وقتی برای قطعه برادرانه توسط شیعه انگلیسی تهدید شدم
راه نوا| با توجه به رونق گرفتن دوباره موسیقی انقلاب و برگزاری کنسرت های ده ها هزار نفری، مردم میخواهد بدانند، که این رویش ها چه کسانی هستند و از کجا شروع کرده اند؟ ماجرا موسیقی خیلی ماجرای عجیبی است. یک جریان موسیقی مردمی درحال شکل گرفتن است که دیگر نمی توان آن را سانسور اش کرد. بزرگترین مشکل موسیقی متعهد و موسیقی انقلاب این است که از دهه شصت به این طرف رسانه ندارد تا روایتگر اتفاقات این عرصه باشد. چگونه خوانندگان جوان شهرستانی پا به این عرصه می گذراند؟ در گفتگو با آنان از وقایع تلخ و شیرینی مطلع می شویم که کارهای تاثیرگذار، برای آنان مسائلی را به وجود می آورد. میلاد هارونی خواننده جوان اصفهانی که برای برخی آثارش مورد تهدید قرار گرفته است، روایت های مستندی را از روند فعالیت در موسیقی انقلاب برایمان تعریف می کند.
در زیر متن مصاحبه راه نوا با خواننده ترانه “برادرانه” را به اتفاق می خوانیم.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
میلاد هارونی هستم و متولد 1373 در اصفهان. از سه سالگی تا پنج سالگی کلاس حفظ قرآن میرفتم که چند جزء را حفظ کردم و خانوادهام استعدادی در زمینه صدا در من تشخیص دادند، در سالهای ابتدایی دبستان در مسابقات قرآنی شرکت میکردم که انگیزه خوبی برای من بود. در اوایل دوره راهنمایی هم کلاسهای قرائت قرآن شرکت میکردم. به صورت حرفهایتر در سالهای دوم-سوم راهنمایی در کلاس مداحی حاج رسول میرباقری از اساتید بزرگ اصفهان شرکت کردم. در مدرسه مداحیهای هفتگی و مراسمات را انجام میدادم.
آموزش هم دیدید؟
در چهارده سالگی رتبه اول مسابقات اذان را در استان بهدست آوردم؛ بعد از آن حدود دوسال در یکی از گروههای تواشی استان فعالیت داشتم که یکسری آموزشها به ما دادند و در شانزده سالگی در گروه کرال اجرا میرفتم ولی نه به صورت خیلی زیاد و پیوسته. هفده سالگی قاری نمونه ترتیل قرآن در استان شدم. پس از آن در گروه تواشی چند سازمان دو_سه تا قطعه را تک خوان بودم. بهجای دستمزد نقدی برای آن قطعهها پیشنهاد کردند که یک قطعه را برایم تک خوان بزنند. اولین قطعه را هفده سالگی و در سال نود تولید کردیم، البته قطعه خیلی ضعیف و مبتدی بود که باز هم یک سری کلاسهای دیگری رفتم.
چطور به عرصه موسیقی قدم گذاشتید؟
سال 91 با شنیدن شعر «به طاها به یاسین» آقای علی فانی این انگیزه در من ایجاد شد که خیلی خوب است که کسانی که در خانوادههای مذهبی به دنیا آمدهاند، اینگونه به موسیقی رو بیاورند. خودم در خانواده ایثارگر به دنیا آمدم، حتی در گروههای تواشی هم که میخواستم بروم، مقداری مخالفت بود که همان قرآن و مداحی را ادامه بده. این شعر برای من انگیزه شد که موسیقی هم میتواند در مورد امام زمان(عج) باشد و هم در مخاطب تاثیر بگذارد.
یک روز سه شنبه بود، با پدرم در حال خانه تکانی بودیم که من این آهنگ را گذاشتم؛ همان جا با پدرم تصمیم گرفتیم تا پیش از ظهر به جمکران برویم. در راه با پدرم حرف زدم راجعبه اینکه خیلی خوب است که به این وسیله حداقل چند نفر را به جمکران و مراسمهای مذهبی و مکانهای مقدس جذب کنیم. بهار بود که اولین قطعه در مورد امام حسین(علیه السلام) را در همان سبک «به طه به یس» آقای فانی تولید کردیم. همینطور سال 91 یک قطعه دیگر و سال 92 اجراها را شروع کردیم. سه_چهارتا قطعه دیگر را با وامهایی که گرفتیم شروع کردیم. در حال حاضر هفده قطعه تولید شده ولی حدود شش_هفتتایش بیشتر منتشر نشده است. تا الان 195 اجرا هم رفتیم. به این دلیل تولیدات، منتشر نشده که در اجراها از تولیدات استفاده شود.
