ارکستر بدون مردم اصلاح نمیشود
راهنوا- وقتی صدوپنجاه سال پیش ارکستر ایران درتهران زیر نظر «لومر» فرانسوی بنیان نهاده شد، بیشتر در خدمت امور نظامی نواخته شده و کمتر در خدمت جامعه بوده است. ارکستر تهران تا همین سال گذشته که با عصای مالی دولت لنگان لنگان پیش میرفت هم در خدمت جامعه درنیامده بود.
این بار اما مشکل آنجا نبود که ارکستر در خدمت اوامر نظامی و یا به سرپرستی رهبری غیربومی باشد، بلکه جهان، جهانی دیگر شده است که ارکستر سمفونیک و فیلارمونیک به سختی میتوانند به حیات خود، در این جهان پدید آمده ادامه دهند.
ارکستر سمفونیک ماهیتی حضوری و سمعی و بصری دارد. شکلی چون تئاتر که باید در سالنی تاریک، روی سن در حضور تماشاچی اجرا شود. یعنی اگر تالاری مجهز، ساز و نوازنده، سرپرست و پارتیتوری نوشته شده و آماده اجرا باشد، اما تماشاگر و شنوندهای نباشد، ارکستری اتفاق نیافتاده، یا برای چه و برای که افتاده؟
در سالهای اخیر سمفونیهایی با مضامین فرهنگی و اجتماعی ساخته و اجرا شدهاند، اما همیشه عدهای اقلیت به تالار حضور دارند و اساسا مگر چند مرتبه یک سمفونی به اجرا درمیآید؟ چه تعداد تالارهایی با قابلیت اجرای سمفونی در کشور وجود دارد؟ از دیگر سو جهان امروز فرصتی را برای حضور پیدا کردن در تالارها برای اکثریت مردم باقی نگذاشته است. در روزگاری که حتی دید و بازدیدها مجازی صورت میگیرد و مردم برای خرید روزانه خود نیز از خانه بیرون نمیروند، اما در عین حال باز هم فرصتی برای غذا خوردن ندارند و خوردن و آشامیدن در طول مسیر انجام میگیرد و فراغت انسان، فرصت خود را از دست داده است، چطور می خواهند حوصله و فرصت کند تا در تالارها حاضر شود و اجرای ارکستر را دریابد؟
این معضل البته تنها متوجه ارکستر نیست و هنرهایی چون تئاتر و بیش از آن سینما نیز با آن مواجه هستند. البته دیگر مشکل اساسی که ارکسترها در جوامع، به خصوص در جامعه ما با آن روبه رو هستند، سطح فهم و دریافت مردم از سمفونیهای ارکستر است. درصد بسیار اندکی از مردم توان و آگاهی فهم و لذت بردن از شنیدن سمفونیها را دارند و چه بسا، بسیاری از آنها که در تالارها گوش به صدای ارکستر مینشینند نیز به خاطر لذت بصری آمده باشند و این اجرای بصری و نورپردازی تالارهاست که آنها را به تالار ارکستر میکشاند که البته این امر مطلوب است اما نه به قیمت بی التفاطی به ماهیت موسیقی، یعنی شنیداری بودن آن.
پس دو مشکل اساسی میان ارکسترها و مردم وجود دارد:
۱- آگاهی و فهم مردم که لذت برن از ارکستر را به دنبال دارد.
۲- جهان پیرامونی ما، که ماهیتی مجازی پیدا کرده است.
برای راه اندازی دوباره ارکستر تهران، نباید عجولانه تصمیم گرفت و چیزی همچون گذشته تشکیل داد برای صرف داشتن ارکستر، بلکه باید اتاق فکری متشکل از موسیقیدانان، سرمایهگذاران، رسانهها، مسئولان آموزشی و جامعهشناسان بنیان نهاد تا ضمن فعالیت دوباره ارکستر تهران، مشکلات سابق نیز برطرف شود.
نظرات