«بی قرار»؛ به نام شهدا، به کام زندگی
راه نوا – روح الله رشیدی |تازهترین اثر «محسن چاوشی» به نام «بیقرار»، تقدیم شده است به «مادران صبور شهدا». این قطعه، در شرایطی منتشر شد که خبر کشف پیکرهای 175 غواص دستبستهی زندهبهگور شده، فضای عمومی کشور را متأثر ساخته است. این روزها، آمادگی برای شنیدن این قبیل آثار، بیشتر از قبل است. خیلیها منقلب شدهاند و دلشان به درد آمده. خیلیها دلشان به حال شهدای دستبستهی زندهبهگور شده سوخته و به حال مادران مظلوم و صبور این شهدا!
چاوشی مانند همیشه از پسکار برآمده؛ خوب خوانده؛ عاطفه برانگیز و اشک گیر. اصلاً تخصصش همین است. دل را میسوزاند با آن صدای خشدارش.
اما او کار بدیعی انجام نداده؛ او، تکرار نگاه غالبِ امروز است به شهدا و جنگ و مادران شهدا. همهی خوانندههایی که اخیراً برای شهدا و به بهانهی شهدا خواندهاند همین را خواندهاند. از همین منظر به جنگ و وقایعش نگاه کرده و همین تصاویر را پیش روی نهادهاند. این نگاه، طرفداران زیادی پیدا کرده است. حتی در بین حزباللهیجماعت.
آنچه چاوشی برایش بغض کرده و خوانده، فاصلهای است دردآور که میان «مادر و فرزند» افتاده و انتظار سخت و تلخ و تیرهای که مادر، در فراق فرزندش متحمل شده. همین. و نه چیز دیگری. او دارد از غصههای مادری مینالد که دلبندش را از دست داده و چشمش به در مانده و… تکیه و تأکید او، بر رابطه و علقهای بدیهی است که حتی اگر این مادر، «مادر شهید» نبود و آن فرزند، «شهید»، بازهم رقتبار و تأثربرانگیز بود! بنابراین، مویه کردن مادر شهید در فراق فرزند شهیدش، فضیلتی برای او محسوب نمیشود؛ این، واکنشی است طبیعی و ذاتی به چنین فُرقتی.
*در آثار موسیقایی اخیر، این امر بدیهی و طبیعی را چنان بعد داده و بزرگ کردهاند، که بر همهی فضیلتهای شهدا و مادران و پدران آنها، سایه افکنده است. گویی، بزرگترین اتفاق و مسئلهی جنگ هشتساله این بود که مادری فرزندش را، شوهری همسرش را و فرزندی پدرش را از دست داد.
این قصه، تالیِ همان قصهای است که برای حوادث کربلا ساختهایم. آنجا هم، چنان بر رابطهی «خواهر و برادر»، «مادر و فرزند»، «برادر و برادر» و… معطوف شدهایم که گویی تمام جنایت یزید این بود که خواهری را به عزای برادرش نشاند و مادری را به عزای فرزندش!*
نه اینکه این جداییها، مسئله نبوده و نیست؛ نه. مسئله بوده و هست. اما اگر بنا باشد که تمام زمینهها و پیامدها و آثار جنگ را در این روابط بدیهی انسانی منحصر و محصور کنیم، آنوقت این «شهدا» و مادرانشان که ازشان دم میزنیم، چه فضیلتی بر دیگر مادران دارند؟ چه تفاوتی میان این مادر و مادری که فرزندش در یک تصادف یا بر اثر بیماری درگذشته است، وجود دارد؟
در این نوع مرثیهسراییها برای شهدا، آنچه جگرسوز و ترحم برانگیز میشود، «محرومیت» شهدا از «زندگی و اهلوعیال و خانمان» و دست شستن مادر از پسری که قرار بود «عصای دست» باشد،است. این یعنی اینکه شهدا با شهادتشان، از اوج به حضیض هبوط کرده و دستشان از موقعیتی ممتاز، کوتاه شده است.
اصولاً تفاوت آثار موسیقیایی اخیر با آثاری که در دورهی اول انقلاب ساخته میشد، در تفاوت نگرشهاست. آنجا، مادر شهید، فرزندش را با افتخار، به مسلخ میفرستد و در فراقش ضجه نمیزند و مویه نمیکند و اگر هم اشک میریزد برای اباعبدالله است؛ اینجا، مادر شهید، بهقدری دلبستهی فرزندش است که از دست دادنش را برنمیتابد و برای بازگشتش لحظهشماری میکند و خود را به آبوآتش میزند. آنجا شهید، به مادرش میگوید، در هجر من، به سر مزن و صورت مخراش و بدان که من به فوز عظیم رسیدهام!
به تعبیر دقیقتر، این مرثیهسراییها برای «زندگی» است و نه برای «شهادت»!
ذوقزدگی حزباللهیها از عمومیت یافتن چنین آثاری، حکایت از غلبهی نگاه حداقلی به موضوع شهید و شهادت و دفاع مقدس دارد. و چه تحریفی بزرگتر و خطرناکتر از این!
سلام یادداشت بدی نبود…
ولی بازم نگاه انتقادی بدون فایده…
بدون فایده یعنی اینکه باباجون اگه واقعا حرفی که میزنید درسته پس چرا خودتون یه همچین کاری با این شرایطی که نوشتید تولید نمیکنید…
اگه بلدید و میتونید بسم الله…
چرا هی با متن حرف خودتون رو می زنید…
مگه اسم سایتتون پایگاه نشر و تولید موسیقی انقلاب نیست؟
پس چرا یه همچین مجموعه ای با این اسم دهن پرکن یه اثر برا همین موضوع مهمی که گفتید(شهدای غواص) تولید نکرد؟
فکر نمیکنید حالا تو این اوضاع که جریان موسیقی پاپ کشور داره محسن چاوشی رو برای صحبت های اخیرش تخریب میکنه شماها با این نوشته دارید با اونا همکاری میکنیند و به تخریب اون کمک میکنید؟
ببینم میتونید یه آدم حسابیم که توی خواننده ها پیدا شده رو با این کاراتون از دور خارج کنید و بکنیدش مثل علیرضا عصار…
به نظر بنده، مسئله ی این نوشته، “خواننده” نیست. “سفارش دهنده” است. خواننده آزاد است که هر چیزی بخواند. اگر هم چنین ترانه ای خوانده دستش درد نکند. اما سفارش دهنده ها اولویت شناسی شان ایراد دارد. می شد با همین خواننده، اشعار بهتری را ترانه کرد. خیلی سخت نیست درک این معنا