چه هدفی را از این تولیدات و اجراها دنبال میکردید؟
میخواستیم جریانی را ایجاد کنیم تا کسانی که صدای خوبی دارند و در هیئتهای مساجد حضور دارند بیاید در عرصه موسیقی انقلاب اسلامی که هنوز نوپاست و جان نگرفته کمک کنند. اوایل انقلاب در هر مدرسه، هر مسجد و هر محلهای یک گروه سرود وجود داشت، گروه سرودی که انقلابی میخواند. حالا هم همانها بیایند در موسیقی انقلاب اسلامی، چون ریشه را همه داریم. ریشه سرشت خدا آشناست و دوست داشتن موسیقی انقلاب؛ مخاطبین هم این نوع موسیقی را دوست دارند.
حضرت آقا میفرمایند: «هر حرفی که در غالب هنر نگنجد ماندنی نیست». بهترین کلامی هم که میشود با مخاطب حرف زد موسیقی است. موسیقی را هم بنده دوست دارم و هم بقیه مخاطبین. بهترین روش کلام موسیقی است، حتی سخنرانیهایی که خیلیها نمیشنوند را بیاییم در قالب موسیقی بگوییم و منتشر کنیم.
نظرتان در خصوص جریان موسیقی انقلابی و خوانندههای برجسته آن چیست؟
آقای ناصر عبداللهی در دهه هفتاد را میتوانیم نام ببریم که تنها کسی بودند که یک شروعی در حوزه موسیقی مذهبی داشتند. بعد از آقای عبداللهی، آقای اصفهانی بودند که تا حدودی در این جاده آمدند، خیلی هم مخاطب دارند ولی آن حرفی که باید در جهت انقلاب اسلامی میزدند و آنگونه که باید یکه تازی میکردند، متاسفانه ایجاد نشد. بعد از آن آقای حامد زمانی دوست و برادر من بودند، که جا دارد ازشان تشکر کنم. در این چند سال راهشکنی کردند و آمدند در این عرصه و راه را برای امثال ما باز کردند؛ سختیهایش را کشیدند تا راه هموارتر شد.
افراد دیگری هم از جمله احسان خواجه امیری بودند که قطعاتی از جمله قطعه «سلام آخر» را اجرا کردند؛ که از لحاظ ملودی خیلی ماندگار است و از لحاظ کلامی هم سوزی را که باید داشته باشد، دارد. بدون شک ما حامی محتوا و ترانه هایی هستیم که برای انقلاب خوانده شود. البته سلوک و نوع شخصیتِ هنرمندانی همچون آقای اصفهانی و علیرضا عصار می تواند الگو باشد.
از تشکیل اتاق فکر و برنامههایتان بگویید.
چند قطعه اول که دست گرمی بود. کار جدی از «احساس آزادی یک شهید» در شهریور 93 شروع شد که در مورد خانوادههای شهدای گمنام بود. بعد از آن اتاق فکری تشکیل شد که یک نفر از شهرداری، یک نفر پاسدار و باتجربه و یکسری دیگر از دوستان دیگر عضو آن بودند. از قبل من حدودا 18 موضوع را برای کار یادداشت کرده بودم که با افراد متخصص راجع به آنها مشورت کردیم تا یک مقدار پختهتر شد، ولی تا آن حدی نرسید که بتوانیم تولید کنیم. کارهایی از جمله غربگرایی ایرانیها که هنوز پخته نشده تا بتوانیم یک اثر فاخر در این مورد تولید کنیم. مدتی است که در موسسه کساء در خصوص موضوعاتِ روز مثل مبارزه با صهیونیست که چهارم آذرماه حضرت آقا بیان کردند، بحث و مشورت میکنیم. موضوع دیگر این بود که برای روز بصیرت، نه دی، قطعهای به عنوان تشکر ملت از زحمات مقام معظم رهبری و تلاشهای شبانهروزی و اقتدار و شهامت ایشان بسازیم. این دغدغه را بنده در اتاق فکر مطرح کردم و اینکه در کنار این قطعه، طوماری را به عنوان تشکر ملت از ایشان به امضای نمایندگان مجلس و فرماندهیها برسانیم؛ هرچند که از طرف بعضی دوستان مورد مخالفت قرار گرفت، به این دلیل که ممکن است دیگران بگویند که جریان مردمی نبوده و خودشان برای خودشان ساختهاند.
از شیعه انگلیسی در اصفهان و تولید قطعه «برادرانه» بگویید.
