موسیقی صاحب ندارد؛ وقتی یک ارگان و چند آدم با ژستهای ارزشی، یک کشتی را دربست برای "آقای خواننده" اجاره میکنند تصور کنید انگیزهای برای سایر خوانندگان که بدرستی کار کردند باقی میماند؟
راهنوا- پرویز طاهری از نخستین نسل خوانندگان پاپ موسیقی پس از انقلاب است. پیدا کردن او کمی دشوار است. از بیژن خاوری شنیده بودیم حرفهای و دردهای فراوانی برای گفتن دارد و در ادامه مجموعه بسته بررسی روند موسیقی پاپ بعد از انقلاب سراغ خواننده ترانه «تا تو برگردی» رفتیم. طاهری را خیلی از دهه شصتی ها و ده هفتادی ها به خاطر دارند. با محوریت بررسی موسیقی پاپ سراغ طاهری رفتیم.
پرونده ما در خصوص سیر تحول موسیقی پاپ است. می دانم که شما اولین خواننده موسیقی پاپ در تلویزیون از سال 72 بودید که در رسانه ملی تصویر داشتید.
قبل از آن هم داشتم. دهه 60 به بعد.
دقیقا چه سالی به تلویزیون آمدید؟
خدمتتان عرض کنم که سال 62 ، شبکه دو، گروه معارف اسلامی به تهیه کنندگی حاج آقا صبور.
سال 62 من اولین کسی بودم که تصویر تلویزیونیام به عنوان یک خواننده نشان دادهشد. قبل از من، دوستانم، آقای گلریز، مهرداد کاظمی و چند نفر دیگر از دوستان قدیمی بودند که سرودها را شروع کرده بودند.
ولی شما سولو خواندید.
در واقع بعد از انقلاب و از سال 60-61 سولو و تکخوانی را شروع کردم.
قبل از انقلاب هم فعالیت داشتید؟
بله.
در تلویزیون؟
بله.
شما هم مثل آقای سپهر، از خوانندگان تلویزیونی بودید؟
ببینید من بودم، سپهر بود، آقای مهرداد کاظمی، آقای گودرزی و خیلی از دوستانی که بعد از انقلاب شروع به کار کردند. در واقع قبل از انقلاب هم می خواندیم ولی بعد از انقلاب، کسانی که موردی نداشتند ماندند. اصلا شروع کار من، با فرهنگ و هنر آن زمان بود و اساتید من هم آقای ایوب دژاکام (خدا بیامرزدش) بود که پدر آقای امیر دژاکام – کارگردان- هستند. ایشان در فرهنگ و هنر بودند، البته در بندرعباس. من هم جوانی 17-16 ساله بودم که تحت نظر ایشان تعلیم دیدم و به کار خوانندگی پرداختم تا زمان انقلاب. انقلاب که پیروز شد طبیعتا همه چیز تغییر کرده بود. آن زمان، واحد موسیقی در رادیو، میدان ارگ بود، در بازار تهران. ما به آنجا رفتیم و وقتی اعلام آمادگی کردیم برای شروع کار، به ما گفتند که شما باید از اول شروع کنید. روز از نو، روزی از نو. باید زیر نظر آقای شجریان باشید. ایشان در همان رادیو کلاس دارند و باید زیر نظر ایشان باشید تا تعلیم کامل ببینید. البته صدای من تلفیقی و بین پاپ و سنتی است. شجریان در همان مقطع بنای موسیقی بعد از انقلاب را گذاشت و خدمتی بی نظیر را انجام داد.
اوایل انقلاب؟
بله. همان زمانی که آقای شجریان در رادیو بودند و همان دعای معروف ربنا را به تازگی خوانده بودند. وقتی آن زمان من به همراه 50 نفر دیگر، تست صدا دادیم، گفتند از صفر می خواهیم شروع کنیم. دیگر همه چیز تغییر کرده است. از بین 50 نفر، فقط شش نفر توانستیم قبول شویم.
