میزگرد شعر جوان با حضور اسماعیل امینی و علیمحمد مودب
راهنوا- اسماعیلی امینی معتقد است که در حوزه شعر نمیشود همه چیز را به پسند مخاطب واگذار کرد، علی محمد مودب میگوید شعر در کشور ما نیازمند یک شورای عالی مانند هنر سینماست.
شعر جوان ایران در سال ها و ماه های اخیر مایه تحولات بسیاری بوده است. کمتر از یکسال قبل و در نشست شعرخوانی جمعی از شاعران جوان کشور در محضر رهبر انقلاب؛ معظم له در پاسخ به اشعار خوانده شده از آن شب به عنوان شب غوغای جوانان یاد کردند.
نمایشگاه بین المللی کتاب امسال نیز یکی از مهمترین عرصه هایی بود که در آن می شد از خیزش های جدید شاعران جوان و انتشار آثارشان نشانههای زیادی را دید. به همین بهانه برخی از مهمترین موضوعات مبتلی به شعر و شاعران جوان امروز کشور را در قالب نشستی با اسماعیل امینی شاعر و پزوهشگر و دبیر جشنواره بین المللی شعر فجر و علی محمد مودب شاعر و مدیر موسسه فرهنگی شهرستان ادب مطرح کردیم که در ادامه از نگاه شما می گذرد:
شاعران جوان کشور ما در سالهای اخیر فعالیت قابل توجهی از خود نشان داده اند. چه در عرصه سرایش و چه در عرصه انتشار اثر. اما این فعالیت فوق العاده از سوی دیگر باعث شده که کتاب شعر در جامعه بیش از اندازه در دسترس باشد و همین مساله به نوعی کاهش دهنده کیفیت آثار منتشر شده نیز هست. به نظر شما با این وضعیت ما با یک بحران در زمینه انتشار دفاتر شعر مواجهیم؟
مودب: این مساله که انتشار دفاتر متعدد شعر منجر شده که کیفیت اشعار نیز کم شود را می پذیرم. به باور من هم شاعران جوان نباید اینقدر زود تن به انتشار دفاتر شعر بدهند. خود ما هم در جوانی برای انتشار دفاتر شعر با همین رویکرد تاخیری به سمت انتشار اشعارمان میرفتیم. در موسسه شهرستان ادب نیز وضعیت به همین منوال است. چهار سال است که ما در حال برگزاری دوره شعر جوان انقلاب اسلامی با تعداد زیادی از شعرای جوان هستیم و تازه امسال چند کتاب از دل آن بیرون آمده است.
پس منظورتان سختی کشیدن و به قولی دود چراغ خوردن شاعران برای انتشار اثر است؟
مودب: به نوعی بله. من توفیق داشتم برای انتشار دفتر شعر نخستم مرحوم قیصر امین پور در دفتر شعر جوان کتابم را داوری کند و پس از آن راه به انتشار پیدا کرد. الان اما متاسفانه ناشرانی هستند که از جوانان پول میگیرند و کتابشان را چاپ می کنند و خوب جوان هم جوان است و شور جوانی دارد. همین مساله باعث شده تعداد زیادی کتاب در بازار توزیع شود و مخاطب را گیج و انتخاب اثر را توسط او سخت کند. البته من باور دارم که شعر در نهایت راه خودش را میرود اما این سردرگمی هم قابل کتمان نیست.
فکر می کنید برای حل این معضل چه کار باید کرد؟
مودب: هیچ کار مشخصی نیست که بخواهم نام ببرم.
یعنی حتی اینکه مثلا در اداره کتاب گروهی ایجاد شود که اشعار را از نظر کیفیت ادبی مورد بررسی قرار دهند و مجوز انتشار دهند را هم نمی پسندید؟
امینی: این کار ارشاد نیست کار جماعت شاعران است. شما دقت کردهاید که در مورد محصولات صنعتی این اتفاق در حال رخ دادن است. یعنی یک محصول وقتی تولید می شود ۱۰ شرکت صنعتی دیگر آن را بررسی کرده و به کیفیت آن امتیاز میدهند. این اتفاق طبیعی است. این کار نباید متولی دولتی داشته باشد چون مبدل به یک رانت می شود. به نظرم این کار مجامع صنفی و علمی است.
مودب: بعد از چاپ هم می توان اثر را از نظر کیفی طبقه بندی کرد. یعنی مجامع مختلف ادبی کتاب های مطلوب خود را منظم اعلام کنند و این به انتخاب اثر توسط مخاطب کمک می کند. به نظرم هرچه ساختار دولتی برای این مساله ساخته شود کار را سختتر میکند و اصلا صحیح نیست. ولی مثلا اگر سایت مرجعی وجود داشته باشد که اشعار و کتابهای منتشر شده را طبقهبندی کند و امتیاز دهد به نظرم به مخاطب پاسخ درستی می دهد تا او انتخاب خوبی داشته باشد.