تقریبا همزمان با حمله داعش، جریان شیعه انگلیسی در اصفهان قوت گرفت. حتی در روز عاشورا چندتا از خیمههای آقا اباعبدالله(علیه السلام) را آتش زدند؛ از همانهایی بودند که شیعه تعصبی را نشر میدادند. نگرش شیعه انگلیسی این است که اصل وحدت نیست، بلکه برائت است، برائت اصل است و شیعه از اهل تسنن جداست. در حالیکه یکی از اهداف مهم انقلاب اسلامی و فرمایشات مقام معظم رهبری و حضرت امام خمینی(ره) که هفته وحدت را پایهگذاری کردند، این بوده است که ما و اهل سنت دو تا شاخهایم که هر دو به یک تنه میرسیم؛ وهابیت آمده است و یک نهالی را در کنار این تنه ایجاد کرده و میخواهد قلمه بزند.
اینها در بعضی هیئتها فعالیتهایی داشتند و حرف هایی میزدند که نه حرف انقلاب اسلامی بود، نه حرف دین اسلام و نه حرف و راه امام حسین(علیه السلام). مراسمهای قمه زنی را آشکار انجام میدادند. کار «برادرانه» را در همین راستا تولید کردیم که خدا را شُکر یکی از بهترین و معروفترین کارهایمان بود و حدود پنجبار در اصفهان رونمایی شد. حالا هر کس که «میلاد هارونی» را میشناسد به اسم «برادرانه» میشناسد.
تهدید کردند که ادامه ندهید!!!
دو تا از مراسمهای رونمایی با بنرهای مخصوص شیعه انگلیسی زده شد که یکسری از هیئتهای اصفهان جلویش را گرفتند. به تعدادی از ارازل و اوباش پول میدهند و از تعصبات نادرست برخی سوء استفاده میکنند تا در هیئت و مراسمات شرکت کنند و این افراد را در مقابل این جریانات قرار میدهند.
کار برای دومینبار در مراسم تشییع جنازه یک شهید گمنام رونمایی شد. سخنران مشخصا در خصوص همین عده صحبت کرد، من هم که رفتم بالا، به صورت واضح کار را معرفی کردم. دو روز بعد نامهای درِ خانهمان آمد که تهدید کرده بودند که ادامه نده… یک بار هم نامهای را به محل کار پدرم فرستاده بودند که به پسرت بگو ادامه ندهد وگرنه عواقب بدی خواهید دید.
بعد از مراسم پیکر شهید را سوار ماشین سپاه کردند. آن روز تلفنم زنگ زد. نشستم و با کت هم بودم، میخواستم یک جوری پیاده بشوم. در را باز کردم، داشتم با تلفن حرف میزدم، یکم از در مراسم دور شدم. چهار نفر آمدند جلوی ماشین موتورهایشان را آن طرف پارک کردند، به سمت ماشین آمدند که یکیشان جلو نشست یک هم عقب نشست. من تصمیم به فرار داشتم که یکی از پشت محکم ضربه ای به من زد. یکی از آنها جلو ماشین ایستاده بود. خوشبختانه در همان حین ماشین حمل پیکر شهید به ما رسید و این بنده خداها ماشین سپاه را که دیدند فرار کردند.
قضیه آتش و آشوب وسط اجرایتان چه بود؟
برای ولادت حضرت علی(علیه السلام) سپاه اصفهان مراسمی را در منطقه زینبیه اصفهان برگزار کرد و از ما خواستند که «برادرانه» را آنجا اجرا کنیم. حرم خواهر امام رضا(علیه السلام) در این منطقه قرار دارد ولی متاسفانه این منطقه از لحاظ مالی و فرهنگی ضعیف هستند. وقتی بسیجی و قاری قرآن بودیم، بودجههایی را جذب میکردیم و میرفتیم آنجا نمایشگاه برگزار میکردیم. خلاصه این جریانات آمدند دور و بر حرم زینبیه را گرفتند و مکانهایی برای قمه زدن ایجاد کردند، در این مکانها جای خواب و خرج افراد ضعیف را میدادند؛ بدون اینکه به ظاهر هیچ کاری بکنند یا فعالیتی داشته باشند، ولی کمکم اینها را در مسیر خودشان میآوردند.
ما که در آن مراسم برای اجرا رفتیم روی استیج، دیدیم آشوب شد و چند نفر با سلاح سرد حمله کردند که بنر را پاره کنند و استیج را بهم بریزند. دو_سه نفر آمدند روی استیج و الحمدلله اجرا نصفه انجام شد؛ سیمهای میکروفن را چیدند و یک تیکه باندی را آتش زدند.