شجریان خودش تست صدا می گرفت؟
بله.
آدمها تغییر می کنند، آدمی که اول انقلاب در رادیو و تلویزیون بوده و مورد اعتماد انقلابیون؛ از خوانندگان جدیدالورود یا قدیمی خوان های تازه وارد تست می گیرد . . .
بله. بعد از انقلاب، بیشتر تمایلش به موسیقی سنتی – کلاسیک خودمان بود. بیشتر می گفتند موسیقی سنتی را حمایت کنید.
تصویری که شما دارید از شجریان آن زمان می دهید با تصویر امروزش خیلی متفاوت است.
همه هم آرمان بودیم در جهت پیروزی انقلاب و سالم سازی از جمله در حوزه موسیقی. شجریان روزهای اول انقلاب سالم و خالصانه کار می کرد. کمتر پیش میآمد کسی در زمینه هنر بخواهد به سمت سوی استفاده برود چون زمان هنوز داشت آدمها را ثابت می کرد، داشت تجربه می کرد. خیلی از آدمهای آن زمان که من می شناسم، خیلی جهتشان تغییر کرد. آن زمان با یک جهت و با یک دید دیگری آمدند آن دو سالی که من خدمتشان بودم و شاگرد ایشان بودم، خیلی بی ریا صحبت می کرد و خالصانه صحبت می کردند.
شما به روند فعالیت موسیقایی سازمان صدا و سیما اعتراض دارید؟
بهشدت. ما برای این واحد ابزار و بازیچه بودیم. چرا باید ما کنار گذاشته شویم؟ چرا امثال من که بعد از انقلاب، سالم در این حرفه فعالیت کردند حذف شدند؟ بنده بیش از 300-200 کار برای صدا و سیما اجرا کردهام، کاملا هم مخلصانه. چرا الان به این وضعیت آشفته موسیقی توجه نمی کنند؟ یک زمانی کمپانی های نوار آن موقع (که بعدها شد CD) به ما می گفتند که بیا اینجا یک آلبوم بخوان ولی ما می گفتیم «نه آقا! همان جهت صدا و سیما برای ما خیلی باارزش است، کلاس صدا و سیما برای ما جایگاه خاص خودش را دارد، عاقبت ما هم مشخص است، ما عاقبت به خیر می شویم!»
فکر می کردید که عاقبت به خیر می شوید؟
من کاری به سایر همکاران ندارم اما من میگفتم من عاقبت به خیر هستم. چرا؟ چون دارم سالم میروم جلو. ببین این خیلی مهم است، نه اینکه فقط صدا و سیما ملاک من باشد، چون من با صدا و سیما می خوانم پس حالا خودم هرچه هستم بماند! من سعی کردم آدم سالمی باشم و با تمام وجودم حاضرم اعلام کنم، هرکس از من هر موردی اخلاقی، امنیتی و موسیقایی دارد بیاید اعلام کند من با جان و دل می پذیرم. چون من به خصوص بعد از انقلاب، بی حاشیهترین خواننده صدا و سیما بودم. اول اینکه من 8 سال در سپاه بودم، در کنار این فعالیت هنری هشت سال در سپاه بودم و سه سال در جبهه های جنگ بودم. برادر شهید هستم که جنازه برادرم را از خاک عراق برگرداندند.
