وجدانی سواد خواندن الفبای موسیقی را دارد
راه نوا – انتخاب مهدی وجدانی به عنوان رهبر مهمان ارکستر ملی ایران، اعتراضهای بسیاری را در پی داشته است. وجدانی که سابقهی چندانی در عرصه رهبری ارکستر ندارد به یکباره به عنوان رهبر مهمان ارکستر ملی انتخاب شده است. او همزمان مسئول روابط عمومیِ معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و همین مسئله شائبههایی مطرح کرده که وجدانی برای تصدی پُست رهبری ارکستر ملی از جایگاه دولتیش سواستفاده کرده است.
در روزهای گذشته کمتر کسی از اهالی موسیقی دربرابر این مسئله موضعگیری کرده است و بیشتر موزیسینها ترجیحشان بر سکوت بوده است. اما در این میان حمید شاهنگیان به عنوان یکی از سیاستگذاران ارکسترهای سمفونیک و ارکستر ملی، از انتخاب مهدی وجدانی به عنوان جوانگرایی در ارکستر یاد کرده است.
حال پرسش اصلی این است که آیا این کار جوانگراییِ واقعی است؟ و اصلا مهدی وجدانی به عنوان یک جوان صلاحیت تصدی این جایگاه را دارد؟
شاید بهترین شخص برای پاسخ دادن به این پرسشها علی رهبری است. او سابقهای طولانی در عرصه رهبری ارکستر دارد و در جهان نامی شناخته شده است. علی رهبری سابقه مدیریت هنری در چندین ارکستر مطرح دنیا را دارد. او در یادداشتی به بررسی موضوع انتخاب مهدی وجدانی به عنوان رهبر مهمان ارکستر ملی پرداخته و این انتصاب را از زوایای مختلف بررسی کرده است. در ادامه متنِ یادداشت علی رهبری را میخوانید:
هموطنان عزیزم
هرچه بیشتر به این بنیاد بی برنامه و بی اساس رودکی، وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد، دست بزنید بیشتر به وضع افتضاح، بی برنامهگی و هرج و مرج داخلی این بنیاد پرخرج و پردرآمد و بی دروپیکر پی میبرید.
این روزها عدهای از هنرمندان هموطنم از بنده تقاضا کردهاند به عنوان کارشناس رهبری ارکستر، نظرم را در باره مهدی وجدانی و رهبری ارکستر ملی مطرح کنم. مشغول نوشتن بودم که ناگهان با یک شوک بسیار بزرگ ازجانب معاونت هنری و بنیاد رودکی مواجه شدم.
لطفا به این پاراگراف که در خبرگزاری مهر منتشر شده دقت کنید:
«حمید شاهنگیان، جزو هسته اصلی هدایت، مدیریت و سیاستگذاری ارکسترهای دولتی وابسته به بنیاد فرهنگی هنری رودکی بوده و هم اکنون نیز به عنوان نایب رییس هیات مدیره بنیاد رودکی یکی از ارکان مهم تصمیم گیری به حساب میآید. او که سابقه زیادی در مدیریت حوزه های مختلف موسیقی دارد در گفتگویی با خبر نگار مهر ضمن ارائه توضیحاتی درباره فعالیت های شورای فنی یا هنری ارکسترهای دولتی، نسبت به انتخاب رهبر مهمان ارکستر ملی نیز واکنش نشان داد.»
ایشان به خبرنگار محترم خبرگزاری مهر میفرمایند «جوانگرایی را نادیده نگیرید»
شاهنگیان درباره نحوه انتخاب رهبر مهمان ارکستر ملی توضیح داده: «نکته مهمی که در مباحث روزهای اخیر درباره انتخاب رهبر مهمان ارکستر ملی مغفول مانده، حضور یک هنرمند جوان به عنوان رهبر مهمان ارکستر ملی برای اولین بار است. اهالی رسانه خوب می دانند که از مقام معظم رهبری تا مدیران ردههای دیگر همواره به حضور جوانان و بها دادن به آنها تاکید زیادی میکردند و در سخنرانیها و برنامههای متعدد از توجه به این قشر سخن گفته و بر استفاده از آنها در فعالیتهای مهم اصرار داشتند. به همین منظور من انتظار داشتم که شما به عنوان یک خبرنگار جوان از این موضوع استقبال کنید که چه خوب عدهای جرات کرده و فضا را به سمتی بردند که یک جوان در سمت رهبری مهمان ارکستر ملی حضور پیدا کند.»
وای، وای، واقعا که دروغگویی، حرف نادرست زدن و عوامفریبی هم حدی دارد. واقعا خجالت آور است.
حالا تازه ما متوجه میشویم که پایه این خرابیها از کجا شروع شده است.