برای اجرای همین کار در اوایل بهمن سال گذشته، در دهه فجر به یکی از پارکها رفتیم؛ دو تا قطعه خواندیم، وسط قطعهی بعدی، برق پارک را قطع کردند. برق اتصالی کرد و یک آتشسوزی کوچک شد و کل برق آن منطقه قطع شد. استیج تاریک بود، از بالای استیج لگد زدند و ما افتادیم وسط جمعیت. انشاالله قطعه «برادرانه2» را برای هفته وحدت سال آینده تولید خواهیم کرد.
از کارهای قبل از قطعه «برادرانه» بگویید.
در مُحرم قطعه «اللهم ارزقنی کربلا» را با یکی از مداحان اصفهان با اسم مستعار «الثار الحسین» تولید کردیم و در نمایشنامه «هفت آسمان» به نام حضرت زینب اجرا شد. بعد از آن هم قطعه «ایران» به مناسبت عید نوروز بود. در چهارم آذرماه حضرت آقا بحث مبارزه با صهیونیستها را فرمودند؛ سه قطعه به نام «ما عاشق مبارزه با صهیونیسمها هستیم» تولید شد. پیش از آن نیز در اوایل سال 93 که ایشان در خصوص مذاکرات بحث نرمش قهرمانانه را مطرح فرمودند، قطعهای به همین نام تولید شد؛ اما به دلمان ننشست که داریم بازسازیاش میکنیم. تنظیم و ملودی و آهنگسازیاش جدید انجام شده، شعر آن از نوید اسماعیلزاده و آهنگسازی با فرهاد کیانیان است.
در شعر و تنظیم بیشتر با چه کسانی همکاری میکنید؟
با میلاد عرفانپور و حاج قاسم ضرقام و به خصوص نوید اسماعیلزاده همکاری میکنیم. بعد از جریان مبارزه با صهیونیستها خیلی اصرار کردیم که آقای سیار شعری برایمان بگویند، ایشان یک اتود زدند و بعد آقای میلاد عرفانپور شعر را سرودند که جدیدا به نام «دولت کاریکاتور» با صدای دوست عزیزم آقای نیما علامه خوانده شد.
تنظیم کارها تا الان با فرهاد کیانیان بوده ولی حالا قرار است یک سری از دوستان از جمله حمید جمالفرد در گروه کساء با ما همکاری کنند. برای اینکه تعداد اجراها زیاد شده است، تعدادی از تولیدات نیمهکاره باقی مانده است، چون وقت نمیشود.
در خصوص موسسهتان در اصفهان بگویید.
در تابستان سال 93 موسسه «سربازان جنگ نرم» را راه انداختیم برای بچههایی که میخواهند در موسیقی ارزشی کار کنند. آنجا دو سه تا تنظیمکننده داریم که بسیجی هستند و بسیجیوار تولید میکنند. با پانصد تومان قطعه تولید میکنند. گروه سرودی هم به نام «سربازان جنگ نرم» راه انداختیم که منحل شد؛ چون خیلی درگیر کارها بودیم.
ارزیابیتان از فضای کلی موسیقی چیست؟
در جامعه همبستگی و استحکام خانواده را تبلیغ میکنیم، ولی در آهنگها حرف از خیانت و رفتن است، جوان داغ دلش تازه میشود. این چیزها اصلا نباید تولید شود و اجازه تولید بهشان داده شود. کاری به موسیقی انقلاب اسلامی و اسلام نداریم، بحث همبستگی خانوادگی را در کشورهای دیگر هم میبینیم، ولی متاسفانه در موسیقی خود ما عشقِ پاک به همسر خوانده نمیشود.
چه کارهایی در دست ساخت دارید؟
یکی «عصر انتظار» است که انشاالله برای نیمه شعبان تولید شود. «نرمش قهرمانانه» هم هست که در مورد مذاکرات است؛ که یکبار تولید شد اما انتشار پیدا نکرد و نزدیک ده_یازده ماه بعد به صورت تقریبا ایدهآل تولید مجدد خواهد شد. یک کار هم برای جانباز تولید کردیم که دنبال ویدئو کردن و انتشارش هستیم. برای دو سال آینده یعنی تا آخر سال 95 کاملا برنامه ریزی کردهایم؛ برای بعضی مناسبتها و موضوعاتی که شاید تا الان توجه زیادی به شان نشده است.
پس ترجیح میدهید کیفی کار کنید تا پرکار باشید؟
دلیل اینکه خیلی از کارهایمان را منتشر نمیکنیم همین است که کار باید ایدهآل باشد، حرف باید تاثیرگذار باشد.
مطالب مرتبط:
– ترانهی «برادارانه» با صدای میلاد هارونی+کلیپ
مصاحبه عالی بود خدا حفظشون کنه