رمزگشایی از یک ترانه ماندگار
راه نوا – دیدن و شنیدن ترانه «همشاگردی سلام» از تلویزیون و رادیو در دهه ۶۰ و۷۰ نشان از شروع ماه مهر و بازگشایی مدارس پس از تعطیلات شیرین تابستان بود و حالا خیلی از مردم با گذشت این همه سال هنوز با آن خاطره بازی می کنند.
رمز ماندگاری این ترانه چه بود؟ اصلا با چه هدفی تولید شد؟ و خیلی سوالهای مانده در ذهن برای این قطعه ماندگار موسیقایی که شاید جواب گرفتنشان خالی از لطف نباشد. به بهانه اول مهر ماه و شروع آغاز سال تحصیلی با استاد احمد علی راغب آهنگساز این سرود به گفت و گو نشستیم.
لطفا در مورد تولید و ساخت ترانه «همشاگردی سلام» برای ما صحبت کنید؟
کار همشاگردی سلام در مهر ماه سال ۵۹ در شورای عالی تولید موسیقی که آن زمان در رادیو تشکیل شده بود، آماده شد ولی پخش آن در سال ۶۰ بود و کار دشواری بود. چون صدای گروه کر آن آقایان و خانمهای بزرگسال بودند و آقای محمد هاشمی که ریاست صدا و سیما را در آن زمان داشتند و نیز آقای روحانی که در حال حاضر رئیسجمهور هستند دستور دادند که این ترانه را بچهها بخوانند که البته درست هم بود. با همکاری خانم علوی تعدادی از بچهها که بعضی از آنها پدرانشان جزء شهدا بودند، از مدارس جمع آوری شدند و سرود با آنها تمرین و در رادیو اجرا شد. واقعا برای ما ارزشمند بود که توانستیم چنین گروهی را جمعوجور کنیم و سرود را برای مهر ماه آماده اجرا و پخش کنیم و نیز بتوانیم بچهها را هم وارد عرصه موسیقی کنیم. شاعر این آهنگ آقای مجتبی کاشانی بودند. ما با گروه کر بچهها کار کردیم و اوایل مشکل ریتم داشتیم ولی همکاریشان خیلی خوب و قابل قبول بود. آن زمان ما روی شعر خیلی تاکید داشتیم و میخواستیم پیام شعر به خانوادهها رسانده شود.
پیام این ترانه چه بود و با چه هدفی تولید شد؟
ما نظرمان این بود که حتی پدر و مادرها هم دارند با بچههایشان همصدا میشوند. «رسیدید مدرسه و همکلاسی پارسال خودتان را دیدید، همدیگر را بغل کنید و ببوسید» متاسفانه در حال حاضر همه کمرنگ شده و از بین رفته است. پیام کلی این شعر این است که دو تا دانشآموز همدیگر را در حیاط مدرسه میبینند که سال قبل باهم همکلاس بودند و خیلی خوشحال میشوند، با هم خاطرهای دارند و پدر هر دوشان جزو شهدای منطقه جنگی هستند ولی اینها خیلی شاد با هم صحبت میکنند «مسئولیت و وظیفهی پدرهایمان را ما به دوش میگیریم و ما هدف آنها را ادامه میدهیم» خیلی شاد و خوشحالکننده با هم دیالوگ دارند. این شعر خیلی زیبا و خوب سروده شده و آقای مهندس کاشانی، این جا سنگ تمام گذاشتند.
پیشنهاد ساخت این آهنگ از چه کسی بود؟
آقای روحانی که الان رئیسجمهور هستند، ایشان خیلی تاکید داشتند که باید بچههایی که محصل هستند را وارد عرصه موسیقی کنیم و خانوادهها هم باید حرفهای بچهها بشنوند و بدانند نیاز بچههای محصل چه چیزی هست و از پدر و مادر چه توقعاتی دارند و نیز باید آموزنده باشد.
قبل از کار همشاگردی سلام، چند تا کار غیرسرود هم در اثبات همین موضوع آماده کرده بودم که مرتبط با کودک، درس و کتاب بود. دیدن دو تا دانشآموز که همدیگر را بغل میکردند و ذکر خاطرات و …. «بابا خون داد» را هم قبلا ساخته بودم و در حال پخش بود. «بابا خون داد» زودتر از اینها تولید شده بود و همین گروه در ساخت و تولید باباخون داد نیز حضور داشتند.