نزدیک 28-27 سال است که خالصانه و مخلصانه دارم برای صدا و سیما کار می کنم. هیچ موردی هم ندارم. یعنی بعد از انقلاب، بهترین آدم صدا و سیما بودهام، خالصترین هنرمندش بوده ام، در صورتی که در قشر هنر کمی بدبینی وجود دارد که آقا فلان هنرمند تا هنرمند میشود و چهارنفر او را میشناسند، خودش را گم میکند و با کلی مسائل غیر اخلاقی و مالی دست و پنجه نرم می کند. من تا به حال هزار مرتبه در تلویزیون، تصویر داشته ام. هزار مرتبه! رقم کمی نیست. بیش از 300-200 کار برای صدا و سیما خوانده ام. اولین کسی هستم که تصویر تلویزیونی من از صدا و سیمای شبکه دو پخش شده است به عنوان یک خواننده. نشسته ام و خوانده ام. آن زمان مثلا میگفتند، خواننده نباید دستش را بالا ببرد یا پایین بیاورد، تکان نباید بخورد، چه بسا که در زمان برنامه نوروز 72 که بعد از آن هم در همان سال، پرواز 57 ساخته شد به تهیه کنندگی خانم شیرین جاهد، من در آن برنامه میخواندم، چون وارد بودم و با استودیو و دوربین آشنا بودم، مثلا با دوربین ها بازی می کردم، خیلی ها به همین جهت از من انتقاد میکردند که آقا تو داری چه کار می کنی؟ اطوار نریز!
میگفتم: چه کار می کنم؟ من که سیخ نمی توانم بایستم و بخوانم! من می توانم با نگاه و با دستم، خیلی منطقی، شعرم را به مخاطب انتقال بدهم. اما آنها می گفتند نه، تو چشمهایت را فلان جور می کردی، به آن یکی دوربین نگاه می کردی، دستت را تکان می دادی.
با اطوار نگاه میکردید؟
میگفتند چرا ناز میکردی! ببین یک چنین جملاتی به من میگفتند. گفتم اگر شما اینطور فکر می کنید ما دیگر از این کارها نمیکنیم، از این به بعد دیگر چشممان را اینطرف و آنطرف نمی کنیم. بارها با مسئولین واحد موسیقی صدا و سیما ( با مسئولین اصلی و مدیران ) داشتم صحبت می کردم و میگفتم آقا تکلیف ما چیست؟ اینطور که داریم پیش میرویم، عاقبت ما چه میشود؟ می گفتند: عاقبت شما به خیر است. شما بهترین کار را دارید میکنید، در مسیر خوبی افتاده اید، سالم می خوانید، سالم زندگی می کنید.
بحث اصلی ما با شما خوانندگانی که کارتان را با مرکز واحد موسیقی آغاز کردید، حذف این دفتر و تغییر عملکرد این دفتر است؟
یک زمانی بود که من هفتهای یکی دو بار به واحد موسیقی میرفتم. الان در کل سال، شاید یک یا دو مرتبه بروم. الان هم رئیس واحد موسیقی جناب آقای معلم است. بسیار مرد عالی و بسیار مرد متواضعی است. دفترش باز است برای مراجعه کننده و آدم خوب و سازندهای هم هستند اما بهلحاظ مالی دستش خالی است. باید بودجه ای برای تولید داشته باشد و به او بها بدهند.
بودجه را قطع کرده اند.
بودجه خیلی کم شده.
از چه زمانی بودجه قطع شده است؟
خیلی وقت است. می توانم بگویم حدود 5-4 سال است (البته تا جایی که من اطلاع دارم) که هروقت ما مراجعه می کنیم میگویند ما بودجه نداریم که تولید داشته باشیم. ما متکی به صدا و سیما بودیم که ایشان بودجه آهنگساز و شاعر و نوازنده و غیره را سازمان میدهد و ما را دعوت می کردند که آقا کار آماده است، شما بیا و یکی دو عنوان کار هست، بیا و بخوان. ما متأسفانه الان نزدیک به 8-7 سال است که هیچ فعالیتی نداریم. اگر من فعالیتی دارم، تصویری دارم. یعنی همان کارهایی که قبلا خوانده ام را می خوانم.
همان کارها را تکرار می کنید.
