انقلاب به چه نوع موسیقی نیاز دارد؟
به بهانهی فرارسیدن دهه فجر به سراغ کسی رفته ایم که شاید بسیاری از افرادی که هرسال در انتظار فرارسیدن «جشنواره موسیقی فجر» هستند او را نشناسند. فردی که توانست با برپایی اولین «جشنوارهی سرودها و آواهای انقلابی»، هنرمندان و بزرگان این عرصه را گرد یکدیگر جمع نماید.
راهنوا / اشاره: جشنوارههای هنری فجر مهمترین رویداد فرهنگی کشور هستند که هرساله به بهانهی پیروزی انقلاب برپا میشوند اما محتوای این جشنوارهها حداقل در زمینه موسیقی شباهت زیادی با نامی که برای آن انتخاب کرده اند ندارد.
به بهانهی فرارسیدن دهه مبارک فجر به سراغ کسی رفته ایم که شاید بسیاری از افرادی که هر سال در انتظار فرارسیدن «جشنواره موسیقی فجر» هستند او را نشناسند.
فردی که توانست با برپایی اولین «جشنوارهی سرودها و آواهای انقلابی»، هنرمندان و بزرگان این عرصه را گرد یکدیگر جمع نماید. جشنوارهای که بعدها آن را جشنواره موسیقی فجر نامیدند.
«سینا واحد» در سال های پیش از انقلاب نویسنده و پژوهشگری بوده که در میان آثارش «نظریه موسیقی در اسلام» به چشم می خورد. این یعنی از سال ها پیش تاملات درخوری نسبت به موسیقی داشته است. پس از انقلاب نیز در موقعیت های مختلفی مثل صدا و سیما و مطبوعات ایده های اثرگذاری در زمینه فرهنگ مطرح نموده است و سال هایی نیز به عنوان رایزن فرهنگی ایران در آرژانتین فعالیت نموده است که او را با اشتراکات فرهنگی و انقلابی ایران با کشورهای آمریکای لاتین بیشتر آشنا نموده است.
گفتگوی زیر پس از سال ها غیبت ایشان در رسانه ها پیرامون موسیقی و بزرگترین جشنواره آن، در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجام شده است.
-آقای واحد کمی از خودتان بگویید و خودتان را به مخاطبان معرفی نمایید.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ.
من مدتی در مجله سروش و مدتی هم در بخش فرهنگ و هنر روزنامه جمهوری اسلامی قلم میزدم و در کنار اینها یادداشتها و مصاحبههایی انجام میدادم. به همین دلیل اهالی هنر من را میشناختند. من دو، سه جلسه وزارت ارشاد را نیز رسماً عضو بودم و شرکت میکردم و بیش از سه، چهار دوره عضو شورای عالی موسیقی صدا و سیما بودم.
-از روزهای اول انقلاب و احول آن روزهای موسیقی بگویید. گاهی حرف هایی به گوش می رسد که در آن روزها موسیقی اوضاع خوبی نداشته. سازهای چندین نفر را در خیابان می شکستند و …
من از تلخی و اینطور چیزها خوشم نمی آید حرف بزنم، اما طبیعی بود که اوایل انقلاب برخی از مسائل که آدم خوش نیاید اتفاق می افتد. بخصوص اگر آدم حساسیت هم زیاد داشته باشد، این نازیبایی ها بیشتر جلوه می کند. ممکن اتفاقاتی افتاده باشد یک کسی در خیابان دارد می رود سازش دستش هست ناگهان دو نفر با موتور رسیدند یک سیلی در گوشش زدن. ساز او را گرفتند جلوی چشمش خورد کردند و گفتند برو گم شو. ولی این اتفاق ها اتفاق هایی است که آدم باید از آن بگذرد برای این که این اتفاقات، اتفاقات سازمانی نیست، اتفاقات حکومتی به معنای خاص قدرت کامل سیاسی نیست.