این ترانه در کجا تولید شد؟
در استودیو ۸ رادیو واقع در میدان ارک تولید و تمرین شد و گروه ارکستر خوبی هم داشت که در تلویزیون زیر نظر مرحوم محمد بیگلری کار میکردند و آثار خوبی نیز داشتند، سرودههای زیادی را هم ما با این ارکستر مجلسی اجرا داشتیم و تولید میکردیم. من واقعا ناراحتم که باید به همه عزیزان و بزرگان عرصه موسیقی مرحوم بگویم و متاسفانه بهترینها را از دست دادیم. برنامههای «جمعهبازار» و «جمعه و رادیو» و نمایشنامههای رادیویی هم در این استودیو که فضای بسیار بزرگی داشت تولید میشد.
در پی ساخت همشاگردی سلام از ایشان خاطرهای دارید؟
به ایشان گفتم که باید حضور داشته باشید این بچهها در بیان بعضی واژهها مشکل دارند، مثل اینکه این بچهها در بیرون از مدرسه فقط محاوره صحبت میکنند، برای همین در بیان واژههای کتابی قدری مشکل دارند. ما باید با آنها کار کنیم. گفتند که این را به عهده شعرا بگذارید. چون اشعار محاوره ممنوع است در شعر ما «بیا بریم» نداریم باید بگوییم «بیا برویم».
شاعر این ترانه چه کسی بودند و آیا شعر قبل از آهنگسازی آن آماده بود ؟
شعر از مرحوم مجتبی کاشانی است. شعر خیلی اهمیت دارد و پیام را میرساند. خواستم که شعر آماده باشد و بعد روی شعر موسیقی بگذارم و از آقای مهندس کاشانی خواهش کردم که از ابتدا با هم شروع کنیم. بعضی جاهای شعر جور دیگری بود که اواسط کار بعضی جاها را تغییر دادیم. چون جامعه با پیام شعر ارتباط برقرار میکند. درست هم فکر میکردم بعدا نتیجه گرفتیم که نظر درستی بود. اول باید شعر سروده بشود و بچههای آهنگساز سعی کردند که روی کلام ضرب آهنگ بگذارند. سعی کردیم که برخلاف زمان قبل از انقلاب که روی آهنگ شعر میگفتند، اول شعر سروده شود و بعد روی شعر آهنگ بگذاریم. راجع به تلفیق صحبت میکردم با همکارانم که ضرب آهنگ، شعر چه مبانی و مفاهیمی دارد و موسیقی چگونه باید با شعر هماهنگ بشود. پس از آن بچهها برخی کلمات را درست ادا نمیکردند. من با آنها خیلی کار کردم تا کلام را درست بیان کنند و از حالت محاوره خارج شوند و فکر کنند که کتاب فارسیشان را از رو میخوانند.
رمز ماندگاری آثاری مثل «همشاگردی سلام» چه چیزی است؟
به نظر من چند عامل، یکی ریتم کلام است و باید کاملا موسیقی کودک و نوجوان را القا کند. یعنی بچهها و کودکان با این ریتم میتوانند حرکت درستی داشته باشند. ولی اگر قدری این موسیقی را سنگینتر و پیچیدهتر کنیم، نمیتوانند ریتم را رعایت کنند و در نهایت با ملودی ارتباط برقرار نمیکنند. شما در همه آثار من یک میزان موسیقی غربی پیدا نمیکنید، موسیقی ما بسیار بسیار گسترده است کافی است که یک مقدار تحقیق داشته باشیم و آن را جدی بگیریم. یکی هم خود ملودی بود که ملودی شادی داشت. ملودی بدون کلامی که نشان میدهد دو نفر با هم دیالوگ دارند. به هر حال فضایی داشت که جذابیتی ایجاد میکرد. دومین کاری که برای بچهها ساخته شد، همین «همشاگردی سلام» بود و مهمتر از همه خواست خدا بود.
نظرات