تو زیر بوسهی خورشید خفتهای و سزاست/جهان بمیرد از این زندگی از این همه ننگ
راهنوا- تصویر پیکر بیجان کودک آواره سوری که به امید یافتن جانپناهی دل به دریا زده بود، موجی از انتقادات و عکسالعملها را در چند روز اخیر به راه انداخته است. گویا پیکر آیلان بر شنهای نرم دریای مدیترانه باز هم بهانهای شده تا به آنچه که در اطرافمان در جریان است، بیندیشیم.
در روزهای اخیر تصویر این کودک در شبکههای اجتماعی بارها و بارها منتشر شده و عکسالعملهای متفاوتی از آن ابراز شده است. شاعران نیز در این امر بینصیب نبودهاند. تعدادی از آنها جدیدترین اشعار خود را در رثای همه کودکانی که در جنگ و نزاع میان آدمها جان خود را از دست دادهاند، تقدیم کردند.
علیرضا رضایی:
نمیشود
این شعرها نمیتوانند بلند شوند
و موسی را که تنهاست
از این دریایِ غم نجات دهند
بیدار شو مادر
بیدار شو
دریا قبولم نکرد
و آب از سرم گذشت
بیدار شو مادر
از مرز رد شدیم
و من تابعیت بهشت را
با دیپلماسی نهنگها گرفتهام
بیدار شو مادر
ساحل بهانه خوبیست
که حرفهایت را بشنوند
***
نغمه مستشار نظامی:
مادر دریا
آهای مردم دنیا آهای مردم عاقل
ازین تلاطم و طغیان نمیرسید به منزل
چقدر جنگ و سیاهی، چقدر ظلم و تباهی
چقدر غنچه پرپر، چقدر ماهی در گل
گل است اینکه به دست گلولهها شده پرپر
مقابل سر سرنیزهها شکسته دل است،دل
رساندهاید به اوج فضا سفینه و موشک
سفر به دورترین نقطه کردهاید، چه حاصل؟!
یکی میآید و میپرسد از من و تو و آنها
یکی میآید و میپرسد از تمام مسائل
گمان کنید بپرسد «چه کردهاید در اینجا؟!»
جواب پرسش آسان، چقدر پاسخ مشکل
گمان کنید بپرسد «خدا،خدای شما کیست»
چه پاسخی است به جز «حی حق، شاهد عادل»؟
بخواب کودک دلتنگ قرن آتش و آهن
رسانده مادر دریا تو را به دامن ساحل
***
مرتضی حیدری آلکثیر:
جهان دوباره به رقص آمده ست، درشب جنگ
دلش برای لباس عروسی اش شده تنگ
کنار حجله ی خونین یاسها در باد
به حرف آمده هربار از دهان تفنگ
به وحشیانه ترین شکل ممکن آماده ست
بدل کند نوک انگشت خویش را به فشنگ
فقط به خاطر تاراندن دو تا آهو
فقط برای هراساندن دو قوی قشنگ
بگو که صید کدام انفجاری ای کودک
که سر به ساحل دنیا زدی شبیه نهنگ
تو زیر بوسه ی خورشید خفته ای و سزاست
جهان بمیرد از این زندگی از این همه ننگ
نظرات