یک کلام درباره «مرگ بر آمریکا»
کلام در موسیقی عنصری در کنار دیگر عنصرها نیست که باایفای نقشی کوچک ظاهر شود، بلکه مؤثرترین عامل برای شکل گیری موسیقی با کلام است. در واقع تمام عناصر بر اساس کلام موجودیت پیدا کرده و شکل می گیرند. لذا وقتی قرار باشد اثری موسیقایی که با کلام همراه است را مورد بررسی قرار دهیم، باید تمرکز ویژه ای روی کلام آن داشته باشیم.
عنوان «مرگ بر آمریکا» که یک شعار است، این تصور را ایجاد می کند که اثر دچار شعار زدگی باشد، اما وقتی با شعر رو به رو می شویم، به دو نکته ی خوب بر می خوریم که نظرمان را کمی عوض می کند؛ اول آنکه شاعر (محمد مهدی سیار) به تبیین پشتوانه های فکری این شعار می پردازد و …
عنوان «مرگ بر آمریکا» که یک شعار است، این تصور را ایجاد می کند که اثر دچار شعار زدگی باشد، اما وقتی با شعر رو به رو می شویم، به دو نکته ی خوب بر می خوریم که نظرمان را کمی عوض می کند؛ اول آنکه شاعر (محمد مهدی سیار) به تبیین پشتوانه های فکری این شعار می پردازد نه فقط به تکرار لقلقه گونه ی آن. محمد مهدی سیار در برداشتی شاعرانه جنایات آمریکا و هم دستانش را به جنایات بنی امیه در واقعه ی کربلا تشبیه کرده است (که شنونده را به یاد بیلبوردهای «شمر زمانه ات را بشناس» می اندازد) و از این طریق می گوید برائت جستن از آمریکا مثل اعلام برائت از بنی امیه ضروری است. نقطه ی قوت دیگری که در شعر این آهنگ با آن مواجه می شویم، ترکیب کردن عبارات مختلف است. به عنوان مثال قرار دادن «گورهای دسته جمعی» در کنار «بندهای انفرادی». و یا عبارت «سفارت شنود» که اشاره دارد به جاسوسی های سفارت آمریکا در ایران.
موسیقی پاپِ باکلام بستگی شدیدی به ترانه یا شعرش دارد و حتی ریتمی که در آن به کار می رود بر اساس هجاهای متن ساخته می شود. اما این بدین معنی نیست که شعر را روخوانی کنیم و همزمان با آن موسیقی بنوازیم و آنگاه بگوییم که اثری موسیقایی خلق کرده ایم، بلکه باید متن را با استفاده از موسیقی به آواز تبدیل کرد.
حامد زمانی به واسطه ی پیشینه ی نوازندگی ساز ایرانی (که ملودی محور هستند)، تجربه ی مداحی و از همه مهم تر سابقه ی قرائت قرآن، آواز را خوب می شناسد و خوب می داند عادات شنیداری مردم چیست و آنها از چه چیزی استقبال می کنند. ملودی گدذاشتن روی شعر سپید کار بسیار دشواری است که تنها نابغه هایی همچون «حمید شاهنگیان» (سازنده ی سرودهای انقلابی و از اولین کسانی که روی شعر سپید ملودی گذاشته) به خوبی از پس این کار بر می آیند. حامد زمانی در مرگ بر آمریکا نشان داد که توانایی هایش بیشتر از آن چیزی است که تا کنون به نمایش گذاشته.
زمانی به خوبی توانسته مصرع های غیر هم اندازه ی شعر را به آواز تبدیل کند. البته آوازی که از معنای رایجش در موسیقی پاپ فاصله گرفته و تا حدی به خوانندگی رپ نزدیک شده است که با توجه به وزن به هم ریخته ی شعر، قالب هوشمندانه ای است. شاید به همین خاطر باشد که بیش از همه، نوجوانان این آهنگ را دوست داشته اند. عامل دیگری که خوانندگی این کار را به رپ شبیه می کند، ادای پرقدرت واژه هاست که آنها را بطی امان به سمت شنونده پرتاب می کند.
زمانی به خوبی توانسته مصرع های غیر هم اندازه ی شعر را به آواز تبدیل کند. البته آوازی که از معنای رایجش در موسیقی پاپ فاصله گرفته و تا حدی به خوانندگی رپ نزدیک شده است که با توجه به وزن به هم ریخته ی شعر، قالب هوشمندانه ای است. شاید به همین خاطر باشد که بیش از همه، نوجوانان این آهنگ را دوست داشته اند.
ریتم هایی که توسط ساز درام (drum set) نواخته می شوند، ریتم هایی پیچیده، در هم تنیده و شکسته هستند که علاوه بر اینکه پیچیدگی کار را افزایش داده و آن را به پختگی رسانده است، توانسته بیشتر به فضای ریتمیک رپ نزدیک شود. نه اینکه موسیقی رپ را نسبت به بقیه ی سبک ها بهتر بدانیم، چه بسا موسیقی رپ مشکلات فنی داشته باشد که صحبت راجع به آن برای وقت دیگری بماند، بلکه استفاده از شاخصه های آن می تواند بهتر فضای شعر مورد نظر را به مخاطب انتقال دهد و این راجع به این مورد خاص کارگشاست و ممکن است در مورد شعر دیگری چنین نباشد. البته ریتم در لحظاتی روان می شود و به جریان می افتد و آن زمانی است که درام و گیتار باس روی ضرب های اصلی می نوازند که با این خلاقیت تنوعی ریتمیک در اثر به وجود آمده است.
ساز ترومپت برای تکنوازی و جواب آواز انتخاب شده است که بسیار به جاست، چرا که ترومپت سازی حماسی است که در تعزیه ها نیز به کار می رود. تکنوازی ترومپت در این آهنگ شبیه به موسیقی پاپ فلامینکو است و به وجد آوردن شنونده ها که از ویژگی های این نوع موسیقی است، در آن به خوبی انجام شده است. گیتار الکتریک هم که به کار رفته است، هم حجم صداها را بیشتر می کند و هم ابراز تنفری که نسبت به آمریکا مطرح می شود را به صورت یک خشم به نمایش می گذارد.
مرگ بر آمریکا در جزئیات نیز دارای نکات مهمی است که به برخی از آنها اشاره می کنیم. ریتم آغازین، موسیقی زمینه (pad)، ناله هایی که در ابتدا به گوش می رسد و صدای گیتار الکتریک به نوعی زندان های مخوف آمریکا را تداعی می کند که با جمله ی «مرگ بر تازیانه ها» یی که پس از آن می آید، هم خوانی دارد.
صدای شعار دادن مردم بهتر بود صدای واقعی باشد تا بازسازی آن در استودیو به صورت تصنعی! قبلا در موسیقی تیتراژ فیلم «قلاده های طلا» که حامد زمانی خوانندگی آن را بر عهده داشت، از شعارهای مردم در راهپیمایی استفاده شده بود. در آنجا هم شعارها واقعی بود و هم به خاطر وضوح نداشتن، شنونده را کنجکاو می کرد تا با دقت بیشتری گوش کند.
از مجموع نکات گفته شده به دو علت استقبال از آهنگ مرگ بر آمریکا می رسیم که یکی شعر خوب و مضمون متناسب با فرهنگ مردمِ انقلابی ایران است و دیگری تناسب قالب با مضمونی است که می خواهد ارائه شود که این تناسب هم در کلیات مشهود است و هم در جزئیات.
یه اهنگ برا سیاها بخونید دوست عزیز
آفرین رفیق..مقاله خوبی بود.