پرداختن به استکبارستیزی اوجب واجبات است
راهنوا- مودب را با شهرستان ادب میشناسیم و البته پیش از آن با «عاشقانههای پسر نوح» و کتابهای شعر پربارش. با او درباره تولید شعرهای تازه در حوزه استکبارستیزی صحبت کردیم که کار به تربیت هنرمند شاعر رسید و ایرادهایی که متولیان و سیاستگذاران حوزه شعر و ادب با آن مواجه هستند. مودب شدیدا به برپایی اردوهای آموزشی برای نویسندگان و شعرا معتقد است و این جمعشدنها را عامل رشد و تکاپو و ابداع میداند.
آیا هیئت باید به مساله استکبارستیزی بپردازد؟ یا ممکن است این شائبه به وجود بیاید که ممکن است هیئت از رسالت اصلی خودش فاصله بگیرد و در مسائل سیاسی وارد شود؟
توجه متوازن به همه مناسبتها میتواند زمینه رشد و اعتلای حقیقی انسان باشد، ما اگر بعضی مناسبتها را برجسته کنیم و به بعضی از مناسبتها توجه کافی نداشته باشیم، نمیتوانیم واقعا به آنچه که میخواهیم برسیم. قطعا پرداختن به استکبارستیزی از نگاه ما که بچههای عصر امام(ره) هستیم، اوجب واجبات است، منتهی رسیدن به زبان و زیباییشناسی متناسب با آن برای کار هیئت خیلی مهم است، یعنی قطعا باید بیشتر در این زمینهها کار و فکر شود. سیاستگذاران و متولیان آنها باید بروند سراغ نخبگان و بحث نظری و اجرایی و عملیاش را پیگیری کنند. یعنی شعر ضد استکباری در هیئت چگونه باید باشد؟ مداحی که در سیزده آبان مقابل لانه جاسوسی پخش میشود، از کارهای شهید رجببیگی است. آن مداحی و شعر، یک تجربه اولیه است و پیوندی که بین ادبیات مذهبی و ادبیات عاشورایی با حوادث روز برقرار میشود. زبان آن شعر توی ذوق میزند و جنس کلمات کنار هم نمینشینند. این به عنوان یک تجربه تاریخی جالب و مفید است ولی تجربههای بعدی باید خیلی پختهتر باشد. بحث این است که هر کاری باید متناسب با فضای خودش ترسیم شود. مخاطبی که یک عمر سینهزنی را با ادبیات خاصی انجام داده، این پرشها و جهشهای ادبیاتی جدای از بحث سیاسی، به لحاظ زیباییشناسی هم ذوقش را منفعل و متأثر میکند و دلزده میشود. یعنی مخاطبی که در سینهزنی امام حسین(ع) با کلماتی و با یک اصطلاحاتی و تصاویری الفت دارد، وقتی که این مفاهیم بدون هنرمندی کافی وارد میشود، در او زدگی ایجاد میکند. بخشی از این ماجرا، ماجرای فکری نیست، ماجرای هنری و فنی کار است.
الان تجربههایی که سالهای اخیر میثم مطیعی و دکتر سیار و میلاد عرفانپور و… کردند و مباحث روز را وارد هیئت کردند، این تجربه دو ویژگی دارد. یکی اینکه شاعران بسیار خوبی این کار را حمایت کردند که از نظر فنی و زیباشناسی سعی خوبی شده تا اینکه مخاطب جهش و پرش احساس نکند و بعد اینکه این تجربه، پایگاه اصلیاش دانشگاه است که مخاطب سطحی از فرهیختگی دارد که میتواند نوآوریها را تحمل و بعد در آن تأمل کند، یعنی این تجربه اگر در مثلا هیئتی در بازار انجام شود، دشوارتر خواهد بود تا اینکه در یک هیئت دانشگاهی و از یک مداح دانشگاهی.
