بهترین گروه سرود قرن
به گزارش راه نوا، دهه 60، دهه هنر انقلاب است. دههای که هر مدرسه حداقل یک گروه سرود دارد. اما در این میان برخی از این گروهها شهرت بیشتری دارند.
«بهترین گروه سرود قرن» لقبی است که به گروه سرود امور تربیتی آباده دادهاند؛ دهه شصتیها با سرود «قصه بابا» بزرگ شدهاند و با سرود «دلیران تنگستان» به خود بالیدهاند. این گروه با تلاش و مهارت فوق العاده استاد احمد توکلی مربی گروه و تلاش مخلصانه اعضای گروه سرود به این مرحله از موفقیت رسیده است.
در پروژه تحقیق گروه سرود امور تربیتی آباده تقریبا با اکثر اعضای گروه سرود مصاحبه شده و خاطرهای که می خوانید مختصری از 150 ساعت مصاحبه با اعضای این گروه است که توسط پایگاه موسیقی «راه نوا» در قالب طرح تهیه تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شده است. متن زیر مصاحبه تاریخ شفایی گروه سرود آباده با هاشم طالب، مدیرروابط عمومی نهادریاست جمهوری وقت می باشد.
1- خیلی ها هنوز به گروه سرود به چشم موسیقی نگاه می کردند. یکبار رفته بودیم جهرم گروه سرودی آمد در جمع خوانواده شهدا که حضرت آقا حضور داشت گروه سرود بخوانند ناگهان مرحوم آقای آیت اللهی که امام جمعه جهرم بودند وارد شدن بچه ها قطع کردن گفتن که نمی خوانیم رفتیم گفتیم که چرا نمی خوانید؟ گفتند که امام جمعه ما مخالف سروده نمی خوانیم. به حضرت آقا گفتیم که اینها می گویند که حاج آقا آیتاللهی نظرشون مثبت نیست گفت: اشکال ندارد من از شما می خواهم که بخوانید. رفتیم گفتیم که حضرت آقا می گویند اشکال ندارد گروه سرود بخوانند. گفت قربون حضرت آقا برم فردا می گذارند می روند، ما فردا میخواهیم با اینها زندگی کنیم. جو ان زمان را می خواهم خدمتتان بگویم که به چه صورتی بود.
2- اعزام سپاهیان حضرت محمد (ص) بود. که از تهران از استادیوم صد هزار نفری شروع شد. حضرت آقا رفتند استادیوم صد هزار نفری سخنرانی کردند و بعد در اتوبان کرج جلوی شهرک غزالی که اونجا قبل از انقلاب محل رژه بود. استان های مختلف همین طور شهر به شهر رژه می رفتند اصفهان، شیراز، همدان، اراک، کاشان برای اعزام خیلی جاها رفتند. آقا فرموده بودند یه کاری کن من اینها رو ببینم. گفتم خوب، بهترین فرصت همین است که بیان اونجا سرود بخوانند و با آقا آشنا بشوند. در اون محلی که اعزام سپاه حضرت رسول بود، امدند و دو سرود خواندند. داشتند میرفتند که حضرت آقا به ما فرمودند: این ها رو بگوید بیان استانداری من میخوام بیشتر ببینم شان. اون محل اقامت حضرت آقا کاخ استانداری بود. آن جا آوردیم و هماهنگ کردیم سر نهار حضرت آقا با آنها ملاقات کردند.
