موسیقی در خدمت کلام
راهنوا- تقریبا میانه دهه هفتاد بود که در تیتراژ سریال های تلویزیونی، صداهایی جدید به گوش میرسید. صداهایی که در آن زمان و در فضای کوچک موسیقی پاپ تاکنون شنیده نشده بود.محمد اصفهانی یکی از این چهرهها بود که صدایش به واسطه پخش در تیتراژ سریالهایی چون «پهلوانان نمی میرند» برای مخاطبان تلویزیون آشنا شده بود.
صدایی شنیدنی و دلنشین که آرامش در آن موج میزند و نوید استعدادی تازه در موسیقی کشور را میداد. اصفهانی یک استعداد تازه بود که بر خلاف بسیاری از همکارانش در حوزه موسیقی پاپ، علاوه بر صدای خوش، موسیقی هم می دانست و آواز ایرانی را نزد اساتید موسیقی ایران آموخته بود. همین دانش او از موسیقی ایران باعث شده بود تا آنچه که او به عنوان موسیقی ارایه می دهد در چهارچوبی میانه موسیقی سنتی و موسیقی پاپ قرار بگیرد.
همین امر باعث شد تا او میان مخاطبانی که نه می توانستند با موسیقی های پاپ پر سر و صدا ارتباط بگیرند و نه با آوازهای سنگین موسیقی اصیل؛ جایگاه ویژه ای داشته باشد و بتواند خلا مهمی را در موسیقی پر کند. اصفهانی همیشه به آثار هنرمندان گذشته اش اشراف داشته و سعی کرده که با بازخوانی برخی از این آثار مسیری متفاوت از دیگر خواننده های موسیقی پاپ بردارد. بازخوانی آثار همایون خرم در آلبوم «تنها ماندم» و یا اجرای ترانههای خاطرهانگیزی همچون «غوغای ستارگان» اصفهانی را از ریشه موسیقایی اش که برگرفته از موسیقی ایرانی بود دور نکرد.
اما او در ادامه راه پرفرازو نشیب حرفه ای اش تجربه هایی متفاوت و تازه را نیز از سر گذراند. انتشار آلبوم پر سر و صدای «نون و دلقک» او را در مسیری تازه قرار داد. فضای موسیقایی اصفهانی در این آلبوم کاملا متفاوت از آثار گذشته اش بود و همین باعث شده بود تا برخی از طرفداران پروپاقرصش واکنش های مثبتی به آن نشان ندهند. از طرفی با پخش کلیپ تصویری قطعه «نون و دلقک» به او انتقاد زیادی وارد شد. اما در نهایت جنجال ها بر سر این کلیپ به شهرت بیشتر او کمک کرد و او در اوایل سال 80 به یکی از مهمترین خوانند های کشور تبدیل شد.
اما بعد از انتشار این آلبوم اصفهانی کمی کم کارتر شد و ترجیح داد تا بیشتر تیتراژهای سریال های تلویزیونی را بخواند و کنسرت برگزار کند تا آلبومی تازه روانه بازار موسیقی کند. تا اینکه بالاخره در سال 84 آلبوم «برکت» را منتشر کرد. او در این آلبوم هم نشان داد که در انتخاب موسیقی و شعر درست عمل می کند و در عین حال از امکانات و وسعت صدایش به خوبی آگاه است و هیچ گاه فراتر از آن حرکت نمی کند. در این آلبوم باز هم می شد رگه هایی از نگاه تجربه گرایانه اصفهانی را دید؛ هرچند که به اندازه آلبوم «نون و دلقک» شیطنت و کنجکاوی موسیقایی در آن دیده نمی شد.
طرفداران اصفهانی بعد از انتشار آلبوم برکت 5 سال انتظار کشیدند تا آلبومی دیگر از خواننده محبوبشان را بشنوند. «بی واژه» عنوان این آلبوم بود. اصفهانی حدود 4-5 سال بدون فعالیت بود و کنسرتی برگزار نمیکرد و با مطبوعات هم مصاحبه انجام نمیداد. اما بعد از این وقفه، در کنفرانس خبری مطبوعاتی در سال 89، از اجرای کنسرت و آلبوم جدید خود خبر داد. در ابتدای کنفرانس، اصفهانی با موها و محاسنی حالا سفید شده در صورتش که توجه خبرنگاران را جلب کرده بود، وارد کنفرانس شد و در مورد آلبومش توضیح داد که این آلبوم «با حضور سیتن از نوازندگان ایرانی و ترکیهای» ضبط شده است.
