حوادث غزه دل هرآدمی رابه دردمیآورد
هنر موسیقی از یک زبان گویای بسیار قوی برخوردار است. به همین خاطر است که گفتهاند: «آنگاه که زبان از سخن گفتن باز میماند، موسیقی آغاز میشود.» موسیقی از نظر تهییج احساسات تا آن حد موثر است و از پس بیان مفاهیمی بر میآید که بیانشان با استفاده از زبان، کار چندان سادهای نیست. این هنر، مهربانیها، خشونتها و عواطف را به نحوی بیان میکند که واژهها از بیان آن عاجزند. طبیعی است که در موقع آماده شدن سپاهیان (در هر جای جهان که میخواهد باشد) نیز موسیقی به کار میآید. اگر به تاریخ خودمان مراجعه کنیم، خواهیم دید وقتی قرار بود کورش حمله را آغاز کند، سپاهیان به خواندن سرودهای رزمی مشغول میشدند و بعد از به هیجان آمدن، حمله را شروع میکردند. بنابراین موسیقی ضمن وظایف متعددی که بر دوش دارد، در این مورد هم میتواند کارا باشد.
به عقیده من، جهانیان کشور ایران را با هنرهایی مثل شعر و موسیقیاش میشناسند. ارزش هر ملتی هم به این است که دارای فرهنگ و هنری غنی باشد. موسیقی یکی از این ابزارهای فرهنگی است. خاطرم هست به همراه ارکستر ملی ایران -که در آن زمان من رهبریاش را به عهده داشتم- برای اجرای کنسرتی مشترک با ارکستر فیلارمونیک ژنو به سوئد سفر کرده بودیم. ارکستر دو رهبر داشت. قطعات ایرانی را من رهبری میکردم و قطعات دیگر هم توسط رهبر ارکستر فیلارمونیک ژنو، آقای «دانیل کلاینر» رهبری میشد.
وقتی به سوئد سفر کردیم، تصور غالبی که در آن سرزمین نسبت به موسیقی ایرانی وجود داشت، یک موسیقی بدوی بود با پسزمینهای از حمل و نقل مردم توسط شترها و احتمالا نیلبکی که به تکنوازی میپردازد. اما زمانی که دیدند بچههای ایرانی در کنار نوازندگان ارکستر فیلارمونیک ژنو نشستند و آثاری از بتهوون، راول و آهنگسازان ایرانی را نواختند، حیرت کرده بودند؛ چرا که بچههای ما دوشادوش آنها از عهده این اجراها برآمدند.
درک فرهنگی و فهم متقابل نیز از دل موسیقیهایی این چنینی بیرون میآید. متأسفانه من تاکنون تشویق چندانی در این زمینه از سوی مسئولین ندیدهام. اجرایی که به آن اشاره کردم، در راستای گفتوگوی تمدنها بود و توانست قدمهای بسیار مؤثری در زمینه گفتوگوی بین اقوام و ملل بردارد. حال سوال اینجاست که چه چیزی در راستای گفتوگوی تمدنها میتواند از موسیقی بهتر و مؤثرتر عمل کند؟ چه چیزی زیباتر و شیرینتر از موسیقی میتواند به دل مردمان جهان راه پیدا کند و با نوای خود احساسات و عواطف آدمیان را به دیگر انسانها انتقال دهد؟ موسیقی آیینه اجتماع و جهان ماست. هر کسی این موسیقی را ببیند، بهتر میتواند به قابلیتهای فرهنگی و انسانی این مملکت پی ببرد.
تقریباً همزمان با جنگ جهانی دوم به دنیا آمدم. در کارهای خودم هم با مقوله جنگ آشنا هستم. جنگ مغولها با مردم دلیر «باشتین» را در فیلم «سربداران» با موسیقی به تصویر کشیدم و علاوه بر آن، جنگهای حضرت علی(ع) را در سریال «امام علی(ع)» به بیان موسیقایی تبدیل کردم. این خود گواه آشناییام با مقوله موسیقی جنگ است. بنابراین این زمینهها بهطور ناخودآگاه در ضمیرم وجود دارد که به وسیله آن میتوانم به نحوی احساسات باطنی خود را نسبت به جنگ بیان کنم. میتوانم ادعا کنم موسیقی، احساسات و روحیات انسانها در دوران پُرالتهاب جنگ را کاملتر از آنچه کلمات بیان میکنند، ارائه میدهد. موسیقی گویاترین زبان برای بیان تمام عواطف انسانی است.
در پایان میخواهم آرزو کنم هیچگاه جنگی در دنیا نباشد. من دنیا را با صلح دوست دارم. در روحیه من گرایشی به سمت جنگ وجود ندارد و آدمیان جنگطلب را دوست نخواهم داشت. آرزو میکنم همیشه مردم جهان در صلح و صفا و آرامش زندگی کنند. این روزها وقتی صحنه حملات به غزه را میبینم و شاهد کشته شدن کودکان، زنان و غیرنظامیان هستم، دلم به درد میآید. به کام مرگ کشاندنِ بیرحمانه کسانی که سرپناهی ندارند، دل آدم را به درد میآورد. اگر انسانی روی زمین وجود داشته باشد که با دیدن این صحنهها، خونیندل نشود، نمیتوان به او گفت انسان.
نظرات