مبارزه همیشگی با ظلم و استکبار بخشی از فرهنگ ماست
راهنوا- استاد «هادی آرزم»، یکی از چهرههای شناخته شده موسیقی انقلاب است که در کسوت آهنگسازی، آثار ماندگاری را خلق کرده است. گفتگوی ما با ایشان به عنوان دبیر اولین جشنواره شعر و موسیقی طبس، انجام شد که به جهت مشغله کاری ایشان، مختصر شد. این گفتگو را در ادامه میخوانید:
– هدف این جشنواره از دیدخود شمابه عنوان یک آهنگساز و چهره مطرح موسیقی انقلاب چیست؟ این جشنواره باید درعرصه موســیقی، چه کار بر زمینماندهای را به انجام برساند که تا به حال انجام نشده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم. برای پاسخ به این سوال، در درجه اول باید دید نقش هنر در در زندگی شخصی و درون جامعه چیست. موسیقی یکی از هنرهایی است که میتواند در خیلی از احوالات حیات فرهنگی و اجتماعی ما، تأثیر بسزایی داشته باشــد. این موضوع در تاریخ ما ریشه داشته و بخصوص در مبارزاتی که از اول انقلاب داشتیم، لکن بعدا به موانع و سختیهایی بر خورد. البته این بحث مفصلی است که چه مشکلاتی بر سر راه اهالی موسیقی پیش آمد. لذا من بحث را کوتاه میکنم و از طرح این موضوع میگذرم تا به وضعیت امروز برسیم و به موضوع جشنواره شعر و موسیقی ضد آمریکایی که مســأله حال حاضر ماست. همگان مستحضرند که از آغاز انقلاب تاکنون ملت ما از آمریکا صدمات زیادی خورده است. لذا وظیفه اهالی هنر و ادبیات و از جمله موسیقی این است که در این مبارزه همه جانبه همراه ملت باشند، همچنان که موسیقی در طی سالهای انقلاب، همراه و همیار ملت و انقلاب بوده است. اما این همراهی تاکنون به صورت جشنوارهای که مختص استکبارستیزی و مبارزه ضد آمریکایی باشد، اولین بار است که دارد صورت میگیرد. پیشگام این عرصه هم، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است که دست به برگزاری جشنواره طبس زده است.
– استقبال از اولین دوره جشنواره چگونه بود؟
در این باره باید عرض کنم که در اولین دوره برگزاری جشنواره و با توجه به زمان محدود آن، شاید به لحاظ کمی تعدادش خیلی زیاد نبود ولی در مقام کیفیت و ارزیابی محتوا، شور و شعور لازم از استکباری که سالها است با ما کلنجار میرود و ما را آزار میدهد، وجود داشت. شاید برگزاری این جشنوارهها، مسیری باشد که بتواند این خط فکری و فرهنگی را در مسیر درست هدایت کند.
در اولین دوره جشنواره، حدود هفده کار برگزیده در مرحله دواری نهایی داشتیم که نه تنها از تهران که از استانهای مختلف رسید که همین پراکندگی تاثیر مثبتی در محتوا داشت، چراکه آثار برآمده از مناطق مختلف کشور که موسیقی محلی و منحصر به فرد خود را دارند، بودند. لذا کارها از نظر ساختاری در ژانرهای مختلفی قرار داشتند؛ بخشی موسیقی فولکور – موسیقی محلی و بومی- بود، بخشی، موسیقی ملی و سنتی ما و بخشی هم، موسیقی پاپ. خوانندهها هم در بخشی از کارها کاملاً آماتور بودند، یعنی جوانانی باانگیزه خودجوش که استعدادهای بالقوه موسیقی ما به شمار می آیند. شاید خیلی از آنها امکاناتی را که در شهرهای بزرگ و بعضی سازمانها برای آهنگساز و خواننده و تنظیمکننده و عوامل ارکست اجرا و ضبط استودیو وجود دارد، در اختیار نداشتند ولی مشخص بود که با آن امکانات کمشان، با یک اعتقاد خیلی خوب و محکم، این کارها را تولید کرده و فرســتاده بودند.
به همین دلیل، ما به آینده جشنواره امید داریم و انشاءالله که در طی سالهای آینده، مطمئناً با تراکم بیشتری در این زمینه، مواجه خواهیم بود. بخصوص که بازتاب این کار به خوبی منعکس خواهد شد. خود شما فعالان رسانهای و دوستان دیگری که دست اندرکار تبلیغ فرهنگی کشور هستید، انشاءالله در این زمینه کمک کنید تا در بعد وســیعتر و با هیئتهای داوری خیلی گستردهتر، بتوانیم به کارهای بیشتری در جشنواره آینده، بپردازیم.