بارها تکراری و تکراری! تا جایی که صدای مردم درآمد که آقای طاهری شما یک زمانی بود که هر ماه، حداقل یک کار جدید می خواندید. یا هردو ماه یکبار، یک کار جدید داشتید. اما الان سالی دوازده ماه، یک کار جدید هم که نمی خوانید هیچ، تمام کارهایی که در تصویر می آورید هم تماما تکراری هستند. ما صدای شما را دوست داریم. ببین راستش دوره معصومیت به پایان رسید. الان برای ما که فعالیت سالمی داشتیم بودجه نیست اما برای فلان زیرزمینی …. کشتی دماوند فراهم است. اگر موضوع اثبات پای انقلاب ایستادن است که با نوشتن نامه در صفحات مجازی به بزرگان نظام کسی انقلابی نمیشود! بنده خوانندگی را رها کردم و سه سال رفتم جبهه. اما با …. کرده کسی انقلابی نمیشود!
یعنی شما همیشه جوری خوانده اید که هرگز از آن چارچوب ها بیرون نرفته اید؟
هیچوقت بیرون نرفتم و در عین حال، متنوع هم خوانده ام. نه اینکه فقط یک سبک خاصی را به صورت سرود خوانده باشیم، آهنگ های متنوعی را در همین مسیر خوانده ام، همه هم دوست داشته اند. این را با تمام وجود می گویم، حمل بر خودستایی نشود، من در طول این 45 سالی که فعالیت هنری می کنم، نشنیده ام که کسی بگوید آقای طاهری آهنگ مبتذلی را خوانده است. من که سالم خوانده ام، خودم عضو خانواده شهدا هستم، 8 سال سپاه بودم و هشت سال با مرام عقیدتی سپاه زندگی کرده ام، چه تقدیرنامه هایی از چه مکان های مهمی دریافت کرده ام که من را تأیید کرده ام، چرا به من امکانات نمی دهند تا در مورد خلیج فارس و انرژی هسته ای آهنگی بخوانم؟ مردم سی سال صدا شش دانگ مرا شنیده اند، من تحریرهای بدی داشته ام؟ چرا امثال ما نباید الان کسی به آنها زنگ بزند و حالشان را بپرسد؟ بعد از انقلاب، شادترین و غیر مبتذل ترین آهنگ را با عنوان «دوستان» بنده به اتفاق آقای بیژن خاوری و حسن همایونفال خانوده ایم. کسی حال بیژن و حسن را می پرسد؟ چرا سرنوشت موسیقی سلامت پس از انقلاب را می سپارند به یه یک جقله تتو کرده که تحریر هایش و نوع خواندنش شبیه همشهری های ته محله هارلم است و این بابا می شود سمبل موسیقی حماسی انقلاب؟ اصلا صدای ساز از کار این جقله های تتو کرده بیرون میاد.
وقتی بودجه دفتر مرکز موسیقی سازمان صدا و سیما قطع شد، خارج از سازمان شروع به تولید کار نکردید؟
خب یک مشکلی با این کمپانی ها داشتیم، آنها می گفتند آقای طاهری، شما صدایت خیلی خوب است، چهره ات را هم مردم می شناسند، ولی صداوسیمایی هستی! من می گفتم: منظورتان چیست؟ می گفتند: شما مناسبت خوان هستی، شما را مردم به عنوان مناسبت خوان می شناسند. گفتم خب الان اگر من بیایم و همان فرمی که شما می گویید بخوانم چه می شود؟ می گفتند: خب تنها خواندن که نیست، ادا و اطوارش هم هست!
این ادا و اطوار هم مهم است.