3- به خاطر علاقهای که آقا به اینها داشتند برنامه ای در ریاست جمهوری تدارک دیدیم. یادم میاد موشک باران خیلی شدیدی بود در زیر موشک باران وحشتناکی که تهران یک لحظه آرامش نداشت که آمدن آنجا سرود را اجراکردن جوایزشون رو گرفتند. من ندیدم ولی دوستان گفتن شبکه نسیم اون مراسم که را پخش کرده. اون مراسم از آقا جایزه می گیرند. در آنجا چند تا اتفاق افتاد. یکی این که اون موقع گروه زیاد یعنی بیست نفر بود و خونهی ما جا نمی شد ند با این که ما دوست داشتم همشون بیایند ولی به تعداد اون ها زمستان بود سرد بود در هتل هویزه جا گرفتیم اینها کلا محل اسکانشون انجا بود. بعدش هم به آقای توکلی و مهدی حسینی گفتیم که بیان منزل ما میگفتن درست نیست به نظرم یکی دو بار برای دیدن بچه ی ما آمدند ولی بیشتر در هتل هویزه بودند. یکسری این ها رو به استادیوم صداوسیما بردیم ودر استدیو کلا”سروداشون در استدیو تهران ضبط شد. چندین بار رفتن برای ضبط وضیعت قرمز اعلام شد آژیرها به صدا در میامد این بچه ها سراسیمه به پناه گاه می رفتند. وضیعت عادی که اعلام می شد شاید یک روز وقتمان در صداوسیما به خاطر همین صرف شد کل سرودهاشون به حمدالله خیلی خوب ضبط شد حضرت آقا فرمودند که فردا این گروه سرود برنامه شون چیست؟ گفتیم که فردا صبح برنامه ای نداریم. گفتند که با حضرت امام هماهنگ کردم امام خیلی علاقه منداند که این گروه که در روز مبعث که امام دیدار دارند بروند قبل از سخنرانی شان این ها بخوانند در اون زمان یه سرودی هم برای مبعث این ها آماده کرده بودند غیر از سرودهاشمون . ما این ها را صبح زود بردیم چون من رو معرفی کرده بودند. رفتم گفتم این گروه سرود رو آوردم. گفتند بیایید اولین چیزی که مسئله بود ارگ بود. بچه های سپاه رو دیدیم چک کردن گفتن ببرید تو رفتیم که مستقر بشویم آقای توسلی آمدند، خدا رحمتشون کند فرمودند که: نخیر امکان ندارد ساز جلوی امام. این ها رو بردارید. آقای توکلی سفت و سخت ایستاد گفت اصلا وابدا” نمیشود بدون ارگ محال ممکن است که بتوانند بخوانند. گفت اشکال ندارد ما میاییم زیر بالکن پرده می کشیم این ها بروند پشت پررده. گفت نخیر باید همدیگر را ببینند گفتیم آقای توکلی کوتاه بیا گفت نمیشه این ها همدیگر را نبینند اصلا” نمیتوانند بخوانند. آقای توصلی، آقای انصاری گفتند هیچ راهی ندارد؟ گفت: نه! گفت: پس برنامه لغو است. من آمدم بیرون یک تلفن گیر آوردم و به آقای میرمحمدی زنگ زدم یا شاید آقای میرمحمدی نبود. به آقای محمدی منشی آقا گفتیم خدمت آقا بفرمایید همچین مشکلی مواجه شدیم شاید یک ربع بیست دقیقه مانده که حضرت امام بیایند. حاج احمدآقا آمدند فرمودند که بیایید تو گفتیم آقای توصلی می فرمایند که این گروه سرود نباشند. گفت حضرت امام فرمودند که حتما” این دوتا ساز باشد. یک ارگ داشتن، یک نی. نی هم به نظر مستخدم مدرسه به آقای توکلی داده بودند.
3- صداوسیما روی این ها تکیه کند و حتما این پخش بشود از تلوزیون. این سازها در حضور حضرت امام که انجام شد و خواستیم بیاییم بیرون احمدآقا خدا رحمتشون کند آمدند گفتن که حضرت امام گفتن که یک عیدی مناسب به این بچه ها داده بشود. ما هم شکم را صابون زدیم گفتیم الان چه شود. ما را بردند دفتر مالی حضرت امام که اون موقع حاج آقا رحیمیان بود.
4- گفتن که این اعضای خانواده دفتر حضرت امام در حسینه شماره دو هستند خواهش میکنند که بیایید یه برنامه ای اونجا داشته باشید. خانم ها زیاد بودند. پاسدارها، این کسایی که اطراف حضرت امام بودند که رفتیم در آن حسینیه شماره دو آقای توکلی راضی نبود گفت بچه ها خسته اند الان هم میخواهیم برویم تلوزیون برای ظبط و این ها خیلی خسته می شوند. گفتیم حالا این ها خواهش کردند برویم یکی دو سرود اجرا کنیم که رفتیم اونجا و اونجا یک برنامه مفصل داشتند و اون شب شام خدمت آقا بودیم.
نظرات