انتقاد از بی‌عدالتی با زبان شعر
باشگاه هواداران
×

تخصص

تایخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۳۹۶


نگاهی به مجموعه شعر «بهانه‌ها»

انتقاد از بی‌عدالتی با زبان شعر

آنچه از درون‌مایه اشعار کتاب «بهانه‌ها» برداشت می‌شود این است که شاعرش روحیه‌ای اصلاح‌طلبانه و آرمان‌خواه دارد که او را واداشته تا از نعمت سخن، در مسیر انتقاد از بی‌عدالتی بهره‌ ببرد

راه نوا – «ادب اعتراض» به آن دسته از آثار ادبی در ادبیات جهان اطلاق می‌شود که به نوعی روح انتقاد یا اعتراض و مقاومت شاعر یا نویسنده را در برابر عوامل تحمیلی اجتماعی و سیاسی حاکم منعکس کرده‌ است.

 

آغازگران آن در حوزه‌ نظم به‌طور برجسته در قرن سوم تا پنجم ناصرخسرو و سنایی‌غزنوی هستند که پس از آنها تا به امروز اکثر شاعران، ستودنی‌ها را ستوده‌اند یعنی عناصر ارزشمندی چون شجاعت، عدالت، عفت، آزادی، انسان‌دوستی و ناشایست‌ها را در اشعار خود تقبیح کرده‌اند که ظلم و بی‌عدالتی و فسق و فجور از آن دسته‌اند. «ادبیات اعتراض» تاکنون بخش وسیعی از شاهکارهای شعر جهان را به خود اختصاص داده‌ و بیشتر وامدار آموزه‌های دینی، اخلاق و حماسه بود‌ه‌ است عوامل مهم و موثر در ظهور آن به دو دسته قابل تقسیم‌اند.

 

الف . عوامل درونی که همان تعلیمات دینی و آموزه‌های مذهبی است که شاعران را بر آن داشته تا التزام عملی برعقاید خود داشته‌ باشند و در زمره‌ «یقولون مالاتفعلون» نباشند.

 

ب . عوامل بیرونی که به‌طور عمده اوضاع و احوال اجتماع را در برمی‌گیرد، اجتماعی که پُر از رفتارهای ظالمانه و ریاکارانه است.

 

آنچه از درون‌مایه اشعار کتاب «بهانه‌ها» برداشت می‌شود این است که شاعرش روحیه‌ای اصلاح‌طلبانه و آرمان‌خواه دارد که او را واداشته تا از نعمت سخن، در مسیر انتقاد از بی‌عدالتی بهره‌ ببرد. «بهانه‌ها» دارای تنوع موضوعی فراوانی‌ است ازعشق و تغزل گرفته تا جنگ و موضوعات مذهبی و اجتماعی و عرفانی… نگاه پروانه نجاتی به دنیای پیرامونش نگاهی نقد‌آمیز است اما نه با لحنی تند و زننده بلکه بیشتربا لحن آرام فطرتش گره‌خورگی دارد.

 

«برای خیل مترسک که خالی‌اند از دل / خیال و خاطره و اضطراب بی‌معنی‌ست»، «میراث‌خوار خانه‌ی موروثی غمم / از درد انحصاری امثال من نپرس »، « ماییم و عشق، شاخه نباتی که هست و نیست /اسکندریم و آب حیاتی که هست و نیست / سرگشتگان دایره‌ی تنگ زندگی/ درجستجوی راه‌ نجاتی که هست و نیست »

 

اما وقتی که حرف از دغدغه‌های مذهبی وعدالتخواهانه باشد اعتراض را با لحنی حماسی و کوبنده همراه می‌کند: «به اسکندر بگو تاریخ در زندان نمی‌ماند/ زمین هم در مدار بسته‌ی طغیان نمی‌ماند/ بدون شک به پایان می‌رسد زور زر و تزویر/ مسیحای عدالت تا ابد پنهان نمی‌ماند» و گاهی به اعتراضش عمق و وسعت بیشتری می‌دهد و به آغاز خلقت برمی‌گردد «که بود آنکه فریبم داد، به بوی گندم و ناز سیب؟/ فروکشید مرا از عرش، به روی این کره‌ی خاکی» اعتراض حتی در اشعاری با مضامین کاملا عاشقانه هم خودنمایی می‌کند «آنقدرها که عاشق اوبودم، او نبود/ در واژه‌های سوخته‌اش رنگ و بو نبود/ آن‌روزها که چیدم از آن باغ سبز، سیب/ دست فریبکاری‌اش اینقدر رو‌نبود»