او در مورد وقفه 4-5 ساله که ایجاد شد این گونه گفته بود: «این وقفه عوامل زیادی داشت که خیلیهایش دست من نبود. واقعاً قصد نداشتم فاصلهام با مخاطب تا این حد زیاد بشود ولی شد. اگر از من بپرسید که پنج سال دیر نیست؟ جواب میدهم چرا، واقعاً دیر است.» اصفهانی در این آلبوم متفاوت تر از گذشته ظاهر شد. او با به کارگیری سبک های «ترنس» و «هوس» سعی داشت تا خودش را به روز کند و به موسیقی روز پاپ نزدیک شود که نتیجه چندان هم رضایت بخش از آب درنیامد. اصفهانی درباره تغییر سبک در آلبوم «بی واژه» نیز گفته بود: «زمان تولید آلبوم؛ حس میکردم که جوانان و فضای اجتماعی ما خیلی افسرده است و دوست داشتم با انتشار و تولید این آلبوم؛ در شکستن این فضای یأس و ناامیدی سهم داشتهباشم و کمکی کردهباشم».
این روزها اسم اصفهانی دوباره به بهانه آلبوم تازه اش یعنی «شکوه» بر سر زبان ها افتاده است. آلبومی که در آن قطعات «قاب» با ترانه عبدالجبار کاکایی و موسیقی علیرضا کهن دیری، «دیدار» با غزلی از پیر جماران و موسیقی مجید اخشابی و غلام رضا صادقی، «سراب » بر اساس مثنوی سیدحسن حسینی و موسیقی علیرضا کهن دیری، «ابر» با موسیقی غلام رضا صادقی و مجید اخشابی براساس غزلی از مشفق کاشانی و «ماهیا» با ترانه ای از علیرضا قزوه و موسیقی پدرام کشتکار در آلبوم«شکوه» گنجانده شده است.
اصفهانی در این آلبوم بر خلاف دیگر آلبوم های موسیقی پاپ یک موضوع واحد را برای آفرینش اثرش انتخاب کرده است. او در این آلبوم کوشیده به دور از هر نوع تعصب و مقدس نمایی به تحلیل گوشه ای از حقایق دفاع مقدس در قالب موسیقی بپردازد. انتخاب اشعار آلبوم نیز هوشمندانه صورت گرفته و درعین وزانت اشعار، برای مخاطب عام هم قابل فهم هستند. موسیقی در آلبوم «شکوه» کاملا در خدمت کلام است و کلام شیوای اصفهانی که شبیه روزهای اوج این خواننده است، مخاطب را درگیر مضمون و انتقال پیام آلبوم می کند.اصفهانی در این آلبوم به دنبال تجربه گرایی نرفته و خود دوست داشتنی گذشته اش را تکرار می کند و شاید همین موضوع برگ برنده آلبوم تازه اش باشد. او سعی نکرده تا با تنظیم های رایج در موسیقی پاپ امروز خودش را به روز کند. او همان اصفهانی است که طرفدارانش انتظار دارند؛ نه بیشتر و نه کمتر.
به هر روی حضور دوباره اصفهانی در موسیقی عصبی، شلوغ و بی هویت پاپ امروز را باید غنیمت شمرد. اصفهانی در آلبوم شکوه برخلاف سایر همکارانش، سراغ ملودی های دست خورده یونانی و ترکیه ای نمی رود و هر چه در چنته دارد را صادقانه عرضه می کند. او مخاطبش را با انتخاب اشعاری دغدغه مند، به اندکی تفکر دعوت می کند و با موسیقی قابل قبولی که ارایه می دهد، ذهن ها را پرت می کند به میانه های دهه هفتاد و به روزهای اوجش.
نظرات