– به نظر میرسد هدف جشنواره طبس این است که تجدید مطلعی برای هنر متعهد و جوان انقلاب باشد. حال با فرض این مطلب، اگر بخواهیم شرایط و مشکلات این نسلی که در پی این حرکتها مطرح میشود را با نسل شما مقایسه بکنیم، خواهیم دید نسل شما در آغاز انقلاب به وجود آمد و خود را به سرعت به عنوان جایگزین هنر غیر متعهد و غیر مردمی مطرح کرد. در آن زمان بنا به شور و حرکتی که در زمینههای مختلف هنری و فرهنگی و اجتماعی به وجود آمده بود، خیلی از محدودیتهای مذهبی که در پیش روی هنرمندان موسیقیدان ما بوده، کمتر وجود داشت. از طرفی دیگر، نسل حاضر موســیقی آن زمان که چهرههای شاخصی بودند و ممکن بود که به چهرههای جوان، پر و بال کمتری بدهند، نتوانستند ممانعتی در مقابل نسل جدید انجام بدهند. اما الآن، نسل جدیدی که میخواهد بیاید، با دو مشکل مواجه است.یکی اینکه با مخاطب عامه و چهرههای مذهبی مواجه است که شاید موسیقی را به عنوان یک مدیوم متعهد نشناسند و بگویند با این مدیوم و با موسیقی نمیشود برای انقلاب، کار فرهنگی و هنری کرد. از طرف دیگر، نسلی از موسیقیدانان حرفهای هم هستند که موسیقیدانهای جوان را به دو دلیل، میرانند. میگویند، شما کار سفارشی و حکومتی انجام میدهید. یکی هم اینکه میگویند، کارشما غیرحرفهای و آماتور است و نمیتوانید با ما که حرفهای هستیم، قابل مقایسه باشید. به نظر شما، باید چه کرد تا این نسل هم بتواند مثل نسلی که خودش را در انقلاب، مطرح کرد وخیلی زود با مردم، ارتباط برقرار کرد، مطرح کند و پر و بال بگیرد؟
به نظر بنده، زمان و شرایط برای نسل جدید، خیلی سختتر است. در دوران انقلاب که ما کارمان را با انگیزه و عقیده محکمی که داشــتیم، شروع کردیم، رســانهها و تکنولوژیهای جدیدی که به وجود آمده است، نبود. با توجه به امکانات خیلی محدود که برای ما و همچنین جریانات رقیب وجود داشت، ما با اتکا به عقیده راسخی که نقطه قوت ما در مقابل دیگران بود، کارهایی را تولید کردیم که مطرح شد و جامعه آن را پذیرفت. در آن مقطع ما در یک بحرانی قرار داشــتیم که آن بحران، متمرکز بود. ممکن اســت از جهات گرایشــی، حزبی یا جناحی، در این موارد تعدد جریانات موسیقایی بوده ولی با توجه به مسأله جنگ، همه در این بحران بودیم و همه در این افکار، متمرکز و موفق بودیم.
اما بعد از اتمام این بحرانها، و در شرایط کنونی که رسانهها و سیستمهای جدید ارتباط تصویری و کامپیوتری که عناصر تاثیرگذار رقابت هنری و فرهنگی هستند، نسل جدید شرایط سخت تری را برای ارائه کار و به رخ کشیدن تولیدات خود دارد. تاثیرات خارجی و جنگ فرهنگی دشمن را هم نمی توان نادیده گرفت، لذا بچههای هنرمند نسل جدید انقلاب، هم از داخل و هم از خارج تحت فشار و در مخاطره بیشتری هستند. شاید اگر همین بچهها، آن موقع بودند، چیزی کمتر از کسانی که آن موقع بودند، نمیداشتند. بلکه بیشــتر هم تاثیرگذار میبودند. شرایط الآن مبارزه، جنگ رسانهای است، جنگ ایدئولوژی رسانهای است، جنگ مطبوعات است. باید تلاش بیشتری مصروف بشود. جریانات رقیب هم ممکن است این نسیل جدید را به آسانی نپذیرند و برچسبهایی همچون «سفارشی» و «حکومتی» به آنها بزنند. شکی نیست که هر نظام فرهنگی نیاز به تبلیغات و آثار رسمی هم در عرصه هنر دارد که به اصطلاح سفارشی و حکومتی نامیده شوند. اما صرف اینکه دولت یا نهادهای رسمی فرهنگی متولی تولید آن هستند که مهم و مانع نیست. اگر انتقادی هم به این کارهای سفارشی و مناسبتی که شما اشاره فرمودید وارد باشد، به اینجا بر میگردد که در فرم و محتوا از تواناییهای لازم موســیقی و شعر و اجرا، بهره گرفته نشده اســت. اگر در فرم و محتوای اثر نوآوری و تکنیک لازم در گرفته بشود، به نظر من میتواند جایگاه خوبی را در میان انواع تولیدات هنری دیگر داشته باشد.
و سخن آخر با مخاطبان؟
به نظرم باید این بحرانها و خاطرات را یک جوری در ذهن نسل جوان، نگه داریم. انجام این رسالت را فقط از طریق هزینه و اقدام در بعد دانشگاهی یا بعد رسانه یا نهادهای مختلف مسئول نمیتوان انتظار داشت، بلکه باید یک هماهنگی و برنامه ریزی کلان میان این ابعاد به وجود بیاید. شاید ناهماهنگ عمل شدن این موارد، باعث این میشود که کارها متمرکز نیست. ما نمیگوییم که همه مملکت ما باید این باشد که کار موسیقی ضدآمریکایی بسازیم. همه این نیست. مردم ما به ژانرهای دیگر هنری هم نیاز دارند، به آثار و محصولات فرهنگی دیگری هم که متناسب با شرایط زندگی باشد، نیاز دارند ولی در جای خودش. به عنوان مثال موسیقی ملی جایگاه خودش را دارد. موسیقیهای بومی ما، جایگاه خودش را دارد. موسیقیهای مناسبتی ما هم جایگاه خودش را دارد ولی هر کدام در جای خودش، باید خوب کار بشــود. باید در هر عرصهای که هستیم با اعتقاد و انگیزه هنر اصیل و بدیع را تولید و در اختیار مردم قرار دهیم. موسیقی سیاسی و اجتماعی هم با توجه به ریشههای تاریخی و فرهنگی ما و مبارزه همیشگیمان با ظلم و استکبار، بخشی از این نیاز فرهنگی است که دست اندرکاران این جشنواره در تلاش برای نوآوری در این عرصهاند.
منبع: اختصاصی «راهنوا»
مجله راه/ویژهنامه شعر و موسیقی ضد استکباری طبس
نظرات