یک مرد با صدایی برای لحظه‌ی راست‌قامتی مردم
باشگاه هواداران
×

تخصص

تایخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۵


مراسم رونمایی از کتاب «متولد بهمن»

یک مرد با صدایی برای لحظه‌ی راست‌قامتی مردم

محسن صفایی
ویژگی این صدا این است که بسیار مردانه است. چند دهه‌ی اخیر را مرور کنید تا برسید به امروز. صدای پاپ دهه‌های اخیر ما صدایی شبه زنانه است. متاسفانه صورت‌ها هم بعضا این تحول زنانگی را به خود گرفته‌اند. زنانگی و حتی مخنثی نه فقط در صداهای هنری دوره ما بلکه گاهی در مبانی هنر معاصر ما ردپایش پیداست. هنر بی موضعِ گریزان از گلاویز شدن و درگیر شدن به خاطر مردم و آرمان های دینی و ملی آنها. صدای استاد قره‌باغی از دهه‌ی پنجاه تا امروز، صدایی بغایت مردانه، استوار و جنسی کم‌نظیر از این حیث است.

 

 

۱۳۹۵۰۸۱۲راه‌نوا – محسن صفایی/ این؛ متن صحبت‌های دیشب من در نشست رونمایی از کتاب خواندنی «متولد بهمن»؛ خاطرات استاد اسفندیار قره‌باغی است که به همت دفتر مطالعات جبهه فرهنگی و شخص روح الله رشیدی عزیز انجام گرفته و رونمایی و منتشر شده است.

«شرمسارم که در حضور بزرگترها صحبت می‌کنم. ولی این افتخاری است برای من که در حضور خاطره‌ساز دوران کودکی و نوجوانی و جوانی‌ام بنشینم و فهم ناقص خود را با شما و با ایشان در میان بگذارم.
من بخت این را داشته‌ام که از آغاز مصاحبه‌های این کتاب، برخی گفتگوها را می‌خواندم. گوش می‌دادم و تلقی‌ام رسیدن به نوعی “تجربه نگاری” بود.

 

من جامعه‌شناسی خوانده‌ام و با واسطه شاگرد استادی هستم که «جامعه، موسیقی و احساس» را نوشته. ما همان طور که در علوم انسانی و دانش، عرصه‌ای را داریم که دانشمند “نظریه‌پردازی” می‌کند و با مفهوم آگاهی و “نظر” سر و کار دارد، در هنر هم هنرمند در لحظه و در زمان و در “آن”، با “تجربه‌ی هنری” سر و کار دارد.

 

سوال مشخص‌ این است که خوب، ما آثار استاد قره‌باغی را شنیده‌ایم. این کتاب دیگر چیست؟ مخاطب قره‌باغی چه نیازی دارد به خواندن کتاب او؟ وقتی آثار ایشان هست و با آن آثار خاطره هم هست دیگر چه ضرورتی دارد ورق زدن کتاب خاطرات ایشان؟ این‌جا ضرورت تجربه‌نگاری پیش می‌آید که می‌خواهم این را قدری بشکافم. هنرمند یله و رها شده نیست. او خودش از امتداد و زمینه و زمانه‌ای برخاسته، آمده و جاری شده تا اسفندیار قره‌باغی باشد و آثاری را منتشر کند. اما بدون شنیدن و شناختن این زمینه و زمانه ما هرگز نخواهیم توانست مسیری را که او هموار کرده ادامه دهیم.
تجربه‌نگاری کاری می‌کند که ما از طریق شریک شدن در اندوخته و سرمایه‌ی انحصاری هنرمند، که تجربه‌ی هنری اوست،شریک شویم و این مسیر را بتوانیم ادامه دهیم.

 

بزرگترین دریغ و درد هنر انقلاب به طور خاص این است که این تجربه‌نگاری‌ها ۳۷ سال با تاخیر در حال انجام است. و کمترین ضایعه‌ای که این تاخیر موجب شده این است که این مسیر در برهه‌هایی رو به انسداد گذاشت و امروز نیز هنوز چندان هموار و گشوده نیست.

 

اینکه ما بدانیم ساخت اثر جاودانه‌ی «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو» چه شرایطی را برای شکل گیری داشته است، خیلی از سوالات را جواب می‌دهد. خود استاد در خاطراتش می‌گوید که این اثر مستقیماً با سفارش بیت حضرت امام(ره) بوده است. شما نگاه کنید به اینکه اگر اثری با سفارش مسئول حکومتی باشد، فوراً انگ می‌خورد و شاید درست هم هست. ما شاهد هنر سفارشی و حکومتی در جریان چپ شوروی هم بوده‌ایم. اما اتفاقی که افتاده این است که سفارش دهنده‌ی این اثر خودش انگار یک تهیه‌کننده و مدیر هنری بوده است. چون آن نیاز لحظه را می‌شناخته و ارتباط تپنده با نبض عمومی جامعه را هم داشته و باعث شده یک تیم هنری با زمان‌شناسی بتوانند یک تجربه‌ی هنری را پدید بیاورند که این تجربه مماس با جامعه باشد و حرفِ بر زبان مانده جامعه را به زبان بیاورد. هنر چیزی نیست جز اینکه آن چیزی را که مردم و جامعه می‌خواهند بیانش کنند اما نمی‌توانند، را بگوید.

