شعرخوانی شاعران عراقی در میدان مین
راهنوا- این عراقیها در اعتراض به خشونتهای این کشور در میدان مین قدم زدند و شعر خواندند:ما «شهدای بلقوه» هستیم.
گرفتار در جنگ داخلی، عراق سالها است که در میانه بمب و موشک و خودروهای تلهگذاری شده زندگی میکند. ادوات جنگیای که بر اساس آمارها، اولین قربانیان آن نه طرفین درگیری، بلکه شهروندان عادی و غیر مسلح این کشور است. حالا تعدادی از شاعران به تنگ آمده از این اوضاع عراق، در یک «پرفورمنس» این خشونت را به تصویر کشیدهاند. پرفرمنسی خطرناک که امکان داشت جانشان را بر سر اجرای آن بگذارند. ۹ شاعر عراقی تصمیم گرفتند، اشعار خود را قدمزنان در میانه یک میدان مین واقعی بخوانند.
«مرگ اینجا حادثه نیست،روندی رایج است»
احمد یکی از شاعرانی است که در این «پرفرمنس» شرکت کرده. او در اینباره به ناظران میگوید:
بر طبق عادت شاعران، حرفهای خود را مینویسند، شاعران عراقی طی سالهای اخیر شعرهای زیادی پیرامون حملات انتحاری و مرگ نوشتهاند اما ما احساس کردیم دیگر «نوشتن» کافی نیست. برای گفتن و نشان دادن چیزهایی که دیگر قابل گفتن نیست، احساس کردیم باید از مرحله نوشتن وارد مرحله عمل شویم. باید به جای آنکه فقط پیرامون مرگ حرف میزدیم، آن را لمس میکردیم.
ما میدان مین را به این علت برای اجرای «پرفرمنس» خود انتخاب کردیم که از هر چهار مینی که در دنیا وجود دارد یکی از آنها در خاک عراق است. غیرقابل باور است! اما خشونت اینجا آنقدر به مسئلهای روزمره و پیش و پا افتاده بدل شده که دیگر کسی آن را به حساب نمیآورد، دیگر کسی آن را نمیبیند.
زمانی که پا درون میدان مین گذاشتم، در ابتدا دچار حیرانی شدم… ترس مرگ و یا هراس از دست دادن دست و پایم ناگهان مرا فرا گرفت. در آن لحظهها به خودم میگفتم: من دیگر یک شاعر نیستم من الان یک «شهید بلقوه» هستم.
این تجربه یک جشن آغشته به مرگ برای من بود. برای جا به جایی در آن میدان مین بسیار سعی میکردیم مراقب باشیم و با احتیاط بسیار زیاد در آنجا قدم بزنیم اما به هر حال این کار یک خودکشی کامل بود نه تنها فقط به این خاطر که امکان داشتیم بمیریم بلکه به این خاطر که ممکن بود به معنای واقعی کلمه تکه تکه شویم.
پیش از اینکه دست به این کار بزنیم با هیچ کس در این رابطه حرف نزدیم، بخشی به این خاطر که رفتن به این منطقه ممنوع است و دیگر اینکه نمیخواستیم باعث نگرانی نزدیکان خود شویم. زمانی که از میدان مین خارج شدیم، هم بسیار شگفزده بودیم و هم بسیار خوشحال، چون همگی زنده و سالم توانستیم از میدان میدان بیرون بیاییم.
این پروژه در واقع از چند بخش تشکیل میشد. چند ماه پیش، بخش اول آن را در یک قبرستان در نجف اجرا کردیم. جایی که هزاران هزار نفر طی سالهای اخیر در درگیریهای نظامی کشته شدهاند. ما شعرهای خود را دربرابر قبرها خواندیم. مرگ اینجا حادثه نیست، روندی رایج است. مردهها هم ساکت بودند و هم به نظر میرسید از شعرها راضی بودند.
در بیشتر شهرهای عراق در هر کنارگذر شهر، یک قبرستان از نوعی دیگر نیز وجود دارد: قبرستان خودروهای تله گذاری شده و بمب گذاری شده.
همین چند روز پیش یک کودک به خاطر انفجار یک خودروی بمبگذاری شده مرد. انفجار به حدی بود که سر این کودک سه روز بعد بالاخره روی سقف یک آپارتمان پیدا شد. به همین دلیل بخش دیگری از «پرفرمنس» را نیز در قبرستان خودروها اجرا کردیم.
وقتی وارد قبرستان خودروها میشدیم، به خودم میگفتم اگر من در این ماشین بودم؟ یا مادرم یا دوستم؟
ورود به این قبرستانها هم به خاطر وجود مواد منفجره در برخی از آنها ممنوع است و ما مخفیانه به آنجا رفتیم. برای اجرای این برنامه نیز نیمه عریان شدیم تا با این مرگ، با این «سرطان» تماس مستقیم داشته باشیم.
بر اساس یک تحقیق از سال ۲۰۱۱ تاکنون بیش از ۱۰هزار نفر در عراق بر اثر درگیریهای نظامی کشتهاند که بیشتر آنان را غیرنظامیان تشکیل میدهند.
منبع: شهرستان ادب
نظرات