آقای شاهنگیان شما از کجا سردرآوردید / وقتی دستمزد نوازندگان را نمیدادند کجا بودید
جناب آقای شاهنگیان، در این اوضاع بل بشو، شما دیگر از کجا سر درآوردهاید؟ بنده در سال ۱۳۹۴ بعد از مدیریت هنری ارکستر های سمفونیک در بروکسل، پراگ، زاگرب، و مالاگا، ۱۴ ماه با عشق تمام به جوانان مملکتم در وطنم و در همان بنیادی که شما میفرمائید هسته اصلی مدیریت و سیاستگذاری ارکسترهای آن بودهاید و به عنوان نایب رییس هیات مدیره بنیاد رودکی و یکی از رکنهای مهم تصمیم گیری به حساب میایید، فعالیت کردهام. راستی چطور شده که بنده شما را اصلا نمیشناسم؟
صحبت های شما برای هر ایرانی، از هنرمندان و مذهبیها در هر سطحی که باشند شرم آور است. بنیادی که خدا میداند جنابعالی در آن چه میکنید.
- بنده شاهد بودم که در سال ۱۳۹۴ هشت ماه تمام دستمزد بیش از ۸۵ نوازنده جوان ارکستر سمفونیک و ملی پرداخت نشد و بنیاد شما بارها در رسانهها عکس آن را اعلام کرده است. شواهدی آشکار وجود دارد که بعد از ۲ سال هم هنوز دستمزدها را پرداخت نکردهاید.
در مهر ماه ۱۳۹۴ نام چندین رهبر جوان ایرانی را جهت رهبری ارکستر در بروشور بنیاد خودتان چاپ کردیم. چرا در ۲ سال گذشته بنا به تاکید مقام معظم رهبری از این جوانان ایرانی حمایت نکردید؟
- آبانماه ۱۳۹۴در بنیاد شما با مخارجی بسیار بالا آثار ۱۲ آهنگساز جوان ایرانی ( خارج از گروه مافیایی بنیاد شما) را با نوازندگان، جهت انتشار ضبط کردیم. چرا از این جوانان ایرانی حمایت نکردید؟
چرا از ده ها موسیقیدان ایرانی خارج از کشور دعوتی به عمل نمیآورید؟
چطور شد که یکباره و به طور ناگهانی بعد از چندین سال به یاد تاکید مقام معظم رهبری افتادید و حمایتتان را از اولین اطاق نزدیک به معاونت هنری شروع کردید؟
واقعا که شما ملت ایران را خیلی خیلی دست کم گرفتهاید.
حالا بپردازیم به مشکل مهدی وجدانی و رهبری ارکستر ملی
چرا که نه؟
بی سوادی و ناواردی و ندانم کاری در معاونت هنری وزارت ارشاد، علی الخصوص در بنیاد رودکی، به قیمت بسیار بسیار گران از جیب مردم، غوغا میکند.
هر دو ارکستر این وزارتخانه، به خاطر نداشتن رپرتوار و تجربه ارکستری رهبرانشان، اولا، اغلب در تعطیلی بسر برده و برنامههای تکراری عوام پسند اجرا میکنند، دوماَ، از دعوت رهبران ایرانی دیگر، به خاطر حقظ منافع خود جلوگیری میکنند.
در حالی که معاونت هنری وزارت فرهنگ وارشاد ما همچنان مشغول تصمیم گیریهای غیر حرفهای و برنامه ریزیهای عوامفریبانه برای حفظ منافع دوستان و بستگانشان است و این وزارت خانه را به یک بنگاه شادمانی در سطح بسیار ابتدایی تبدیل کرده است. ده ها موسیقیدان رهبر، آهنگساز و نوازنده ایرانی با استعداد و بالیاقت درخارج از ایران، بدون توجه و یا کمکی از وزارت فرهنگ وارشاد، افتخارات بزرگی برای کشورشان به دست میآورند.
روزی پُرافتخار و خجالت آور
چند روز پیش برای بنده و مطمنا برای هزاران ایرانی وطن پرست مقیم خارج از ایران، روزی پر افتخار و در عین حال خجالت آور بود. البته، افتخار آمیز، برای بنده به عنوان رهبر حرفهای، به خاطر دیدن نام یک موسیقیدان جوان ۲۹ ساله ایرانی بنام حسین پیشکار در رسانه های بین المللی، که برنده مسابقه رهبری ارکستر در آلمان شد.
این موضوع از آن نظر خجالت آور بود که معاونت هنری و در نتیجه رسانهها و مسولان موسیقی مملکتش به این رویداد بزرگ هنری بیتوجه بودند و این موفقیت را ندیدند.
یک چنین رویدادی در سینما و ورزش میتوانست برای وزیر، معاون و در نتیجه رسانهها و مردم بسیار بسیار افتخارآمیز باشد.