اگر چیزی قرار است مورد قضاوت قرار بگیرد آن چیزی نیست که در خیابان دو تا موتوری آمدند یک ساز را شکاندند و بگوییم آی علیه موسیقی بودند. شما اگر می خواهید قضاوت کنید ببینید در تلویزون و صدا و سیما نسبت به این مسئله چه تصمیم هایی گرفتند. کدام ساز را دستور دادند آقا بریزید بیرون، آتش بزنید، نابود کنید. من بیش از سه، چهار دوره عضو شورای عالی موسیقی صدا و سیما بودم یک بار یادم نمی آید در این شورا راجع به مثلاً ساز حرف زده باشد که ساز مثلاً بد هست. کاربردیِ کاربردی بود. یک نوار تولیدی را می آوردند، پخش می کردند و بعد نظر می دادند. اگر نمره قبولی می آورد پخش می شد.
خب این یعنی چی؟ یعنی اصل موسیقی پذیرفته شده بود اصل این کار حداقل در صدا و سیمای رسمی کشور مورد پذیرش بوده است. پس هر حرفی هر کسی بزند قابل اعتنا نیست. برخی حوادثی که امروزه در آمریکا اتفاق می افتد اگر با اول انقلاب قیاس شود به مراتب وحشیانه تر هست. مثلاً یک آدمی که در آمریکا به جرم اینکه روسری سرش هست بریزند بزنند یا از این قبیل موضوعات.
«چگونگی شکل گیری جشنواره موسیقی»
-آقای واحد از چگونگی شکل گیری جشنوارهی « سرودها و آواهای انقلابی» که البته بعدهای نامش به جشنواره موسیقی فجر تغییر کرد، بگویید.
همانطور که گفتم من مدتی در مجله سروش و مدتی هم در بخش فرهنگ و هنر روزنامه جمهوری اسلامی قلم میزدم و در کنار اینها یادداشتها و مصاحبههایی انجام میدادم. من دو، سه جلسه وزارت ارشاد را رسماً عضو بودم. یکی جلسه شورای عالی سینما بود که این شورا به ریاست خود وزیر تشکیل می شد آن موقع هم وزیر اقای خاتمی بود و رئیس جلسه هم، معاون سینمایی وزارت ارشاد بود. این شورا رسمیت قانونی داشت. هفته ای یک بار جلسات معمولاً تشکیل می شد. که این حضور در ارشاد ما را به خیلی از مسائل دیگر وزارت ارشاد مربوط می کرد. حالا قبل از جلسه بعد از جلسه، حرف هایی زده می شد از جمله ارتباط من با خود اقای خاتمی. اینها را دارم به عنوان مقدمه عرض می کنم که چرا من اقدام به کاری کردم که فکر می کردم آن کار ضروری است و باید انجام شود.
من با این نوع حشر و نشری که با آقایان داشتم و یکی دو تا از جلسات معاونت اداری هم- کمتر از این جا اما نمی دانم قانونی بود یا نه- اما دعوت می کردند می رفتیم. من دیدم نسبت به سینما دارد کارهایی می شود. ارزش گذاری هایی، داوری هایی، زنده بادهایی. اما نسبت به موسیقی هیچ. سال می آید و می رود و این دور از انصاف است. از آن جهت که آن موقع من در صدا و سیما بودم احساس کردم که صدا و سیما می تواند یک پای قضیه باشد. یک نامه به شخص آقای «محمد هاشمی» نوشتم که رئیس صدا و سیما بود و در این نامه پیشنهاد برگزاری جشنواره موسیقی را دادم. سالی یک بار در همین دهه فجر. صحیح نیست ما نسبت به حوادث موسیقایی و هنری کشور در طول سال بیتفاوت باشیم. آقای هاشمی به نظرم روی آن نامه نوشته بود موافقم اما جزو وظایف ارشاد است و عین نامه ما را آقای هاشمی برای آقای خاتمی پینویس کرده بود.
