتشان دوچندان شد. قبل از آن هم مردم به من اظهار لطف میکردند و افتخار میکنم که بگویم من را دوست داشتند؛ اما پس از «ولایت عشق»، شکل و اندازه این محبت تغییر کرد و هنوز هم ادامه دارد. وقتی با دوستان به جایی میرویم، به من میگویند که مردم چهقدر دوستت دارند و یک شکل متفاوتی رفتار میکنند. گاهی به دوستان نزدیکم میگویم -و اگر به زبان هم نیاورم، از دلم میگذرد- که این محبت مخصوص را حس میکنم و میدانم که از کجا است.
افتخار میکنم مردم من را با کاری که برای امام رضا (ع) خواندهام، میشناسند. واقعیت این است که من یک آدم مذهبیام و به چارچوب مذهبی اعتقاد دارم. معتقدم اگر واقعاً به دین و مذهب عمل شود، موجب ارتقا و تعالی زندگی عملکننده میشود. مفتخرم که ایدهها و عقاید مذهبی خودم را به راحتی با مردم در میان گذاشتهام و هنوز هم اعتقاد دارم که اگر به دین و مذهب درست عمل شود، انسانها زندگی بهتری خواهند داشت. هماکنون در دنیا خیلیها ادعای دینداری میکنند اما در باطن، دینی ندارند. «داعش» را میبینید که یکی از بزرگترین لکههای ننگ است. منظور من دینداری آن شکلی نیست و نیمه پر لیوان را میگویم.
شما آدمهای خوب و بااخلاقی را در نظر بگیرید که از لحاظ شئون مادی و دنیوی بسیار پیشرفتهاند و همچنین به مردم محبت میکنند. چنین افرادی را دیدهام که با اعتقادات مذهبی خود عجین بودهاند و آزاری از آنها به دیگران نرسیده است. ما میدانیم که «حافظ» طبق شواهد تاریخی، انسان مذهبی و از لحاظ ادبیات هم بسیار موفق بوده است و نمیتوانیم بگوییم که او شناختی از دین و معرفت نداشته است. حافظ در یکی از غزلهای خود میگوید: «مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن/ که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست». یعنی واقعیت اسلام همین است که آزاری از شما به دیگران نرسد و برای اینکه بتوانیم معرفت خودنگهداری را پیدا کنیم، دستوراتی در دین داریم. وقتی به آن مرحله برسید که آزاری از شما به دیگران نرسد و دیگران دوستتان داشته باشند، همان مکارم اخلاقی که پیامبر (ص) برای آن آمده بود، حاصل شده است. اگر بتوانیم چنین فرهنگی را در خودمان پیاده کنیم، در حقیقت به نقطهای رسیدهایم که خدای مهربان و بزرگان دین از ما انتظار دارند.
من در جار زدن چنین ایدهای در ترانههایم -حتی اگر اشاره مستقیمی به نام پیامبر (ص) و ائمه نداشته باشد- هیچ ترسی ندارم و به آن افتخار میکنم. افتخار میکنم که ترانههایم حاوی پیامهای اخلاقی باشد. چندی پیش پستی در صفحه اینستاگرام خودم درباره ترجمه برخی ترانههای «مایکل جکسون» گذاشتم که چهقدر آن کارها اخلاقی بودند. آن متن را «بهروز صفاریان» برایم فرستاد و دیدم آنقدر زیبا است که به سرعت در اینستاگرام پست کردم. به حدی مفاهیم و ترجمههای کارهای او زیبا بود که من دیدم بخشی از مسلمانی همین است. هیچ وقت به ترجمه این چند ترانه مایکل جکسون دقت نکرده بودم.