 

بعد از انقلاب اسلامی ترس و وحشتی که جامعه از تجربه‌ی کودتای ۲۸ مرداد داشته، و می‌ترسیده که شاه دوباره برگردد، بعد از تسخیر لانه جاسوسی جامعه می‌خواهد زبان باز کند و ما این نطق را در صدای اسفندیار قره‌باغی می‌شنویم. این صدای مردم است که آزاد می‌شود.

 

بعد از اینکه استاد قره‌باغی این قطعه را خواندند در مجموعه «چاوش» که کاری در حوزه‌ی موسیقی سنتی است ما در آلبوم «چاوش ۷» قطعه‌ای را محمدرضا لطفی ساخته با اسم «مژده ظفر». دقیقا می‌بینیم همین شعری را که استاد قره‌باغی به گوش مردم رسانده، گوشه‌ای از کار آقای لطفی می‌شود و گروه کر در آن قطعه می‌خوانند. قطعه‌ی «مژده ظفر» در فضای روبروی لانه‌ی جاسوسی شکل گرفته و این را آقای لطفی در مصاحبه با کیهان فرهنگی گفته اند. این تبعاتی است که یک اثر ایجاد می‌کند، موسیقی سنتی ما را یک قدم جلوتر می‌آورد و صدای جامعه می‌شود.

 

بجز تجربه‌نگاری از طریق تاریخ شفاهی ما با خود پدیده‌ی اسفندیار قره‌باغی مواجهیم. من در این مدتی که این مصاحبه داشت انجام می‌شد و خودم گهگاه بخت مصاحبت با استاد را داشتم، دایما به این فکر می‌کردم که “اسفندیار قره‌باغی بودن به چه معناست؟” چه ممیزه‌ای این چهره و این شخصیت دارد که اگر نبود، این حرف‌ها و این مسائل وارد ادبیات و هنر معاصر ما نمی‌شد. قبل از آمدن به این جلسه فیلم ضبط شده‌ای که در دفتر مطالعات از ایشان دیدم به این کلنجار چهار ساله‌ام پایان داد.

 

اول از همه در پاسخ باید از صدای ممتاز قره‌باغی شروع کنیم. این صدا، صدای کم‌نظیری در دوران معاصر ماست که موزیسین را ترغیب می‌کند تا اصلا موسیقی‌ای مختص این صدا بسازد.

 

ویژگی این صدا این است که بسیار مردانه است. چند دهه‌ی اخیر را مرور کنید تا برسید به امروز. صدای پاپ دهه‌های اخیر ما صدایی شبه زنانه است. متاسفانه صورت‌ها هم بعضا این تحول زنانگی را به خود گرفته‌اند. زنانگی و حتی مخنثی نه فقط در صداهای هنری دوره ما بلکه گاهی در مبانی هنر معاصر ما ردپایش پیداست. هنر بی موضعِ گریزان از گلاویز شدن و درگیر شدن به خاطر مردم و آرمان های دینی و ملی آنها.

 

صدای استاد قره‌باغی از دهه‌ی پنجاه تا امروز، صدایی بغایت مردانه، استوار و جنسی کم‌نظیر از این حیث است. من با بسیاری از آهنگسازان خوبی که می‌خواهند موسیقی مردانه و ایستاده بسازند در ارتباطم. برای خواندن بعضی از آثار می‌گویند این قره‌باغی را می‌خواهد کس دیگری نمی‌تواند بخواند.

 

لایه‌ی دیگری که در معنای مردانگی منظور من است از اینجا می‌توان دید که اسفندیار قره‌باغی اصولا معنایش محدود به سرود «آمریکا ننگ به نیرنگ تو» نیست. به این صدای مردانه‌ی او نگاه کنید. من امروز از این کلید، رسیده‌ام به شخصیت مردانه‌ی او. این شخصیت مردانه و جوانمرد و پهلوان او باعث شده است تا کل کارنامه هنری و انتخاب‌های هنری او را تحت تاثیر قرار دهد. شما اگر قطعه‌ی «ای ایران» بنان را با صدای ایشان و با ارکستر فرهاد فخرالدینی در دهه ۵۰ بشنوید، می فهمید که چرا خود بنان اذعان کرده که این سرود با صدای ایشان شنیدنی‌تر شده، و با تواضع می‌گوید از اولش هم باید ایشان این سرود را می‌خواند، این دلیلش همان مردانگی در صداست. سرود «ای ایران» را باید یک صدای مردانه بخواند. یک صدای استوار بخواند. این جنس صدا حالا هم استعداد خداداد است و هم تربیت هنری، در هر حال بالاخره یگانه است. من از مرور کارنامه‌ی ایشان به این نتیجه می‌رسم که موسیقی ایشان یک موسیقی مردانه است.