-در آن زمان مسئولیت آقای خاتمی چه بود؟
آن موقع وزیر ارشاد بود.
-آقای خاتمی با این طرح موافقت کردند؟
– بله. بعد یک مدت اطلاع پیدا کردم که آقای خاتمی نامه را به معاونت هنریش داده که آن موقع آقای سیدجوادی نامی بود و از ایشان خواسته بود که مقدمات این کار را فراهم کند. فکر می کنم آن نامه ای که آقای خاتمی به آقا سیدجوادی فرستاده بود که اقدام کند، رونوشتش را هم برای من ارسال کرده بود تا من مطلع باشم که همچین حرکتی انجام می شود.
آقای سیدجوادی پیرو این قصه یک جلسه ای با ما داشت و ما نظراتمان را گفتیم و آنها کارشان را شروع کردند و همان سال هم به این دلیل که پنج، شش ماه به دهه فجر مانده بود، همان سال جشنواره برگزار شد.
-از حال و هوای اولین جشنواره موسیقی ایران بگویید. نحوهی برگزاری چگونه بود؟ چه افرادی حضور داشتند.
این جشنواره موسیقی در تالار وحدت هفت، هشت شب بود. من به یاد دارم عضو هیئت داوران بودم که مسئولیت سخنرانی افتتاحیه برعهده من شد. من تعیین نشده بود. مسائلی پیش آمد که اجباراً من سخنرانی افتتاحیه را انجام دادم. قصه به این شکل بود که آقای خاتمی سخنران افتتاحیه باشد بنا به دلایلی یک روز یا صبح همان روز جشنواره این امر را به اصطلاح منفی اعلام می کند و اصلاً می گوید من حضور نخواهم داشت.
بعد قرار می شود قائم مقام وزیر ارشاد بیاید. قائم مقام وزیر ارشاد آقای دکتر بروجردی بود خدا رحمتش کند داماد حضرت امام. آقای بروجردی را هم من می شناختم. آقای بروجردی یک آدم مثبت و خوش رو و خوش خنده و اهل مزاحی بو.د با ما هم همیشه یک شوخی هایی داشت. من به یاد دارم در تالار وحدت بودم با خود همین آقای سیدجوادی. آقای سیدجوادی به لحاظ رفتاری عصبی بود یعنی اگر یک موقع هایی یک چیزهایی جفت و جور نمی شد به سرعت واکنش نشان می داد. دیر شده بود. سیدجوادی به دلیل تاخیر آقای بروجردی خیلی عصبی شد. که بالاخره آقای بروجردی تماس گرفتند و گفتند من هم نمی آیم.
-این کنسل شدن ها دلیل خاصی داشت؟
از انجام این حرکت ابا داشتند. می گویند آقا فلانی آمد کنفرانس اولین جشنواره موسیقی را افتتاح کرد! چون فردی که در دوردست نشسته نمی داند این چی هست دیگر.
– خب در ادامه چه اتفاقی افتاد؟
خلاصه ایشان هم تشریف فرما نشد البته نمی دانم این حرف را آقای خاتمی گفته یا نه و من هم هیچ وقت بعد از اینکه دیدمش این را نپرسیدم درست هم نبود بپرسم. آقای سیدجوادی اظهار کرده بود که آقای خاتمی گفته من به عنوان یک آخوند نه بعنوان یک وزیر خیلی مناسبت نیست بیایم جشنواره موسیقی را افتتاح کنم یک شخصی دیگر بیاید بهتر است. به هر حال آقای بروجردی هم نظرشان تغیر کرد و نیامدند. آقای سیدجوادی حسابی بهم ریخت. آمد دست من را گرفت گفت این آش را تو پختی و پدر من را درآوردی و من را گرفتار این مصیبت کردی. حالا من چه خاکی روی سرم بریزم. خودت باید بروی جای این ها حرف بزنی. گفتم من آماده نیستم. من در این فاصله به این کوتاهی چه باید بگویم. گفت به من هیچ ربطی ندارد هر چه می خواهید بگوید. گفتم خیلی خب بگذار من چند دقیقه فکر کنم ببینم چه باید بگویم. خلاصه من در کمال تعجب و شگفتی یک گوشه خلوت آنجا پیدا کردم. چند دقیقه ای نشستم بعد برای سخنرانی رفتم. این سخنرانی به لحاظ فضا و این ها خب خیلی یگانه بود. تالار وحدت و بعد جمعیت و بعد همه اهل هنر و خلاصه ما پشت میکروفن رفتیم.