بنده، که خودم در ۲۹ سالگی مدال طلای رهبری ارکستر در مسابقات بین المللی رهبری ارکستر را برای ایران دریافت کردهام، به خوبی میدانم که در این لحظه چگونه کشورهای مختلف و ارکسترهای سمفونیک نامدار، به دنبال این رهبر ارکستر ایرانی خواهند بود و چه درهایی که به روی ایشان باز خواهند شد. ولی هیچ کس نمیتواند مجسم کند که برای این جوان ایرانی، توجه مملکت، وزیر فرهنگ و رسانههای مملکتش چه ارزش بالایی دارند. این بی توجهی و نادیده گرفتنهای مقامات ایرانی، در حالی است که کشورهای دیگر این افراد را روی سرشان میگذارند و به موفقیتهای جوانانشان افتخار میکنند.
متاسفانه در معاونت هنری ما که کارها بر پایه رفیق بازی و با روشهای مافیایی انجام میشوند، سالهای سال است که، در دولتهای مختلف با همکاری عدهای که رفاقت دیرینهای با هم دارند، از موسیقیدانهای بزرگ ایرانی خارج از ایران نامی برده نمیشود، تا راه برای آنهایی که بله قربان و چشم قربان و یا چاکرتونیم گو هستند، و از سر ناچاری و عدم موفقیت به ایران آمدهاند، باز باشد.
این معاونت هنری فقط باعث شرمساری و آبروریزی بنده شده است.
گذشته از عقب ماندگی وحشتناک ارکسترهای ایران، با مقایسه با کشور همسایه مسلمان ترکیه، دهها مثال دیگر هم وجود دارد که واقعا برای یک وزارتخانه، مایه خجالت است.
وقتی ارکستر فیلهارمونیک مونیخ جای ارکستر سمفونیک تهران را گرفت
۳ هفته پیش قرار بود فستیواال جهانی موسیقی بروکنر در اتریش توسط ارکستر سمفونیک تهران افتتاح شود، معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد حتی اهمیت این فستیوال را برای ارائه نام ایران و همچنین ارائه هنر ایران، درک نکرد. نتیجه آن شد که اقای گرگیف با ارکستر فیلهارمونیک مونیخ، جای ارکستر سنفونیک تهران را گرفت.
چندی پیش در لندن جهت ضبط یکی از قطعات یکی از دوستانشان مبلغ هنگفتی هزینه کردند. این در حالی است که آثار ۱۲ اهنگساز جوان ایرانی که در ایران ضبط شدهاند، اصلا بکلی فراموش شدهاند و کسی هم پاسخگو نیست که چرا این همه سرمایه را خواباندهاید.
اگر بنده از قوانین حقوقی و جزائی ایران مطلع بودم، بدون شک از این وزارتخانه، به خاطر حیف و میل کردن بودجه دولت و بیت المال، رسما شکایت میکردم.
حالا همه میپرسند چرا آقای مهدی وجدانی، که رهبر حرفهای نیست، باید ارکستر ملی را رهبری کند؟
چرا که نه؟
آخر، در این بل بشوی وزارت فرهنگ و ارشاد، که اغلب موسیقیدانها هم به شکلی افسارشان در گرو ایشان و دوستانشان میباشد، چرا ایشان ارکستر ملی را رهبری نکنند؟
چرا که نه؟
این روزها در اوج سکوت مطلق اکثریت اهالی موسیقی، بالاخره سرو صدای رسانههای مسول در مورد وضع بی سرو سامان معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد درآمده است.
این سکوت حاصل ترس، نادانی، و یا به خاطر حقظ منافع شخصی بوده است.
این روزها سرو صدای افراد فراوانی درآمده، که چرا مدیر روابط عمومی معاونت هنری وزرارت ارشاد باید بتواند رهبری ارکستر ملی را هم به عهده بگیرد؟
چرا که نه؟
کدام کار این معاونت به طور حرفهای و از روی اصول انجام میشود که رهبری ارکستر هم آن طور باشد؟
درست است که آقای مهدی وجدانی مدیر روابط عمومی معاونت هنری، با مقا یسه با حد اقل ۱۰ رهبر موجود در تهران، رهبر حرفهای نیستند و سطح موسیقیاییشان هم از اغلب نوازندگان ارکسترهای ایران پایینتر است و تجربه زیادی هم در این رشته ندارند، ولی با مقایسه با پستهای پرقدرت و مهم دیگر در معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد، حداقل ایشان به صورت آماتور که سواد خواندن الفبای موسیقی را دارند.