از نظر من موسیقی هدف نیست و وسیلهای است برای انتقال پیامهای خوب. منتهی برخی پیامها ممکن است آنقدر تکراری یا سخت و سنگین باشند که ارائه آنها به برخی مخاطبان در حکم دارو باشد؛ اما شما با موسیقی این پیامهای شفابخش را کادوپیچ میکنید. نگرش من نسبت به موسیقی همین است و اعتقاد دارم در هر زمان باید کاغذ کادو و بستهبندی همان زمان را برای انتقال پیامی ارزشمند انتخاب کرد. به همین خاطر سعی میکنم روی هیچ سبکی فریز نشوم. خیلیها میگویند که محمد اصفهانی آلبوم «برکت» یا محمد اصفهانی آلبوم «حسرت» کجاست؟ آن کارها در دهه هفتاد و هشتاد بود و الان سال ۹۵ است. باید اصول کار را حفظ کنیم و محتوای خوب را با بستهبندی بهروز به مخاطب ارائه کنیم.
اگر توفیقی باشد که به قول معروف بهتر است گفته آید در حدیث دیگران. اما بنده میتوانم فقط عرض کنم در کارهایم تلاش میکنم که کم نگذارم. سعی میکنم با آهنگسازهای قوی کار کنم؛ من به تنهایی نمیتوانم تمامی وجوه موفقیت یک کار را تضمین کنم. در کارهای مذهبی هم اگر اینطور باشد که شما میگویید، اسباب افتخار برای من است و فرمول خاصی برای موفقیت کارها ندارم.
هنوز هم در دل من، آن تفکر آلبومی حاکم است. دوست دارم کارهایی که انجام میدهم را در قالب مجموعهای با کیفیت اصلی در اختیار کسانی که دوست دارند بشنوند، قرار بدهم. بههرحال اتفاقاتی در این روزگار وجود دارد که از آنها نه گریز و نه گزیری هست. آلبومها را در اینترنت با کیفیت پایین منتشر میکنند یا تیتراژهایی که به صورت مونو برای سریالها ارائه کردهایم را در فضای مجازی قرار میدهند و نمیتوانیم جلوی این اتفاقات را بگیریم. اما میتوانیم نسخه باکیفیت کارها را در اختیار مردم بگذاریم. تولید آلبوم من، در حال رسیدن به مرحله تنظیم است که سرعت بیشتری پیدا خواهد کرد و دوستان مشغول نهاییکردن تنظیمها هستند. خودم نسبت به انتشار تکآهنگ رضایت چندانی نداشتم و مایل بودم که قطعات را با کیفیت استاندارد و در قالب یک مجموعه در اختیار مخاطبان قرار بدهم. این آلبوم که منتشر شود -چون استودیوی من از هر لحاظ امتحانش را پس داده و در حال ضبط کار هستیم- کارهای بعدی را به سرعت شروع میکنیم و اجازه نمیدهیم که بین آثار وقفه ایجاد شود. انشاءالله و اگر اتفاقی رخ ندهد، یخ عدم حضور من با انتشار آلبوم جدید شکسته میشود.
من همیشه تلاش میکنم -در حد بضاعتم- زمانی که اصطلاحاً کار رسید، آن را از درخت بچینم و به مردم تقدیم کنم. اگر احساس کنم که نارس است، هر چهقدر هم طول بکشد، دلم نمیآید اثر خامی را به گوش مخاطبان برسانم و نمیخواهم برای کاستن از اعتراض برخی افراد، از کیفیت کار کم کنم.
به دلیل عدم انتشار آلبوم، تصمیم گرفتهایم کنسرت هم برگزار نکنیم و میخواهیم با رپرتوار جدید به صحنه برگردیم. تمام انرژی و زمان را صرف آلبوم جدید کردهایم و براساس آن، تور کنسرتها را برگزار میکنیم. چند مرتبه تا مرز برگزاری کنسرت تهران آمدیم و حتی دوستان پیشنهاد دادند که میتوانند قطعات قدیمی را با تنظیم جدید به گوش مردم برسانند اما نهایتاً به جمعبندی برای برگزاری کنسرت نرسیدم. در حال حاضر یکی از دلایل افت شدید اقبال مخاطبان به کنسرتها همین مسأله است که برخی از دوستانِ همکار، چندین مرتبه با یکسری قطعه مشخص فقط در تهران روی صحنه میروند. مشخص است که مردم دوست ندارند قطعات تکراری در کنسرت بشنوند و خوانندهها هم میگویند که چرا مخاطبان ما مثل قبل نیستند. اقبال کمِ مخاطبان باعث خالیماندن سالنها و پرکردن صندلیها با مهمان شده و این اتفاقات، رازِ مگو نیست و همه میدانند. من سعی کردهام در چنین وضعیتی بیشتر مراقب کارهای خودم باشم.
