آمریکا هنوز همان آمریکاست
راهنوا- با وقوع انقلاب اگرچه موسیقی وضعیت نامشخصی پیدا کرد اما پخش سرودهای انقلابی توانست جایگاه خوبی بین مردم پیدا کند. یکی از این سرودها، سرود معروف «آمریکا، آمریکا»ست که با مطلع «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو» و صدای اسفندیار قرهباغی ساخته و پخش شد.
اسفندیار قرهباغی خواننده این سرود در گفتوگویی، در پاسخ به این پرسش که چطور این سرود ساخته شد؟ میگوید: «در یک شب میهمانی سید احمد خمینی پیشنهاد دادند سرودی درباره امریکا ساخته شود. همان شب حمید سبزواری شعرش را سرود و فردای آن روز احمدعلی راغب ملودیاش را نوشت و سیدمحمد میرزمانی تنظیمش کرد. قرعه فال خوانندگیاش هم به نام من افتاد و این اثر ۴۸ ساعته ساخته شد.»
او میافزاید: «در این سرود قویترین توهینها به امریکا در قالب ادب وجود دارد. واقعیتهایی که هیچ کس به آن شک ندارد و هیچ کدام از کلمات این سرود تا امروز نقض نشده است. اگر دقت کنید تعابیری چون «روباه مکارهای»یا «دیو ستمبارهای» و… هیچ کدام تا امروز خلافش ثابت نشده است و به همین دلیل کار ما در میان مردم به اصطلاح خیلی گرفت.»
هر جا کشتاری هست پای امریکا در میان است
این خواننده میگوید که همچنان این سرود زمزمه میشود و ادامه میدهد: «همین امروز هم میبینم که جلوی سفارت امریکا این سرود را میخوانند و حتی یک دختر بچه ۱۲ ساله هم آن را حفظ است در صورتی که این نونهال زمان ساخته شدن این سرود اصلا وجود نداشته است.»
قرهباغی با بیان این که هر جا کشتاری هست پای امریکا در میان است میافزاید: «هر انسانی فارغ از عقاید و گرایشهای سیاسی و اجتماعیاش میداند که دست امریکا به خون آغشته است و دلیلی وجود ندارد که کسی بخواهد امریکا را موجه فرض کند. بگذریم از این که الان قبلهگاه یک عده آن طرف است ولی آنها، آنجا را ندیدهاند و اگر بروند و بینند نظرشان برمیگردد.»
دو نهاد خیانت بزرگی به اصالت موسیقی کردند
اما چرا دیگر از این نوع سرودها ساخته نمیشود؟ این خواننده و آهنگساز میگوید: «به نظرم دو نهاد در حق موسیقی خیانت بزرگی به اصالت موسیقی کردند. نخست سازمان عریض و طویل صدا و سیما. وقتی هر تهیهکنندهای این قدرت را پیدا کرد که برای معرفی یک چهره در برنامهاش پول بگیرد و از این طریق صدها نفر که شب از مادرشان قهر کرده بودند صبحش خواننده شدند توانستند به شهرت کاذب برسند.»
او در مورد نهاد بعدی میگوید: «دومین نهاد وزارت ارشاد بود که به پایگاهی برای رشوه گرفتن و مجوز دادن به صداها تبدیل شد و نتیجهاش را همه دیدیم که هر زیر ابرو برداشتهای آمد و خواننده شد. از سوی دیگر چون همین دو نهاد از ساخت و اشاعه موسیقیهای اصیل و کلاسیک جلوگیری کردند گروههای زیرزمینی به وجود آمدند که از آن طرف آبیها تقلید میکنند در نتیجه در ترانهها و کارهایی که جوانان امروز با آن سر و کار دارند نه محتوایی میبینید نه هنری. نه شعر، شعر است نه آهنگ، آهنگ. خواننده هم که صدا ندارد.»
سهم زیادی در مشروعیت موسیقی داشتم
سرودهای انقلابی که در اوایل دهه شصت ساخته و اجرا شدند کمک بسیاری به تثبت موقعیت موسیقی در آن مقطع زمانی کرد. قرهباغی درباره تاثیر این سرودها برای مشروعیت یافتن موسیقی میگوید: «اگر حمل بر خودستایی نباشد من با خواندن ۱۳۰۰ قطعه که خیلیهایش را خودم آهنگسازی کردم و شعرهای برخی را خودم گفتم، سهم زیادی در مشروعیت موسیقی داشتم. من فارغالتحصیل موزیک و خواننده اپرا هستم و سه چهار ساز میزنم و به هر حال با کسانی که فقط بشکن میزنند فرق دارم. با همین کثرت کار و فعالیت بود که برای موسیقی راهگشا شدم. در آن زمان آثار موسیقی خیلی به سختی مجوز میگرفت و من عمر و جانم را گذاشتم تا موسیقی مجال حضور بیابد.»
او ادامه میدهد: «اما وقتی پای دزدی و پولسازی پیش آمد در آن دم و دستگاه ما فراموش شدیم. شما از سازمان عریض و طویل صدا و سیما بپرسید این آدمی که ۳۷ سال آنتن شما را پیش برده حالا کجاست و به او چقدر میدهید؟ آیا تا به حال یک ریال به او پرداخت کردهاید؟ فقط ۱۳ آبان که میشود به من زنگ میزنند و میگویند اجازه میدهید در خدمتتان باشیم؟ و من هم میگویم، خیر اجازه نمیدهم.»
با این حال قرهباغی تاکید میکند که از خواندن این سرودها و انجام آن فعالیتها به هیچ وجه پشیمان نیست:«من به خاطر مملکت و وطنم کارکردم و شاگردانی مثل امیر تاجیک، نیما مسیحا، حامی، حمید غلامعلی و … را ساختم و به جامعه تحویل دادم که دارند کار میکنند و موفق هستند.
منبع: هنرآنلاین
نظرات