از تعدد دفاتر شعر که بگذریم. نظرتان درباره مضامینی که در شعر جوان معاصر مورد توجه شاعران قرار گرفته چیست؟ این مضامین چقدر بازتاب دهنده خواست و نیاز حقیقی جامعه مخاطب است؟
مودب: به نظر من جوانان زیادی این روزها به حوزه شعر وارد شدهاند بیشتر از نظر الگوهای زیبایی شناسی و قالبی در حال آسیب دیدن هستند. یعنی در یک دوره غزل رایج میشود و عدهای با آن مشهور میشوند در ادامه همه شعرا رو به غزل میآورند و سایر قالبها به فراموشی سپرده میشود. این مساله در دورهای باعث شد که شعر ما غزل زده شود و حتی الان هم به نظرم بیماری غزل زدگی در شعر جوان ما رایج است و البته الان رباعی زدگی هم در حال اضافه شدن به آن است. در شان ما نیست که میزان شعر نویی که این روزها تولید میشود اینقدر کم باشد. در جامعهای که تجربه نوآوری جدی در شعر معاصر دارد، شعر نو امروز شایستهاش نیست. بخش زیادی از وضعیت ناشی از همین بیماری غزل زدگی است.
امینی: همه دوره های شعر اینطور بوده که بیشتر شعرهای تولید شده در جامعه اشعاری معمولی و عادی بوده و به شکل استثنا هم در دل آن حرفهای نو و خلاقانه نیز دیده می شده است. این مساله طبیعی است. اینکه امروز این مساله طبیعی برای ما نگران کننده شده است به خاطر این است که اشعار خیلی زود در حال انتشار عمومی است. یعنی در گذشته شعر معمولی و متوسط تولید می شد اما منتشر نمیشد ولی امروز قاعده اینطوری نیست. من اسم این انتشار را بیماری نمیگذارم. طبیعت شعر و شاعر است که بخواهد راهی به انتشار پیدا کند اما بخش زیادی از این اشعار معمولی و عادی است که نباید راحت و به سرعت منتشر شود.
پس شما هم از مخالفان تعدد دفاتر شعر هستید
امینی: بله. این تعدد باعث می شود شعر خوب اصلا در جامعه ما دیده نشود. در این وضعیت به جای صدای بلبل، صدای کلاغ است که شنیده می شود. البته این نکته را هم بگویم که شرایط مخاطب شعر در ایران هم چندان شرایط طبیعی نیست. مثلا بیت مزخرفی مانند «هرگز نشه فراموش/ لامپ اضافی خاموش» را در نظر بگیرید. این بیت تقریبا در حافظه همه ایرانیها هست ولی آیا این شعر خوبی است؟ خیر. ماجرا این است که این شعر مجرای انتشار بهتری داشته است. پس وقتی شرایط توزیع شرایط نرمالی نیست پس نباید همه چیز را به پسند عرضه و تقاضا و مخاطب واگذار کرد. شاید از شاعران جوان کسی شعرهای بی نظیر استاد یدالله بهزاد کرمانشاهی را نشنیده باشد اما پرت و پلای یک شاعر دیگر را دوست بدارد علت چیست؟ توزیع نامناسب محصول. این فضای توزیع نامناسب است که باعث شده یک شاعر فیس بوکی اسم در کند و معروف شود. پس همه چیز را نباید به سازوکار عرضه و تقاضا و پسند مخاطب واگذار کرد. در این شرایط تنها صدای کلاغ است که شنیده میشود.
مودب: ما اخوان را هم در ادبیات فارسی داریم اما آقای «م. س» بیشتر می فروشد. البته من مشکلی با این آقایان ندارم. من حتی از اشعار مریم حیدرزاده هم دفاع کردهام ولی در نهایت حرفم این است که باید شعر توزیع عادلانهای میان مخاطبانش داشته باشد.
بحث پایانی ام را هم دوست داشتم درباره تحولات اخیر شعر و جدا شدن دفتر شعر از وزارت ارشاد و الحاقش به بنیاد ادبیات داستانی معطوف کنم. به باور شما این اتفاق مفید بوده و می تواند منجر به تغییراتی شود؟
مودب: به نظرم لازم است قبل از هر چیز تعاریف را باید درست بگوییم. بنیاد باید تعریف کند که در امر شعر دنبال چیست. از میان فعالیتهای اخیر بنیاد به نظرم اصلاح ساختار جشنواره شعر فجر کار بسیار خوبی بود. به نظرم بنیاد باید در حوزه سیاستگذاری و تعریف ادبیات در ذهن جماعت متنفذ و صاحب قدرت کار کند. بنیاد جایی است که باید ادبیات را برای رئیس جمهور و وزرا و … معرفی کند و در سیاست گذاری کلان وارد شود. به باور من مشکل این است که ما اتاق فکر دائمی برای موضوع جا انداختن ادبیات در ایران نداریم. شعر هنر اول ماست و به تعبیر رهبری ثروت ملی است اما هنوز یک شورای عالی و ملی در ایران ندارد. شورایی که باید وظیفهای دائمی داشته باشد و به تحلیل کلیت وضیت شعر و تعاریف و یا سیاستگذاری و حقوق شعر و شاعران را محقق کند. به نظرم وقتی ما شورای عالی سینما داریم، باید شورای عالی شعر به عنوان هنر اول هم داشته باشیم.
امینی: نظام ادرای ما مثل نظام فکری ما چابک نیست. بنیاد هم هنوز کمتر از یکسال است که بخش شعر ارشاد را به خودش واگذار شده می بیند. اما قدر مسلم این است که از نظام اداری چابکتر عمل خواهد کرد و همین مساله امیدوارم که نقطه قوت ما بشود.
منبع: شهرستان ادب
نظرات