بله. آنها این را می خواستند. یعنی ما می گفتیم باشد ما همان چیزی که شما می گویید را می خوانیم. می گفت: خب توقع داریم همین را بروی روی صحنه و ادا و اطوارش را هم دربیاوری دیگر! دخترها جیغ بزنند و خلاصه تو یک قسمتی از شعر را داد بزنی و دخترها هم جیغ بزنند! خب ما نمی توانستیم اینطور بشویم. می گفتم آقا من یا باید از صدا و سیما کلا ببرم، رابطه ام را کاملا قطع کنم و بیایم با شما کار کنم یا نه من همین صدا و سیما بمانم. عرض کردم: «ما فکر می کردیم عاقبت به خیر می شویم ! ». ما می گفتیم ارزش ما سرجای خودش هست، مگر چندنفر هستیم؟ خیلی جالب است ! چند نفر در این کار بودیم؟
چند نفر بودید که در همین فضا فعالیت می کردید؟
انگشت شمار بودیم. اصلا 10 یا 15 نفر. این که رقمی نیست
چه اتفاقی افتاد که ناگهان فعالیت های شما چند نفر که در بورس بودید افت کرد؟
الان به جایی رسیده است که دو یا سه برنامه بیشتر نمیدهند در دهه فجر آن هم بدون ارکستر و به صورت پلی بک. میگویند آقا ارکستر نیاورید. فکر می کنم از سال 85 به بعد که موسیقی زیرزمینی رشد و توسعه پیدا کرد، عملا جریان اصلی موسیقی پاپ سالم افت کرد. الان به اعتقاد من همه دارند سلیقه ای کار می کنند. ما جهت مشخصی در موسیقی نداریم.
اگر آن ترکیب حسن همایونفال، پرویز طاهری و بیژن خاوری همچنان در تلویزیون آهنگ می خواندند و برنامه اجرا می کردند، آیا مردم به آنها اقبال نشان می دادند؟
صد درصد! صد درصد! مسلما آن کارهایی که سه نفره خواندیم، آن کارهایی که تکی خواندیم، اگر این کارها ادامه پیدا میکرد و ما تقویت می شدیم، الان می توانستیم موسیقی که الان به صورت زیرزمینی اجرا می شود را کنار بگذاریم و مردم تمایل زیادی نشان ندهند. حداقل با جریان موسیقی مبتذل داخلی می توانستیم رقابت کنیم. در ضمن یک سئوال مهم باید مطرح کنم نسل بعد از ما مثل امیر کریمی، محمد اصفهانی، علیرضا عصار، امیر تاجیک، محمدرضا عیوضی و مانی رهنما کجا هستند؟
مقصر عدم تقویت جریان موسیقی پاپ سلامت کیست؟
سلیقه های بیخود!
در کجا؟
در جایی که عقل جن هم به آن قد نمی دهد. در هر اتاق فکرهای مدیریتی. موسیقی صاحب ندارد وقتی یک ارگان نظامی و چند آدم با ژست های ارزشی کشتی دماوند را دربست برای … اجاره می کنند تصور کن انگیزه ای برای سایر خوانندگان که بدرستی کار کردند باقی می ماند؟ یک نفر پشت پرده و پک نفر در پس پرده نخ مدیریت موسیقی را در دست گرفته و تلویزیون هم اصلا برایش فرقی نمیکند چه موسیقی ایرانی و ملی و ما چه آینده ای دارد!
آیا شده تا به حال به مسئولین بگویید در شرایطی که شما موسیقی پخش نمی کنید، موسیقی تولید نمی کنید، مردم در اتومبیل هایشان، در خانه هایشان، در این عصر دیجیتال و تکنولوژی، موسیقی زیر زمینی گوش می دهند. آن موسیقی تبدیل می شود به سلیقه مردم. تا به حال چنین مسئله ای را مطرح نکرده اید؟
چرا مطرح کرده ام. خیلی هم مطرح کرده ایم اما متأسفانه بها داده نمیشود. اصلا مسئله موسیقی در حال حاضر در مجموعه صدا و سیماجایگاه اساسی ندارد. اصلا در یک جامعه، اولین هنر تأثیرگذارجامعه، هنر موسیقی است بعد فعالیت اجتماعی مثل ورزش. متأسفانه بها داده نمیشود یعنی مهم نیست. من الان نسبت به تجربه خودم بعد از انقلاب، متوجه شدم مدیریت موسیقی در درجه اهمیت قرار ندارد. در بیرون از مجموعه سازمان صدا و سیما کسی مثل پیروز ارجمند هم که داشت سرو سامانی به موسیقی می داد، دیدید که چه بلایی بر سرش آوردند. در مورد دفتر موسیقی سازمان صدا و سیما که اوضاع خیلی بدتر است. من شاید در چند سال اخیر، چند مرتبه به واحد موسیقی رفته ام، با رؤسایی که عوض شده اند. تا به حال می توانم بگویم از بعد از انقلاب، حدود 26-25 مدیر عوض شده است و من همه را دیده ام و با آنها صحبت کرده ام. بخصوص در چندسال گذشته، با 5-4 رئیسی که عوض شده اند من با همه آنها صحبت کرده ام.
