پرچمداران ادبیات مرثیه
شب آخر را شاعر اهلبیت میلاد عرفانپور با چهار غزل داغدار آغاز کرد و علیرضا قزوه در ادامه تأثیر کلمات را و تأثیر سرچشمه احساس بر قدرت کلمات را دوباره یادآوری کرد. کلمات نافذ که تکتک نیز میتوانند تیز و برنده باشند در کنار یکدیگر گویی تیغهایی هستند که دوباره به خونخواهی حسین (ع) برمیخیزند.
بیسبب هم نیست انگار که مراسم با شعرخوانی شیوا و طغیانگر نادر بختیاری ادامه پیدا میکند. بختیاری نهتنها شعر خوب میسراید شعر را خوب نیز اجرا میکند. بله بهواقع او شعر را نمیخواند بلکه اجرا میکند. اوج و فرودهای ناگهانی او حتماً ریشه در شور حسینی دارند.
سعید بیابانکی را نیازی به معرفی نیست. تنها کافی است شعری عاشورایی را زیر لب زمزمه کنیم تا او را بشناسیم. او شاعری ست که اشعارش را بارها و برای مدتها زیر لب زمزمه کردهایم و همینطور امیر مرزبان را نیز … همانطور که در میانه شعرش بغض میکند و از شعرش خارج میشود و میگوید: وارد شدن به محرم سخت است. هوا از غروب درون خود انقلاب دارد. من درون خود انقلاب دارم. سه غزل، سه گفتوگوی او با بانو امالبنین را به خاطر میسپارم چراکه کلمات شعرش پر از گریه بود. پر از اشکهایی نه از سر دلسوزی که از سر عشق.
مجید تال از قم سوغات قصیده آورده و در رشادت عباس میخواند. شعر او حال و هوای مراسم را عوض میکند. شعر او یادآور شیری است که در قلب عاشوراییان میغریده و هنوز میغرد. امیرعلی سلیمانی شاعر جوان نیز حسن ختام شعرخوانیهای «بر آستان اشک» را میخواند تا به همهی ما یادآوری کند که نسل شاعران حسینی دائماً در حال نوزایی است.
نظرات