 

در شعرهای خانم نجایی  یکی دیگر از درون‌مایه‌های پرتپش و پررنگ، «انتظار» است که گاهی به شیرینی آن می‌پردازد و امید اندیشانه می‌نویسد و گاهی در پی فریاد‌رس، به‌ ستوه آمدن از ظلم و تظاهر را فریاد می‌کشد:

 

« من خواب دیده‌ام که می‌آید کسی ز راه / سرمی‌کشد به خلوت دلشوره زارها»، «ببین تو عزت لات و منات و عزی را / تبر ز دست تو دلخور شده‌ست ابراهیم/ دمیده بر ریه‌ی شهر، دود تلخ ریا /  و روزگار تظاهر شده‌ست ابراهیم »

 

یکی دیگراز درون‌مایه‌های قابل تأمل «بهانه‌ها» جنگ است. جنگ و تبعات آن مثل حسرت، غربت، رنج، مرگ و سایر مسائلی که در رویارویی با این حادثه قابل پردازش‌اند و محتوای این‌گونه شعرها نسبت به سایر اشعار، عینی‌گرایی و جزئی‌نگری بیشتری دارد شاید یکی از دلایلش شرایط زیست‌محیطی و زادگاه شاعر باشد که در آن جنگ را از نزدیک لمس کرده‌است.

 

«عاقد دوباره گفت وکیلم؟ پدر نبود / ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود »، « جاماند زیر وحشت آوار مادرم / دیوار ریخت بین دوابروی خواهرم » و به‌راستی اگر شاعر نتواند یک مطلب تکراری و به گوش همه رسیده را به‌گونه‌ای موشکافانه و هنرمندانه به واژه بکشد  آن هم با توصیف جزئیات محیط، وضعیت روحی و رفتارهای انسانی تا جایی که مخاطب بتواند با آن همذات پنداری کند کار چندانی نکرده‌ است و مسلما فرق زیادی‌ است بین شاعری که تنها به توصیف رشادت‌های رزمندگان و مدح آنها می‌پردازد با کسی که ویران شدن خانه و احوال کودکان را لحظه به لحظه به تصویر‌ می‌کشد و بغض مانده در گلوی نوعروسانی که باید بی‌بدرقه‌ پدر به خانه‌ بخت بروند را می‌بیند.

 

از ویژگی‌های کتاب «بهانه‌ها» سادگی بیان است که گزارش گونگی برخی اشعار و استفاده از روایت‌های خطی ساده و تخیلی نه‌چندان عمیق باعث این ویژگی شده‌ است، تخیلی که سبب می‌شود شعرها کمتر دارای ابعاد معنایی و ظرفیت خوانش و تأویل باشند. ممکن است در شعر به مضامین پیچیده‌ی فلسفی و عرفانی هم پرداخته شده‌باشد، شعارگونه نباشد و تصاویری را هم در خود گنجانده‌ باشد اما لایه‌های درونی چالش برانگیزی نداشته‌باشد. اما با این همه به‌سختی می‌توان شعری را در این کتاب یافت که مضمون قابل تأمل و پیامی ارزشمند را در خود نگنجانده باشد.

 

شاعر «بهانه‌ها» با نگریستن به افقی روشن می‌نویسد و خوب می‌داند که چه می‌خواهد بگوید و حتی چگونه باید بگوید اما در مواردی به چگونه گفتن‌اش اهمیت کمتری می‌دهد آن‌هم با در مواجهه با زبان و دقایق آن، از جمله حذف «را» مفعولی در برخی موارد بخاطر محدودیت وزن «می‌شمارم نفسش؛ یک، دو، سه …آرام آرام»، «چه خوب چیده خدا مهره‌های شطرنجش»، «کدام دست قساوت شکست پهلویت؟» همینطور کژتابی و دوپهلو به نظرآمدن «سیب تازه چید تو را» در بیت «اراده کرد زمین قصه را تمام کند/ که از بهشت، خودش، سیب تازه چید تو را » که مشخص نمی‌شود مقصود شاعر کدام است «سیب تازه برای تو چید» یا «تو را چون سیب تازه چید»؟؟

 

