شاعری که تکرار نمیشود
راهنوا- علی معلم از شاعرانی است که نامش در تاریخ ادبیات مانا خواهد بود چرا که با وجود عدم اهتمام ایشان به انتشار اشعارشان همیشه مورد توجه اهل ذوق و هنر بوده است. قریب به سه دهه مجوعه «رجعت سرخ ستاره» تنها مجوعه شعر از علی معلم بود که در دسترس علاقمندان بود. طبیعتاً اشعاری که در این سه دهه توسط وی سروده شده بود به صورت مجموعهای جامع در اختیار نبود و چاپ این کتاب که حاوی این اشعار منتشر نشده است، مبارک اتفاقی برای مشتاقان اشعار وی محسوب میشود.
این کتاب که دارای چهار بخش است (مثنویهای رجعت سرخ ستاره، مثنویهای پس از رجعت سرخ ستاره، قصیدهها، گزیده ترانهها) با پاورقیهایی از دشواریهای شعر معلم گره گشوده.
علی معلم دامغانی شاعری پیشرو از لحاظ تکنیکی و محتوایی است. اندیشه او مدام درحال گستردهتر شدن است و در یک تکنیک و فرم خاصی گرفتار نمی شود و مدام در حال تغییر فرم در اشعار جدید خود است.
قالب اصلی و مهم علی معلم مثنوی است. مثنویهای علی معلم با وزن بلند سروده میشود که این کار در شعر فارسی کمسابقه بوده هرچند پیش از این هم تجربههایی از این دست وجود داشت، اما این علی معلم است که این کار را به نحوی جدی پیگیری کرده و از ظرفیتهای جدید آن به خوبی استفاده کرده است. برای مثال بیت: «به دریا های بی پایاب برگردان صدف ها را / به ماهی ها، به شهر آب، برگردان صدف ها را» نسبت به مثنوی های معمول دیگر وزن بلند تری دارد.
علی معلم از جهت فخامت و پختگی زبان یادآور سبک خراسانی است و حتی در بیتهایی می بینیم که از سه قافیه تشکیل شده است و از جهت موسیقی درونی و کناری بسیار غنی است. برای مثال به این بیت توجه کنید: «تفنگی عطسه کرد از بام، رشکی توخت بر خشمی/ دوتاری ضجه کرد از کوه، اشکی سوخت در چشمی» همانطور که ملاحظه می کنید این بیت از سه قافیه تشکیل شده است. یا نحوه تکراری که در این بیت وجود دارد نیز یادآور سبک خراسانی است: «سفته ناسفته، ناسفته سفته / گفته نا گفته، نا گفته گفته». و یا این بیت: «هِزار مرغ در این عرصه زار میخوانند / از این هِزار یکی را هَزار می خوانند».
از جهت نازک خیالی و ریزبینی و مضمون سازی قرابتی با سبک هندی دارد و همانطور که از غزل های معلم که یادگار جوانی های شاعر است زبان و تخیل بیدل کامل مشهود است و در بعضی ابیات خود معلم به این مساله اذعان دارد.
اما از لحاظ تکنیکی و فضاسازی های خاص مثنوی هایش یادآور فضای مدرن و استفاده هایی از نظریات و ایده های نیما یوشیج است و می توان این مسئله را لمس کرد که علی معلم با وجود زبانی دشوار و قدیمی فضای مدرن را درک کرده است و در آن نفس کشیده است. برای مثال می توان به مثنوی «زمان آبستن جنگی است، جنگی مثل عاشورا» اشاره کرد که چنین آغازی دارد:
«به دریاهای بی پایاب برگردان صدف ها را
نظرات