خالق «نینوا» برای اولین بار دربارهی عدم دریافت نشان شوالیه توضیح داد
راهنوا- « حسین علیزاده» -آهنگساز و نوازندهی برجستهی تار- یک سال بعد از عدمِ پذیرشِ نشانِ شوالیه، برای اولین بار در دانشگاه «simon fraser» کانادا، در این خصوص توضیح داد.
«علیزاده» در آن زمان، دلایلِ خود برای عدمِ دریافتِ این نشان را در نامهای بیان کرد و در بخشی از آن آورد: «شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همانطور که نزد مردم است، نزد مسئولان – که باید خدمتگزاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند – میبود، یک هدیه و عنوان غیرخودی این همه انعکاس نداشت. وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید میشود؛ اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنرپرور و هنردوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده، تا آخر عمر به آن پیشوند یا پسوندی نخواهم افزود. در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کردهاند، خود را بینیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد. با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان.» این تصمیمِ او با واکنشهای متعددی همراه بود. حالا «حسین علیزاده» برای نخستینبار توضیحاتِ خود در این زمینه را ارائه داده است.
حسین علیزاده به این مساله اشاره کرد که بسیاری در آن زمان اعطای این نشان، به یک «آهنگساز» و نه «خواننده»، را نکتهای مثبت تلقی میکردند و البته ادامه داد:« این مربوط به فرهنگِ موسیقایی ایران است که همه چیز را از نگاهِ خواننده میبیند. این یک فرهنگِعوامانه است که همهچیز در موسیقی را از نگاهِ خواننده ببینیم؛ خوانندهای که به هر روی مجری ایدههای آهنگساز است، این اتفاق در سینمای ما نیز رخ داده و همه تنها «بازیگر» را میبینند، در حالیکه یک بازیگر، کارگردان دارد، یعنی کسی که طرح بازی او را ریخته است. بازیگر مجری تفکراتِ کارگردان است و البته ذوق و ابتکارِ خودش در ارایهی نقش به او کمک میکند.»
او اما دربارهی تصمیمِ خودش در این باره گفت:«دریافتِ نشانِ افتخار از یک کشور، ملیت و فرهنگ دیگر میتواند ارزش بسیار زیادی داشته باشد؛ اما بستگی به شرایط دارد. من نمیتوانم در کشوری که به موسیقی ظلم میشود، به نشانی بسنده کنم که در سفارت فرانسه داده میشود، به همین خاطر بیرون سفارت میمانم و از موسیقی سرزمینم دفاع میکنم. در این راه هم اصلا تنها نیستم. میلیونها آدم پشت این تفکر هستند و به من این جسارت و جرات را میدهند که در این راه ثابتقدم باشم.»
او خود به این مساله اشاره داشت که این برای اولین بار است که در این خصوص صحبت میکند: « وقتی این تصمیم را گرفتم، با خودم قسم خوردم یک سال هیچ حرفی در این خصوص نزنم و مصاحبه نکنم. پنج روز برای تصمیمگیری در این زمینه بیخواب بودم، وقتی نامه را نوشتم، گریه میکردم. وقتی شروع به نوشتن نامه کردم، چند چهره به صورت ناخودآگاه از ذهنم گذر میکرد – پدر و مادرم، اساتیدم و مردمم- بعد با خودم فکر کردم، قرار است با دریافتِ این نشان، چه اتفاقی برای من بیفتد؟ شوالیهی تار میشوم؟ شوالیهی موسیقی ایران؟ اصلا این چه عنوانی است؟ چرا من باید به این نشان افتخار کنم، آن هم درحالیکه از طرفِ تمام مردم ایران و دنیا بارها و بارها تشویق شده و به بالاترین افتخارات رسیدهام. فکر کردم، سمبلِ افتخاراتی که به من داده شده اسات، این چیزی نیست که به سینهی من نواخته میشود. سمبلش آن چیزی است که در قلب و روح من کاشته شده و در همهی این سالها به من جرات و جسارت کار کردن و وجود داشتن می دهد.»
علیزاده البته به این نکته تاکید کرد که این برایش به هیچ عنوان تصمیم سادهای نبوده است:«این تصمیم یک مرز خطرناک داشت و اتفاقا در این زمینه از خودم راضی هستم و فکر میکنم به خوبی توانستم این آزمون را پشتِ سر بگذارم؛ شما اگر با دقت آن نامه را بخوانید، متوجه خواهید شد که هیچ چیز در آن جا نیفتاده و همهی جوانب آن رعایت شده است. در آن نامه از سفارت و جریانات فرهنگی فرانسه تشکر کردم؛ اما قطعا به عنوان یک آدم وطن پرست، کسی که ملتش را دوست دارد، عنوانی که مردم به من میدهند، برایم کافی است. گاهی وقتی نامِ «حسین علیزاده» میآید، خودم هم فکر میکنم، دربارهی کس دیگری صحبت میشود. به این اسم چه کسی ارزش داده است که برای آن پیشوند و پسوند قایل شوم؟»
او همچنین به این مساله اشاره داشت که سفارتِ فرانسه، اندک اندک شروع به حراج این نشان کردند و به همین خاطر او احساس کرده که انگار در صف ایستاده تا سینهاش را سپر کند و سفیرِ کشوری که شاید موسیقی ایران را به اندازهی کافی نشناسد، به او این نشان را اعطا کند. «احساس میکردم با این کار میگویم اگر در ایران این مشکلات هست، جای دیگری وجود دارد که به ما نشان افتخار میدهد، در حالی که افتخارِ من این است که در شهرها و روستاها و همهجای ایران موسیقی را میشناسند. اینها هیچکدام شعار نیست؛ من همهی زندگی و عشق و امیدم را از اینجا گرفتم. وقتی خواستند با من مصاحبه کنند، سنم بسیار پایین بود، وقتی اسم من را نوشتند و آن را دیدم، خودم از این اسم ترسیدم. هنوز هم میترسم. این اسم را چه کسانی به من دادند؟ حالا قرار است چه اتفاقی برای من رخ دهد؟ که از فردا بشوم شوالیهی تار ایران؟ من حسین علیزاده هستم و اگر موفق بودم یا نبودم، همین اسم بدون هیچ پیشوند یا پسوندی از هر چیز دیگر بیشتر دوست دارم.»
منبع: موسیقی ما
نظرات