– استقبال برای سال اول خوب بود؟
خیلی شلوغ بود. مردم در تالار همه نشسته بودند گوش تا گوش یعنی از آن اول تالار تا انتها. به علاوه پشت درها هم کلی آدم بود که جا نبود داخل بروند آخر سر هم مثل اینکه درها را باز کردند. حتی از شهرستان ها هم آمده بودند.
-در این جلسه خاص با این شرایط و البته اولین جشنواره رسمی موسیقی بعد از انقلاب، چه موضوعاتی را مطرح نمودید؟
صحبت من روی دو محور کلی بود. یک اینکه انقلاب به چه موسیقی نیاز دارد؟ چه موسیقی باید مورد توجه قرار بگیرد و قبل از انقلاب موسیقی چه بوده و چه نقشی داشته و روی یکی از ترانه های سیاسی گذشته دست گذاشتم و آن را باز کردم. فکر می کنم ترانه جمعه بود.
-در مورد مسائلی که در سخنرانی مطرح کردید بیشتر توضیح بدید؟
امروز نیاز به موسیقیای داریم که بگوید ما خستگی نمی شناسیم. ما از چیزی خسته نمی شویم هر چند آن مساله تلخ هم باشد نباید موجب خستگی ما شود ما باید به سمت آینده، به سمت جلو بکوشیم.
در آن مراسم گفتم: امروز ما نیاز به موسیقیای داریم که بگوید ما خستگی نمی شناسیم. ما از چیزی خسته نمی شویم هر چند آن مساله تلخ هم باشد نباید موجب خستگی ما شود ما باید به سمت آینده، به سمت جلو بکوشیم. موسیقی هم بزرگترین وسیله است که می تواند عواطف آدمی را سازماندهی کند تحلیل کند برای ساختن یک جامعه. اگر موسیقی بخواهد از این نقش خودش طفره برود خب معلوم است. به حاشیه کشیده می شود.
در یک جامعه ای انقلاب شده و می خواهد آینده را بسازد و می خواهد از خیلی از بدی ها خودش را عبور بدهد و اینجا موسیقی یا چشمش را ببندد یا بیتفاوت باشد، چه کار عظیم بدی هست. این جز ایفای نقش بد نمیتوان نامش را چیز دیگری گذاشت. جدا از این موضوع راجع به ساز هم صحبت هایی کردم.
صحبت های ما که تمام شد اکثر افرادی که در دانشگاه بودند خیلی زنده باد و احسنت و… گفتند. در راس این ها دکتر فرهت بود. دکتر فرهت گفتند: من از شما شنیده بودم اما امروز نظرم نسبت به شما عوض شد. شما آقای واحد فکر می کنم موسیقی خواندید؟ شما کجا موسیقی خواندید؟ گفتم نه من موسیقی نخواندم. گفت شوخی نکنید. گفتم موسیقی نخواندم. گفت امکان ندارد با این حرف هایی که شما زدید من باور نمی کنم. خلاصه این هم از حرف های آقای فرهت به ما بود و ادامه پیدا کرد.
یادم نیست یک جاهایی از صحبت های من بخشی از جمعیت که از وسط به بالا نشسته بودند نمی دانم دانشجوی دانشگاه هنر بودند یا آن دانشگاه هنرستانی موسیقی. شروع به کف زدن کردند. بعد من باز به صحبت ادامه دادم باز کف زدند.