 

چیزی که دکتر مرادی گفتند؛ یعنی آن تخفیف و خوار کردن دشمن، فقط در صدای اسفندیار قره‌باغی نیست. اساساً در منش این آدم است. جایی که ملت ایران قهرمانی می‌آفریند، نیاز دارد به یک بلند قامت بلند طنین که بایستد و از بالا نگاه کند و از بالا فریاد بزند. اسفندیار قره‌باغی زاده شده است برای این لحظه. برای لحظه‌ی راست‌قامتی ملت.

 

من امروز با آقای رشیدی که صحبت می‌کردم دریغ خوردم از اینکه چرا تا حالا منظومه‌ی آرش فردوسی را استاد نخوانده‌اند. جای خالی حماسه‌ی آرش در صدای ایشان هست و ای کاش فرصتی شود و ما این منظومه را با صدای استاد بشنویم. آرش کسی است که هر چه در چنته داشت برای شلیک به طرف دشمن در کمان گذاشت و پرتاب کرد و استاد قره‌باغی صدای ایستاده‌ای است که هر چه در وجود داشت در صدای خودش به سمت دشمن پرتاب کرد.

 

به این ترتیب باید گفت که او نماینده‌ی درست و دقیق و به تعبیر موزیسین‌ها ژوستی از قوم ترک و آذربایجان ما هست. آذری‌ها مَردند. به غیرت شناخته می‌شوند. به این کلمه‌ی غیرت توجه کنید. غیرت یعنی غیرسوزی، غیرستیزی. وطن‌پرستی قره‌باغی و شکل دهی‌ای که او به “موسیقی غیرت” و غیورانه داده است حاصل کارنامه هنری و شخصیت واقعی اوست. حاصل کل زندگی اوست. شما کتاب را بخوانید. او از نوادگان ستارخان است؛ یک مرد دیگر. هر چه این مسیر را حتی در نسَب او ادامه دهیم می‌بینیم با یک مرد به تمام معنا مواجهیم که نماد مردانگی و غیرت آذربایجان در موسیقی و صداست.

 

می بینیم که “متولد بهمن” تجربه‌ی بی‌نظیری داشته است و ما می‌توانیم مسیر این تجربه را از خلال مرور گفتگوهای این کتاب هموار کنیم و برسانیم به نسل بعد تا این تجربه به ایشان محدود نشود، مسدود نشود و در جان فرزندان هنری او تداوم یابد.

 

 

 

 

 

 

نظرات

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

  • دیدگاه سید شهیدان اهل قلم درباره موسیقی

    اگر دیدید موسیقی بر محتوا غلبه دارد، گوش نکنید

    . درباره موسیقی حداقل دو جور می‌شود بحث کرد؛ این دو جور، یکی بحث فقهی درباره موسیقی است که اصلا در حد بنده نیست و آدم‌هایی مثل ما اصلا نباید به خودشان اجازه بدهند که وارد بحث‌های فقهی شوند، مسایلی کاملا تخصصی است و به هیچ‌وجه در حیطه ما نیست. مسایل کاملا تخصصی به تحصیلاتی در همان زمینه احتیاج دارند. به این دلیل ...
  • دیدگاه شهید دكتر بهشتی درباره موسیقی

    آن موسیقی حرام است، که انسان را در مقابل گناه ‌بي‌پروا كند

    موسيقي‌ از نظر اسلام‌ بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌ نامه‌ شما رسيد. در اين‌ نامه‌ درباره‌ چند مطلب‌ سوال‌ كرده ‌بوديد كه‌ لازم‌ دانستم‌ به‌ اين‌ سوالات‌ طي‌ نوار، پاسخ‌ مفصل‌تري‌ بدهم‌. خواهش‌ مي‌كنم‌ كه‌ نوار را گوش‌ كنيد تا اگر باز نكته‌اي‌ به‌ نظرتان‌ رسيد بپرسيد تا پاسخ‌ بدهم‌ و ضمناً نوار را هم‌ به‌ مركز اسلامي‌ هامبورگ برگردانيد، چون‌ اين‌گونه‌ نوارها معمولا اينجا ...
  • گزیده‌ای از نظرات رهبر انقلاب در مورد موسیقی

    خواننده خوب جبهه مستضعفین کجاست؟

        خواننده خوب جبهه مستضعفین کجاست؟ بنده گاهى اوقات که مى‌بینم نوجوانى را به تلویزیون مى‌آورند که از صداى خوبى برخوردار است، دلم مى‌لرزد که آیا بناست این نوجوان، فردا، پس فردا خواننده‌ى خوبِ جبهه‌ى مستضعفین و جبهه‌ى حق شود، یا قرار است به خود و مادر و پدرش پولى بدهند، بعد هم ببرندش و یک استودیوى مجّانىِ پر زرق و برق در اختیارش ...