– وقتی که اقای علی اکبر صفی پور، از نزدیکان معاونت هنری، بدون هیچ گونه آشنایی با دنیای هنر وموسیقی توسط معاونت هنری به عنوان مدیر عامل بنیاد رودکی و تصمیم گیرنده در مورد ۲ ارکستر مهم ایران و تالارهای مهم مملکت و روابط بین المللی انتخاب میشود…
– وقتی آقای فرزاد طالبی هم، از نزدیکان معاونت هنری، که اصلا در رزومهاش اثری از فرهنگ و هنر دیده نمیشود مدیر کل دفتر موسیقی میشود و میتواند به سادگی در سرنوشت اغلب موسیقیدانهای با فرهنگ و با استعداد تصمیم گیرنده باشد…
– وقتی که آقای بهرام جمالی مدیر عامل سابق بنیاد رودکی، از نزدیکان معاونت هنری، که از بیلیاقتی و بیمسولیتی، میبایست از بنیاد رودکی استعفا بدهد ، سمت مدیریت انجمن موسیقی را عهده دار میشود…
– وقتی اقای حمیدرضا نوربخش خواننده متوسط موسیقی سنتی، واز نزدیکان معاونت هنری، برای سومین بار مسئول جشنواره بین المللی فجر، مهمترین فستیوال هنری ایران، میشود…
چرا اقای مهدی وجدانی ارکستر را رهبری نکند؟
وقتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اقای حمیدرضا نوربخش خواننده موسیقی سنتی، آقای داود گنجهای نوازنده کمانچه و آقای محمد سریر کارمند بازنشسته وزارت امور خارجه و آهنگساز در سطح اماتور، بدون هیچگونه تجربه در ارکستر، به دستور معاونت هنری، ضمن شرکت در اکثر شورا ها، در شورای ارکستر سمفونیک تهران، که ارکستر موسیقی کلاسیک است، حضور داشته و تصمیم گیرنده باشند،
چرا اقای وجدانی، در این هرج و مرج، ارکستر را رهبری نکند؟
وقتی رهبر فعلی ارکستر سمفونیک تهران، سالهای سال در رزومه خود، به عنوان مدیرهنری پیشین «ارکستر کوتای آمریکا» صحبت میکند، ارکستری که اصلا وجود خارجی ندارد؛ و بیش از ۱۰ رهبر جوان ایرانی را کنار میگذارد…
چرا آقای مهدی وجدانی ادعای رهبری ارکستر نکند؟
ایشان میدانستند که آقای شهبازیان، مسول اصلی، در این بل بشوی وزارت فرهنگ و ارشاد که آقای وجدانی آن را بخوبی میشناسند، با ایشان مخالقت نخواهند کرد. ایشان میدانستند که آقای شهبازیان در شورایی ماموریت داشتند تا به مشکلاتاستاد فخرالدینی رسیدگی کنند ولی ایشان کاری کردند که آقای فحرلدینی ارکستر ملی را رها کند تا ایشان جایشان را بگیرند.
ایشان میدانستند که اقایان لوریس چکنواریان، هوشنگ کامکار و بقیه با وجود دانستن حقایق برای حفظ منافع شخصی خودشان هیچوقت انتقادی نخواهند کرد.
پس چرا نمیبایست ارکستر را رهبری کنند؟
بنده شخصا در سال ۱۳۹۴ ، ۱۲ ماه تمام، شاهد نادرستی، دروغگویی و روش کار غیر حرفهای این گروه در وزارت فرهنگ و ارشاد بودهام. فقط این بار بد شانسی آوردهاند که رسانههای ایران هم متوجه این همه آشفتگی وبی نظمی شدهاند.
با توجه به اینکه جناب آقای وزیر(سیدعباس صالحی) از داخل وزارت ارشاد و از معاونت فرهنگی این وزارتخانه، که معاونت موفقی هم در دوره ایشان بوده است، به وزارت منصوب شدهاند، نظر بنده این بوده است که ایشان میبایستی تا اندازه ای از سیستم رفیق بازی و باند بازی و مافیای معاونت هنری هم آگاهی داشته باشند و با آن مقابله کنند.
رفتن آقای مرادخانی مشکل را حل نخواهد کرد، این همراهانشان هستند که به چهره و بودجه مملکت آسیب و ضررهای جبران نا پذیر میرسانند.
علی رهبری در کارنامهاش رهبری بیش از ۱۲۰ ارکستر سمفونیک و برگزیده شدن در ۲ مسابقه جهانی رهبری ارکستر در فرانسه و سوییس را در کارنامه دارد. رهبری همچنین مدیر هنری ارکسترهایی در بروکسل، پراگ، مالاگا، و زاگرب بوده است. علی رهبری تنها رهبر خاورمیانه است که به این درجات بین المللی رسیده است.
ارکستر ملی ایران قرار است ۲۸ مهر ۱۳۹۶ در تالار وحدت روی صحنه برود. در این برنامه قرار است رهبری ارکستر را مهدی وجدانی مدیر روابط عمومی معاونت هنری وزارت ارشاد برعهده داشته باشد. ارکستر ملی در این اجرا قطعهی «نینوا» اثر حسین علیزاده را اجرا میکند.
نظرات