یعنی این مدل شعرها که به طور مستقیم در حوزه استکبارستیزی وارد میشود، مخاطب خاصی دارد؟
به نظرم اینها کارگروههای ادبی و مداحی لازم دارد. یعنی باید به اینها فکر شود والّا ما در شعر، اصطلاحی داریم که میگوییم نوآوری خیلی وقتها موجب طنز ناخواسته میشوند. منظورم این نیست که هنر موزهای یا هنر به عنوان یک هنر باشد بلکه باید مخاطب، محل و زمان ارائه و نحوه ارائه کاملا سنجیده و تدبیر شده باشد. الان در مداحی ما تجربههای درخشانی از گفتن مسائل روز در قالب مداحی هست. حتی همراه با نوآوریهای فرمی که جوابگوی رسانههای مدرن هم هست. مثلا کار «یاد امام و شهدا»ی سعید حدادیان به نظر من یک کار درخشان در تاریخ مداحی ایران است که توانسته پیوند جدی با رسانه برقرار کند. از نظر سناریو و شکل هنری بسیار محکم است و برای همین خیلی راحت توانسته با انواع مخاطبان ارتباط برقرار کند. این مساله هم مدیون این است که شاعر، شعر را میشناسد. حاج سعید یک شاعر جدی و خوب است که سالها با شعر و جلسات شعر ادبی پیوند داشته و رسانه و هیئت را هم خوب میشناسد و توانسته اثری تولید کند که یک استثنا است. یا مثلا تجربه کارهای آقای مطیعی و سیار و عرفانپور از نمونههای موفق است که خودش را میتواند تکثیر کند و میتواند نمونههای مشابه خودش را کمکم بسازد.
آیا جایی هست که شاعران بتوانند به آن مراجعه کنند و شعر خودشان را بسنجند که در چه سطحی است و مناسب با آن مخاطب فضا هست یا خیر؟
الان به لطف خدا کانونهای شعر انقلاب و شعر هیئت شکل گرفتند و ما به اینها امیدواریم. مجمع شاعران اهلبیت(ع) داریم یا مثلا حوزه هنری و شهرستان ادب میتوانند کمک کنند. ولی برای اینجور موضوعات، ما نیازمند تشکیل کارگروه ملی هستیم یعنی اگر میخواهیم از ظرفیت محرم و صفر درستتر استفاده کنیم، باید برترینهای شعر که تجربههایی در این زمینهها دارند با هدف تولید و همافزایی دانش و مهارت از پنج ماه قبل جلساتی داشته باشند و جمع شوند و انتقال تجربه داشته باشند. با یک نظام متقن و اندیشهشده باید کار کنیم تا بتوانیم امسال به جای یکی دو تا نوحه خوبی که اتفاقی تولید میشود، بتوانیم چهل تا نوحه شاخص ایجاد کنیم؛ چهل مرثیه و چهل کارِ حماسی. مثلا تجربه هیئت حاج محمود کریمی در حوزه ملودیها و شعرهای روان و محکمی که دارد، تجربه بسیار جدی است. ایشان خیلی نگاه جدی به هنرهای دیگر دارد و سعی میکند که بهترین استفاده را بکند. تجربه او یا حاج سعید حدادیان باید جدی مطالعه شود.
این کارگروه ملی که میفرمایید، باید متولی دولتی داشته باشد یا به صورت خودجوش و مردمی باشد؟
اگر ما اینها را جزء بحثهای هویتی و دفاع ملی میدانیم، قاعدتا باید دولت چنین جاهایی حمایتهای جدی بکند، یعنی اگر مثلا برای افتخار ملی، بالا بردن پرچمی به مدت ده ثانیه در یک سالن هزارنفری، میلیونها و میلیاردها هزینه دارد، برای اینکه ادبیات عاشورایی ما با ادبیات امام و رهبری و ادبیات شهدای ما و ادبیات سیاسی امروز ایران پیوند جدی برقرار کند، نیازمند اردوهای جدی برای تیمهای ملی ادبیاتمان هستیم. الان ما بسیار جشنواره داریم که خیلی بیهدف برگزار میشوند، میتوان واقعا درست هزینه کرد و با اهلش تعامل شایسته داشت و به آثار شایسته رسید. اتفاقی نیست که هالیوود موفق میشود تمام خانههای ما را تسخیر کند و در هر خانهای که بروید فیلمهای هالیوودی هست و قهرمان بچههای ما مرد عنکبوتی و… است. اینها حاصل کارگروههای جدی است که مثلا روی ترکیب رنگها در کارتون کار شده است که برای چه گروه سنی جذابیت داشته باشد. ما در مقابل موسیقی غرب همین هیئتها را داریم ولی ساختار تولیدی محتوای ما برای هیئتها، بسیار دیمی و اتفاقی است.