یکی دیگر از موارد، تتابع‌اضافات است که گاهی می‌تواند از فصاحت کلام بکاهد آن هم وقتی که اضافه کردن کلمات به یکدیگر به واسطه‌ کسره به‌گونه‌ای باشد که مخاطب نتواند ارتباط کلمات را با یکدیگر به آسانی بفهمد و معنا را به ذهن بیاورد مانند: «در جاری ترنم شیرین لای‌لای /ماهور بغض‌های تو تنبور می‌زند» ‌یا استفاده از واژه‌ «تراکم» به جای «متراکم» در بیت «قیامتی‌ست از انبوه مهربانی وعشق/ بهشت و دوزخ او خلوت و تراکم نیست» همچنین عدم یافتن ارتباط منطقی میان دو مصرع در بیتی دیگر «اگر نخوانمش از من سراغ می‌گیرد/ میان من وَ تو اینقدرها تفاهم نیست» و آیا به راستی یاد کردن از کسی و سراغ گرفتن از او به معنای تفاهم داشتن با اوست؟!

 

بد نیست اشاره‌ای مختصر داشته باشم به فصل پایانی کتاب که «مادرانه‌ها» نام دارد و شامل نصیحت‌ها و گفتگوهای صمیمانه‌ شاعر با فرزندانش است، که زبانی عامیانه دارد و در مواردی با طنز آمیخته است که این شوخ طبعی درواقع، حساسیت و نکته سنجی شاعر را در پی دارد که با دیدن پریشانی و ناهنجاری اجتماع و ضعف اخلاقی، خشم و غضب خود را اینگونه منعکس کرده است اگرچه این سروده‌ها ممکن است در برخورد اول سطحی به نظر بیایند اما در آینده‌ای نه چندان دور می‌توانند به‌خوبی بازتاب‌دهنده‌ تصویری شفاف باشند از جامعه‌ امروز ما و وضعیت جوانانمان و مسائلی که خانواده‌ها با آن دست و پنجه نرم‌ می‌کنند.

 

«بهانه‌ها» عنوان یکی ازمجموعه‌ اشعار پروانه نجاتی‌ است که در ۸۴ صفحه توسط انتشارات شهرستان‌ادب منتشرشده‌است.

 

حسنا محمدزاده

نظرات

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

  • دیدگاه سید شهیدان اهل قلم درباره موسیقی

    اگر دیدید موسیقی بر محتوا غلبه دارد، گوش نکنید

    . درباره موسیقی حداقل دو جور می‌شود بحث کرد؛ این دو جور، یکی بحث فقهی درباره موسیقی است که اصلا در حد بنده نیست و آدم‌هایی مثل ما اصلا نباید به خودشان اجازه بدهند که وارد بحث‌های فقهی شوند، مسایلی کاملا تخصصی است و به هیچ‌وجه در حیطه ما نیست. مسایل کاملا تخصصی به تحصیلاتی در همان زمینه احتیاج دارند. به این دلیل ...
  • دیدگاه شهید دكتر بهشتی درباره موسیقی

    آن موسیقی حرام است، که انسان را در مقابل گناه ‌بي‌پروا كند

    موسيقي‌ از نظر اسلام‌ بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌ نامه‌ شما رسيد. در اين‌ نامه‌ درباره‌ چند مطلب‌ سوال‌ كرده ‌بوديد كه‌ لازم‌ دانستم‌ به‌ اين‌ سوالات‌ طي‌ نوار، پاسخ‌ مفصل‌تري‌ بدهم‌. خواهش‌ مي‌كنم‌ كه‌ نوار را گوش‌ كنيد تا اگر باز نكته‌اي‌ به‌ نظرتان‌ رسيد بپرسيد تا پاسخ‌ بدهم‌ و ضمناً نوار را هم‌ به‌ مركز اسلامي‌ هامبورگ برگردانيد، چون‌ اين‌گونه‌ نوارها معمولا اينجا ...
  • گزیده‌ای از نظرات رهبر انقلاب در مورد موسیقی

    خواننده خوب جبهه مستضعفین کجاست؟

        خواننده خوب جبهه مستضعفین کجاست؟ بنده گاهى اوقات که مى‌بینم نوجوانى را به تلویزیون مى‌آورند که از صداى خوبى برخوردار است، دلم مى‌لرزد که آیا بناست این نوجوان، فردا، پس فردا خواننده‌ى خوبِ جبهه‌ى مستضعفین و جبهه‌ى حق شود، یا قرار است به خود و مادر و پدرش پولى بدهند، بعد هم ببرندش و یک استودیوى مجّانىِ پر زرق و برق در اختیارش ...