ارکستر ژنی ایران
راه نوا – اولین نکتهای که در اجرای ارکستر ملی ایران به چشم میآید، تعداد اعضای ارکستر است. ارکستری که قرار است یکی از دو ارکستر بزرگ و اصلی کشور باشد، با چیزی حدود ۴٠ نوازنده به صحنه آمد و از این جهت بیشتر به ارکستر مجلسی میماند تا ارکستری بزرگ که نام ملی را یدک میکشد.
در اجرای ارکستر ملی، سه قطعه سوئیت دشتی، از جواد معروفی، نینوا، از حسین علیزاده و مرثیه، از مهدی وجدانی اجرا شد که البته با توجه به توانایی نوازندگان ارکستر، مایستر قدرتمند و سُلیست توانا انتظار بیشتری از صدادهی ارکستر وجود داشت. و البته امضای اثر با سبک و شیوه اجرا و رهبری. وجدانی هر سه قطعه اجراشده را جمع کرد و رهبریاش را به پایان برد، اما در انتقال روح قطعات به مخاطبان چندان موفق نبود.
اجرای قطعه نینوای اجراشده از سوی ارکستر نیز، باوجود آشنایی برای مخاطبان و تحریک نوستالژی تماشاگران بیتردید از نظر حسی در سطحی پایینتر از اجرای اصلی قرار داشت. استفاده از مترونومی سریعتر و عدم تمرکز ارکستر بر کششها و سکوتهای مهم این قطعه برای القای هرچهبیشتر حس حزن و اندوه و نیز کمبود حجم صدادهی ارکستر در لحظات اوج و فغان در بخش دوم از قطعه نینوا از نکاتی است که تفاوتهای معناداری میان این اجرا و تنظیم حسین علیزاده ایجاد کرد که شاید افزایش تعداد نوازندگان، سازبندی بهتر ارکستر و نهایتا استفاده از رهبری باتجربه و آشنا به زیروبم موسیقی ایرانی میتوانست صدای خروجی ارکستر را بیش از پیش به همان قطعه آشنا و حزنانگیز برای مخاطب تبدیل کند.
همچنین لازم به ذکر است که نینوا در قیاس با دو قطعه دیگر بهتر اجرا شد، باوجوداین در همین قطعه نیز صدای نفسهای عمیق رهبر ارکستر در هنگام پاساژها بهوضوح به گوش میرسید که تا حدی آزاردهنده بود. البته وجدانی در اردیبهشت ٩۵ در مصاحبه با روزنامه شهروند عنوان کرده که ارتباط چندانی با موسیقی ایرانی برقرار نمیکند و بدیهی است با چنین دیدگاهی از پس رهبری قطعه نینوا که در دستگاه فنی و مشکل «نوا» تصنیف شده است برنیاید.
قطعه پایانی اجرا به آهنگسازی وجدانی بیتردید ضعیفترین قطعه برنامه بود. آهنگسازی قطعه «مرثیه» کمرمق و کشدار بود و وجود نتهای متعدد گرد و سفید در ساختار قطعه همراه با موتیفی ساده نشانی از آهنگسازی در قدوقواره ارکستر ملی نداشت. نکته دیگر آنکه هویت ارکستر ملی ایران بر مبنای حفظ و اجرای آثار منتخب برترین موسیقیدانان کشور بنا نهاده شده و دغدغه فخرالدینی صیانت از آثاری بود که در هویت ملی و خاطره جمعی ایرانیان نقش بستهاند و در این میان اجرای قطعهای بینشان، ساده، کمرمق و شنیدهنشده از مهدی وجدانی با ارکستر ملی کشور توجیهشدنی نیست.
مهدی وجدانی، رهبر موقت ارکستر ملی است و اجرای وی با این ارکستر با توجه به موقتیبودن حکمش، سیل انتقادات موسیقیدانان و اجرائی که چندان درخور نام ارکستر ملی ایران نبود، شاید آخرین پرده از این انتخاب باشد؛ انتخابی که به ادعای حمید شاهنگیان، نایبرئیس هیئتمدیره بنیاد رودکی، ارتباطی به رابطه مهدی وجدانی و علی مرادخانی (از معاونان وزارت ارشاد) نداشته است! اما فارغ از همه شائبهها، به نظر میرسد انتخابهایی از این دست، بدون شفافیت در معیارهای انتخاب و بدون توجه به حضور رهبری باتجربه در رأس ارکستر ملی کشور، بیشتر در راستای رزومهسازی صورت گرفته و چه تلخ که مدیران با تصمیماتی اینچنین نهتنها ضربهای جبرانناپذیر به هویت ارکستر ملی کشور وارد میآورند، بلکه با سوزاندن استعداد جوانی که شاید میتوانست با تجربهاندوزی و تلاش، در ٢٠ سال آینده به رهبری توانمند برای ارکستر تبدیل شود، هویت و شخصیت حرفهای او را نیز به آتش میکشند.
نظرات