اگر ما نظامی هستیم که در درخشانترین نقطه تاریخ تشیع و در اقتدار قرار داریم، قاعدتا باید تولید فرهنگی ما خیلی اندیشهتر از آنچه که هست، باشد. اما متأسفانه اینطور نیست، یعنی میبینید که یک مداحِ بسیار تأثیرگذار، چند شاعر دارد که حتی به طور حرفهای آداب شعر را بلد نیستند. بندگان خدا طبع خوبی هم دارند اما فرصتی برای مطالعه ندارند.
در فضایی که انقلاب اسلامی باید آرایش تهاجمی بگیرد و از نظر محتوایی و فکری و فرهنگی حرفهای خودش را بیپروا و بیملاحظه ولی با صمیمیت و شفقت بزند، ما دهتا تیم ملیِ تولید محتوا نیاز داریم، یعنی آن چیزی که ما در مدرسه رمان دنبالش هستیم. شعر، نزدیکترین هنر ما به امر قدسی و قرآن و معارف اهلبیت(ع) است. اما به شعر توجه شایستهای نمیشود. شاعران طراز اول ملی، صبح و شب گرفتاریشان مسائل مادی است. قسط و قرض دارند و نمیرسند که به طور حرفهای به شعرشان بپردازند. در حالی که تصریح حضرت آقا است که پولِ فرهنگ کشور باید در شعر و تالیف و تولید کار ادبی هزینه شود، خرج غنیسازی دانشی هنرمندان بشود. این تصریح خیلی دردمندانه رهبری را ما در این حوزه داریم. خاطرم هست وقتی ایشان مثال هم زدند با یک حالت شفقتی دستشان را هم نشان دادند که اگر این قدر بودجه داریم، همین را اولویت است که در شعر هزینه شود. شاعری دانش و خلاقیت کافی دارد اما وقت ندارد برای تولید ادبی خودش وقت بگذارد و وقتش صرف معیشت و درگیریهای دیگر میشود. اگر شعر، زنده، بالنده، پرتوان و پیشرو باشد، بقیه هنرهای ما هم متأثر خواهند شد.
یک سری از مسئولان فرهنگی شاید اصلا لزوم هزینه کردن در مسائل فرهنگی از جمله شعر را درک نکنند؛ این نوع نگاه چه صدمات و خساراتی ممکن است به بار بیاورد؟
دو نوع نگاه در مدیران هست؛ یکی اینکه شعر را به عنوان یک کار ارزشمند حساب نمیکنند و این یکی از نشانههایش این است که بنیاد نخبگان، مهمترین نخبگانِ تمدن ما یعنی شاعران را به حساب نمیآورد. در حالی که اگر تمدن ما به کسی شناخته شود، به شاعرانش شناخته میشود. این مدیران برای شعر هزینه نمیکنند. نگاه دوم مدیرانی هستند که هزینه میکنند، اما بلد نیستند یا مدلهای درست هزینه کردن را نمیدانند. الان چند کنگره میلیاردی برگزار میشود ولی کسی از این کنگرهها بهرهمند نمیشود. ماجرا این است که شعر واقعا باید به ساز و کار تربیت شاعر و توانمندسازی شاعر بیندیشد. آیا ما میتوانیم با پنج میلیارد هزینه کردن در یک کنگره، پنج شاعر تازه به این تمدن هدیه کنیم؟ قطعا باید در اینها تردید کرد. شاعری مثل هر کار دیگر، نیاز به تمرین و زمان گذاشتن و کشف استعداد دارد. برای اینها ما تدبیری سراغ نداریم. اگر هم کار میشود.
منبع: حلقه وصل
نظرات