«قاسم افغان»؛ بنیانگذار موسیقی معاصر افغانستان
راهنوا- «قاسم افغان» از هنرمندانی است که موسیقی معاصر افغانستان را یک قرن قبل بنیان گذاشت و برای اولین بار ترانه استقلال این کشور از انگلستان را اجرا کرد.
در این این بخش، به بخشی از فعالیتهای این هنرمند معروف افغانستان در دوران «امیر حبیب الله» و «امان الله خان» و روحیه استقلالخواهی وی، اشاره خواهد شد.
در کتاب «سرگذشت معاصر موسیقی افغانستان» توضیحات بیشتری در رابطه با وضعیت قاسم در زمان امیر حبیبالله خان آمده است.
آنگونه که «عبدالوهاب مددی» نقل کرده است، قاسم در اوایل حکومت امیرحبیبالله خان نزد سردار «نصرالله خان» برادر پادشاه فعالیت داشت و حقوق میگرفت.
بیشترین تلاش استاد قاسم در زمان حبیب الله خان این بود که راهی پیدا کند که غزلهای فارسی را در قالب سبک هندی به شیوهای جدید جا بیندازد و در خانه مشق و تمرین میکرد و شاگران بسیاری را نیز در همین دوران پرورش داد.
اما اوج شکوفایی قاسم افغان در زمان حکومت امانالله خان بود. با به روی کار آمدن این پادشاه ترقیپسند همه چیز از جمله موسیقی متحول شد.
با روی کار آمدن امان الله خان در بسیاری از امور از جمله موسیقی اصلاحاتی صورت گرفت.
بر اثر تدبیر و سیاستهای امیر امانالله خان بود که موسیقی در برنامه درسی چند مدرسه قرار گرفت و به عنوان دروس اصلی تدریس میشد، از جمله در مکتب «استقلال» که «قربانعلی» در آن تدریس میکرد، در مکتب «حبیبه» که «نتو» مدرس آن بود و دارالمعلمین که «پیربخش» سرپرستی گروه موسیقی آنجا را بر عهده داشت.
این تجلیل و تشویق از موسیقی در موفقیت استاد قاسم نقش مؤثری داشت. در زمان حکومت امیرامانالله خان بود که استاد قاسم به عنوان استاد موسیقی و بنیانگذار موسیقی افغانستان معرفی شد و بعد از آن بود که وی به گرفتن مدالهای طلا و الماس نایل آمد.
در همین زمان بود که وی غزلهای فارسی و پشتو را در قالب سبکهای هندی که در زمان امیر حبیب الله روی آنها کار کرده بود به شیوهای تازه خواند.
وی در سبکهای ملی و روستایی و ترانههای فارسی و پشتو، پیشقدم شد و بدینسان مکتب جدیدی را با شیوه مخصوص موسیقی افغانستان ایجاد کرد که به طور مستقل وجود نداشت.
تا قبل از قاسم افغان موسیقی افغانستان، بیشتر تحت تاثیر موسیقی هندی بود و قاسم اولین کسی بود که موسیقی معاصر افغانستان را از موسیقی هندوستان جدا کرد و شکل و سبک آن را تغییر داد و از همین جا بود که وی بنیانگذار موسیقی افغانستان لقب گرفت و بدون شک نقش شاه امانالله خان را در موفقیت قاسم نمیتوان نادیده گرفت.
«صدیق قیام» پژوهشگر موسیقی افغانستان، در کتاب «از صدا تا آهنگ»، پیرامون وضعیت قاسم در زمان امانالله خان چنین مینویسد: امانالله خان، استاد قاسم، ستاره تابناک موسیقی افغانستان را مانند وزرای کابینه همیشه در پهلوی خود جا میداد. قاسم درس وطنپرستی، استقلالخواهی و حتی سیاست را از شاه آموخت.
قاسم با چنان شأن و شوکتی به دربار خواسته میشد که باعث تشویق دیگران شد. موسیقیدانان کمکم از انزوا برآمدند و جوانان تحصیلکرده هم به این هنر روی آوردند.
روحیه استقلالطلبی در افغان
افغان هم دوران «عبدالرحمان» را دیده بود و هم حکومت فرزند او را و هم دوران امانالله خان را. او در زمانی میزیست که دستهای سیاه استعمار از هر سو به سمت افغانستان دراز شده بود و عناصر نابکار هستی این خلق محروم و ستم دیده را به تاراج میبردند.
این برای قاسم سخت ناگوار بود و از همین رو بود که روحیهای ضداستعماری پیدا کرده بود، روحیهای که سرشار از غرور ملی بود و این روحیه استقلالطلبی در همه جا متجلی بود.
پس از جنگ استقلال افغانستان، وقتی که «دابس» نماینده انگلیس به کابل آمد، راجع به شناسایی استقلال افغانستان با حکومت وقت مذاکره داشت و هنوز معاهده امضا نشده بود. در یکی از دعوتهای رسمی، دابس از استاد سؤال کرد که در کدام یک از آلات موسیقی بیشتر مهارت دارد. استاد گفت: در همه. دابس گفت: در پیانو هم؟ استاد گفت: آری. باز دابس پرسید: آیا از شیوههای موسیقی خاص افغانستانی که خود شما ترکیب کردهاید به من یاد میدهید؟ استاد گفت: بلی، اما به شرطی که هر آهنگی را که من در یک سمت پردههای پیانو کار میکنم شما در طرف دیگر پردههای پیانو، عین همان نغمه را بنوازید.
دابس قبول کرد و استاد، نواختن ترانه استقلال را شروع کرد. صدای ترانه استقلال افغانستان در فضای قصر طنینانداز شد و آنگاه استاد با صدای بلند و رسا شروع به خواندن کرد.
مکتب ماست جای استقلال/درس ما نکتههای استقلال
در این حال، آواز کفزدنهای مدعوین بهشدت بلند شد و دابس که خودش به دست خود ترانه استقلال افغانستان را نواخته بود متوجه موضوع شد ولی نتوانست از نواختن خودداری کند.
در همین مجلس بود که استاد قاسم غزلی را خواند که گویا با نماینده بریتانیا سر معارضه داشت.
میزند چشم کبود تو به مژگان ناخن
ترسم ای شوخ میان من تو جنگ شود
آن گونه که عبدالوهاب مددی در کتاب سرگذشت موسیقی معاصر افغانستان آورده است گویا در همین محفل بوده است که استاد قاسم شعر معروف «مستغنی» از شاعران پیش کسوت افغانستان را خواند که بینهایت مورد استقبال حاضرین در محفل قرار گرفته است.
ناز دارد بیسر و سامانیام
بحر در بر قطرهای طوفانیام
آسمانسیر است سرگردانیام
مشکل هر کار شد آسانیام
گر ندانی غیرت افغانیام
چون به میدان آمدی میدانیام…
وقتی قاسم این شعر را خواند با کفزدنهای حاضرین مواجه شد و دابس وقتی استقبال بینظیر حاضرین را دید، از مترجمان خود خواست تا غزلی را که قاسم خوانده بود برایش ترجمه کنند. وقتی دابس از معنی شعر جویا شد، فهمید که با فرد استقلالطلبی روبهرو شده است.
منبع: خبرگزاری فارس
نظرات