یعنی در عرض 5-4 سال ، مرکز موسیقی 5-4 مسئول عوض کرده است؟
تا به حال 26-25 مسئول عوض کرده است. در 5-4 سال، حداقل چهار مدیر عوض شده است.
این تغییر مدیریت به چه دلیل است؟
طبیعی است. شما در هر اداره و سازمانی بروید، حتی در بانک ها هم که نگاه کنی، فرقی نمیکند، رؤسا به دلایلی از جمله اینکه رابط خیلی صمیمی نشود یا عادی نشود یا مثلا بخاطر اینکه آن سازمان کلاس کار خودش را داشته باشد، تغییر می کنند.
من بارها از رادیو و تلویزیون آهنگ هایی را شنیده ام که در بیرون مجموعه صدا و سیما تولید شده اند بدون مجوز ارشاد اما از رادیو و تلویزیونی پخش می شوند؟
اکثرا آهنگهایی که از رادیو مثلا پخش می شود، من هم گوش میدهم و آنقدر شعورش را دارم که بدانم و بفهمم بعد از انقلاب و بعد از این همه سال، واحد موسیقی این شعر را قبول می کند یا نه. اصلا شعرش مورد تأیید هست یا نه. الان خود من شعر که می برم برای واحد موسیقی، رد می کند! می گوید این سبک است، این تصنیف یا ترانه مقبول نیست.
من میبینم و می شنوم که چه اشعار مبتذلی از رادیو و تلویزیونی پخش میشود. اصلا صدا و سیما مجوزهای ارشاد را قبول ندارد، تا خودش تائید نکند آهنگی را پخش نمیکند. وقتی در عرض چند سال چندین مدیر در مرکز موسیقی عوض می شوند طبیعی است که کارشناسان واحد موسیقی که طی تغییر و تحولات مدیریتی تغییر می کنند ممکن است در اثر ناآگاهی روی هر ترانه مبتذلی مهر صحت گذارند. رادیو من را دعوت می کند برای مصاحبه و پخش آهنگ. آنجا من نشسته ام ولی آنها آهنگ های غیرمجاز دیگری را پخش می کنند! بعد به من که می رسد (خیلی دردناک است!) می گوید آقای طاهری؟ این آهنگ های شما مجوز دارند؟! می گویم پدر بیامرز! این همه تا به حال این آهنگ را خوانده ام، اصلا تا به حال نشنیده ای؟ تا به حال شده من یک کار غیرمجاز به صدا و سیما بدهم؟ اصلا چیزی در آهنگ های من نیست که بخواهی این حرف را بزنی. اگر یک آهنگی باشد آنچنانی، آن وقت در دلت شکی ایجاد شود که این آهنگ اصلا مجوز دارد یا نه خب آنوقت می توانی این سؤال را بپرسی اما این آهنگ ها که چیزی در آن نیست.
حتی مدیرانی که آنجا هستند نمی دانند که این آهنگ مجوز دارد یا نه؟!
بله نمی دانند، برای همین ترانه های بدون مجوز از رادیو بارها و بارها پخش شده است و به این وضعیت کسی اعتراض نمیکند. موسیقی واقعا بی صاحب شده است.
منبع: مشرقنیوز
نظرات