درباره عوامل آلبوم هم باید بگویم که هنوز چیدمان قطعات نهایی نشده و امکان دارد در لحظه آخر، آهنگی به من برسد و آن کار را جایگزین یکی از کارهای آلبوم کنم. همین الان که با شما صحبت میکنم، سه یا چهار قطعهی مسلّمِ آلبوم را حذف و کارهای جدید جایگزینشان کردهام. آقایان فواد حجازی، علیرضا کهندیری، بهروز صفاریان، علیرضا افکاری، افشین مقدم، سیاوش انور، غلامرضا صادقی و… از جمله دوستانی هستند که در این آلبوم حضور دارند. همچنین شما از روزبه بمانی، بیشتر ترانه شنیدهاید؛ اما در این آلبوم، او یک آهنگ هم به من داده است. احتمال هم دارد که آقایان فرید سعادتمند و تویجان آتابای هم در این آلبوم حضور داشته باشند. تا لحظه آخر، امکان تغییر در قطعات و هنرمندان حاضر در آلبوم وجود دارد و در دقیقه نود هم اسم مجموعه را انتخاب میکنیم و پس از آن، به سراغ طراحی کاور و تکثیر میرویم.
آلبوم جدید من شامل نه یا ده قطعه جدید است و همه آلبومهایی که این روزها منتشر میشوند، به همین شکل است. اما امکان دارد که آلبوم من سیزده یا چهارده قطعه داشته باشد؛ چون بقیه کارها تکراری است. نه یا ده قطعه جدید داریم و بقیه شامل کارهای نوستالژیکی میشود که کیفیت خوبشان در اختیار مردم نیست و شاید تغییر کوچکی هم در ارکستراسیون آنها داده شده باشد. بیشتر این کارهای خاطرهانگیز، تیتراژهایی است که مردم دوستشان داشتهاند و آنچه از این آثار در اینترنت وجود دارد، کیفیتهای مونویی است که از صدا و سیما پخش شده است.
رحلت پیامبر اسلام (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) را تسلیت عرض میکنم. امیدوارم دنیایی مملو از صلح و اخلاق داشته باشیم که قطعاً روح پیامبر ما هم راضی به صلح و دوستی میان انسانها است؛ چون ایشان فرمودهاند که علت بعثت من تمامکردن مکارم اخلاق است. متأسفانه اتفاقاتی به نام دین اینجا و آنجا رخ میدهد. ولی خصوصاً از دوستان جوان تقاضا دارم که محققانه با این اتفاقات برخورد کنند. مثلاً مطلبی که در تلگرام به دستتان میرسد را به سادگی قبول نکنید و تحقیق کنید که این موضوع اصالت دارد یا نه. متأسفانه دینگریزی و دینستیزی بیموردی در حال مد شدن است و در بسیاری موارد، ریشه آن هم پیامهای بیاصل و اساسی است که در فضای مجازی منتشر میشود.
چندی پیش پروفسور سمیعی در تلویزیون گفتند که این صداها و توصیههای تلگرامی و… هیچکدام از من نیست و آدرس صفحه شخصی خود در یوتیوب را اعلام کردند. زمانی که درباره مسائل تغذیهای و پزشکی چنین اتفاقات ناگواری در فضای مجازی رخ میدهد، ما نباید احتمال بدهیم که درباره مسائل عقیدتی و مذهبی تقلبها و وارونگیهایی رخ دهد؟ انشاءالله اگر اخلاقیات حاکم شوند، ستیزها از بین میروند و دنیای ما به دنیای بهتری تبدیل میشود. در این هفته که رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) و امام رضا (ع) را داریم، آرزو میکنم که همه ما به آن خُلق خوشی که هدف این بزرگواران بوده، دست پیدا کنیم.
نظرات