– این کفزدنها دلیل خاصی داشت؟
واکنش در برابر حرف های ما بود. من احساس کردم آن موقع این کفزدنها ممکن هست به یک جای باریکتر هم کشیده شود. یک ذره تحمل کردم بعد از کفزدن دوم، خدا به مغز من انداخت که بگویم یک صلوات بفرستید. بعد از این صلوات تا انتهای صحبت ما دیگر کفزدنها تمام شد. بالاخره جوان بودند.
– اجرای موسیقی هم در همان سال اول بود؟
بله بله. فکر کنم ارکستر سمفونیک بعد از سخنرانی ما سرود ملی را زد بعد هم یکی دو کار ارائه دادند. به یاد دارم ارکستر سمفونیک یک کار آوازی داشت با آقای مهرداد کاظمی.
– موضوعات خیلی خوبی را برای مراسم انتخاب کرده بودید، اینکه انقلاب به چه نوع موسیقی نیاز دارد. الان هم فکر می کنم طرح این موضوع در جشنواره موسیقی فجر که سی و یک دوره از برگزاری آن گذشته خالی از لطف نباشد؟
اهداف موسیقی انقلاب با تاسیس جشنواره به وجود نمی آید. برای رسیدن به این اهداف باید نهادهای مربوطه تمام اعضایش همگن باشند در چند مسئله؛ یک نگاهشان به انقلاب. دوم نگاهشان به جهان. سوم نگاهشان به آثار کفر و چهارم پذیرفتن اینکه عواطف انسانها نیاز به یک قدرت تحریک کننده دائم دارد و نباید در هیچ یک از فصول رها شود.
اهداف موسیقی انقلاب با تاسیس جشنواره به وجود نمی آید. برای رسیدن به این اهداف باید نهادهای مربوطه تمام اعضایش همگن باشند در چند مسئله؛ یک نگاهشان به انقلاب. دوم نگاهشان به جهان. سوم نگاهشان به آثار کفر و چهارم پذیرفتن اینکه عواطف انسانها نیاز به یک قدرت تحریک کننده دائم دارد و نباید در هیچ یک از فصول رها شود. این رهاشدن یعنی عواطف را در اختیار شیطان گذاشتن.
ببینید مصرف موسیقی در جامعه مثل مصرف غذا می ماند. شما وقتی گرسنه می شوید میلتان به خوردن غذا صددرصد هست و باید غذا بخورید. حالا اگر غذای حلال از قبل برای شما آماده نباشد و شما را نسبت به حلال و حرام هم بیغم کرده باشند خب غذای حرام هم جلویتان بگذارند می خورید. چون به خوردن نیاز دارید. موسیقی یک همچین حکمی دارد. ما نیامدیم به لحاظ سطح نیاز جامعه، سازمانهای تولیدی را طراحی کنیم که این ها انواع و اقسام موسیقی را در جامعه تولید کنند.
«باید در تفکر هنرمندان جهت دهی شکل بگیرد»
-شاید جشنواره فجر به عنوان یک شروعی بود برای این جهت دهی. برای نمایش آثاری که بتوانند جهت بدهند به آن موسیقی هایی که در سطح کشور در طول سال تولید می شود؟
نه این جشنواره فقط زنده باد و یک دست شما درد نکند است نسبت به هنرمندها. این جهت دهی باید در تفکر هنرمندان شکل بگیرد. گفتم یکی از خصوصیت ممتاز کار فرهاد این است که با کار فرهاد نمیشود بشکن زد. من بشکن زدن را چیز منفی نمیدانم. اما اینکه یک موسیقی تولید شود مصرف شود و با آن نشود بشکن زد این امتیاز هست این خط باید تقویت شود. حالا چه کسی دنبال این حرف هاست؟ به نظر من نبوغ و نوع تفکر فرهاد باعث شده که این اتفاقات رخ دهد. ربطی به جشنواره و این چیزها ندارد. اگر آدم های جشنواره آدم های فهمیده ای باشند، اگر مدیرهایش مدیرهای حقیقتاً هنرشناس و اهل انقلاب باشند این جور جریانها و این جور آدم ها را موقعی که پیدا می کند بی برو، برگرد تقویت میکنند اما موقعی که فرهاد تقویت نمی شود، قطعا از بین می رود. این نشانه چیست؟ نشانه این است که به وظیفه مان عمل نکردیم.
