حامد زمانی
حامد زمانی
گزینه های روی میز
بعد از «مرگ بر آمریکا» که همه آن را پسندیدند، یک موج در حال شکلگیری بود. انگار دوستان هنرمند ما خودشان هم حالا سر ذوق آمده بودند. حامد زمانی، تماس گرفت و از ترانه تازه دکتر سیار گفت. خودش از ذوقزدگی آن را تلفنی برایم خواند. حتی گفت که این شعر را به یکی از دستگاههای فرهنگی کشور برای ساخت و تولید پیشنهاد کرده که آنجا به دلیل شمارش معکوس کشیدن در آخر ترانه برای آمریکا، همکاری در تولید این کار را رد کرده بودند! حالا دوباره مهدی سیار، حامد زمانی و باشگاه ترانه و موسیقی راه به هم گره خوردند.
اسم ترانه از اول گزینه های روی میز نبود؛ «شمارش» بود. آقای سیار می خواست با این اسم سوژه ترانه را لو نداده باشد و حتی آن را کمی مبهم نماید. اولین ماکت ملودی حامد زمانی که ساخته شد، دوستان شورای طرح و ایده باشگاه از آن به عنوان «گزینه ها…» اسم بردند و در مورد گزینه ها بحث و مشورت می کردند. آن قدر این «گزینه های روی میز» خود به خود روی زبان چرخید که اصرار ما بر مبهم نگه داشتن اسم ترانه دیگر فایده نداشت. تمام نسخه های متن و ماکت ملودی شمارش، تغییر نام دادند به گزینه های روی میز.
در تولید این کار برای اولین بار، همزمان با ماکت اثر که میرفت برای تنظیم و مسترینگ، طراحی پوستر و ساخت کلیپ استارت خورد. رسول خسروبیگی از طراحان خوب و علاقمند به موسیقی انقلابی گفت که می تواند بر اساس شعر و ملودی که ما در اختیارش می گذاشتیم، پوستر کار را طراحی کند. مهدی نقویان هم که قبلاً نماهنگ درخشان «بابا خون داد» از او در جشنواره فیلم عمار برگزیده شده بود و با استقبال مردمی هم مواجه شده بود، بر روی ماکت گزینه ها و بر اساس تایملاین آن کلیپسازی کرد.
یک …
لحظه لحظه خاطرات بهمنی که یک دفعه بهار شد
بهمنی که بوی گل گرفت و سوسن و یاسمن
بهمنی که غرق شوق و شور بود، انفجار نور بود
دو …
سرزمینی که نگاش به آسمونه و حسابش از زمین جداست
ذره ذره خاکش از غرور و غیرته
سرزمینی که شن کویرشم، لشکر خداست
سه…
بغض ناتموم مادری بالاسر جنازۀ پسر
بغضی که یکمرتبه صدا میشه سکوت رو میشکنه
ای تموم بچههام فدای تو یا حسین
این گلم نثار کربلای تو یا حسین
*
ای پدر و مادرم فدای تو یا حسین
زندگیم فدای کربلای تو یا حسین
*
چهار…
ایستادن یه نوجوون بدون ذرهای ترس و آرزو
روبروی تانکهای روبرو
پنج…
اهتزار پرچم سه رنگ
روی گنبد مسجدی که زخمۀ گلولههاست
خندههای مردمی که یک صدا میگن
«فتح شهر خون کار خداست»
شش…
آسمونی که پر از نوای ربناست
آسمونی که قرق شده با شهاب و رعد و صاعقه
با آیۀ «و ما رمیت اذ رمیت»
آسمونی که کابوس کرکساست
هفت…
چشمه چشمه موج موج
کوچه کوچه رود رود
تو خیابونا به هم رسیدن و یکی شدن
شکستن سردی دی و غرور اهرمن
حالا بازم بشمارن
اینا گزینههای روی میز ماست
حالا بازم بشمرید
گزینۀ روی میزتون چیاست
حالا بازم بشمرید
همه میدونن این آخرای قصۀ شماست
هفت … شش… پنج … چهار … سه … دو … یک …
نظرات