– استاد حرف خیلی جالبی زدید گفتید که جشنواره به تنهایی نمی تواند پاسخگوی موسیقی انقلاب باشد و خود هنرمند باید به یک درجه ای برسد که این آثار را تولید کند خب ما چگونه این هنرمندها را رشد بدهیم؟ این هنرمندهای جوان کجا باید آموزش ببینند؟
ببینید من نظر منفی به جشنواره ندارم. البته از جشنواره های امروز هم اطلاعی ندارم برای اینکه از همه این ها دور هستم. اصلاً ما را هم دعوت نمی کنند. حداقل فکر می کنم بیش از ده یازده سال هست شاید هم بیشتر اصلاً یک بار هم ما را دعوت نکردند. حتی به عنوان یک احترام به آدمی که سنگ اول اینجا را گذاشته.
این یک مسئله. واقعا بیاطلاع محضم که الان تفاوتی کرده، نکرده؟ چگونه دارند فکر می کنند؟ اما براساس همان تجربیاتی که من در همان یکی دو سال اول برگزاری داشتم، گروه هایی از شهرستان ها می آمدند به همراه چهار، پنج تا نوازنده. به یاد دارم گروهی از خوزستان کار فوقالعاده ای داشتند. یا گروهی که از کردستان برای دف آمده بودند. یک گروهی که اصلاً ساز زهی نداشتند و همه دف می زدند. به لحاظ ریتمی کارشان فوق العاده بود یعنی ما اگر حتی به لحاظ بصری روی این نوع از موسیقی کار می کردیم خیلی از رسانه های دنیا طالبش می شدند. یک نوع موسیقی که کلام ندارد، ساز زهی ندارد اما ریتم هیجانی دارد. یعنی ریتمی نیست که با آن بتوانید برقصید ولی شما را از جا کن می کند. چرا استفاده نمی کنید؟ برای اینکه مطالعات روی این کارها در هیچ کجا صورت نمی گیرد و زمانی که از درِ جشنواره بیرون می روند همه چیز یادشان می رود.
یک مشکل دیگری که در مورد موسیقی وجود دارد عبارت است از این که ما به گونهای حرکت کردیم که همه جا باید دولت پشتیبان یک حرکت و جریان باشد. این خیلی تفکر بدی هست. برای اینکه در دولت همیشه آدم هایی بعنوان مدیر می آیند و می روند به تبع سلایق عوض می شود با این رفت و آمدها خیلی از مسائل بالا پایین می شود. ما نیاز به یک نهادهایی داریم که وابستگی به دولت نداشته باشند، استقلال مادی داشته باشند و هدفشان هم گسترش این جور فعالیت ها و مسائل فرهنگی در جامعه باشد و این ها را باید تقویت کنیم. شما باید یک مکانی داشته باشید که یک جوان هنرمند اگر سوال دارد اگر یک ترانه برای خودش تولید کرده به آنجا رجوع کند و اثر خود را به آنجا عرضه کند.
-امیدواریم که حل شود چون واقعاَ از آن اهداف خود فاصله گرفت و اکثر اهالی موسیقی از این وضع ناراضی هستند. در پایان مبحثی درباره جشنواره وجود دارد که از قلم افتاده باشد؟
صحبت که من دارم ولی…
منبع: اختصاصی «راهنوا»
نظرات