پاسخ ما سخت خواهد بود آری! شك نكن
راهنوا- امروز اولین گروه از درگذشتگان حادثه منا در شهرهای متفاوت کشور تشییع شدند.
به همین مناسبت اشعاری را از میلاد عرفانپور، بشری صاحبی و سارا جلوداریان با موضوع فاجعه منا میخوانیم.
این اشعار به شرح زیر است:
هنوز گرم مناجات و گریهی عرفاتم
چقدر بوی شهادت گرفته است حیاتم
هنوز تشنهام آری، قسم به اشک دمادم
دمی به چشمهی زمزم، دمی کنار فراتم
در امتحان منا, شرمسار طفل حسینم
به لطف کندی چاقو اگر دهند نجاتم
نفس نمانده برایم در این هوای مقدس
ولی به کوری اهل نفاق، در صلواتم
خبر دهید به شیطان، خیال خام نبندد
که من شهیدم و در رمی دایم جمراتم
خبر دهید به مردم لباس سوگ نپوشند
خبر دهید به مردم که عید بوده وفاتم
«میلاد عرفانپور»
***
تیره كرده آسمان را نفرت قابیلها
تیر نفرت میخورد بر سینۀ هابیلها
ابرهه بر كعبه دارد حكمرانی میكند
مكه را تسخیر كرده بیسپاه فیلها
چشمۀ زمزم شده چشمان هاجرهای شهر
بر منا ماندهست رد خون اسماعیلها
جاهلیت حرمت آیات قرآن را شكست
كو نوای دلربای قاری ترتیلها؟!
آه! از صهیون چه كم دارد مگر آل سعود؟
میتوان در جمع ایندو گفت: اسرائیلها
آن پرستوها كه هجرت كرده بودند از مُنا
پر گشودند از منا همراه جبرائیلها
نیست غیر از كربلا پایان حج ناتمام
میتوان فهمید این را از دل تأویلها
میرسد خشم ابابیل و سقوط ابرهه
چشم میدوزم به روز بارش سجیلها
بعدِ هر پاییز میآید بهاری، شك نكن
پاسخ ما سخت خواهد بود آری! شك نكن
كشتن مهمان بیت الله آیا شوم نیست؟!
قتل در ماه حرام و در حرم محكوم نیست؟!
در حصار بتپرستان است بیت الله، آه
مثل كعبه هیچ كس _غیر از علی_ مظلوم نیست
كینۀ آل علی در سینۀ آل سعود
علت این قتل عام زائران معلوم نیست؟
خاطرات كربلا و شام و كوفه حاكیاند:
بینتان مهماننوازی از ازل مرسوم نیست
این همه كتمان و انكار شما بیهوده است
حیلهای در كار بوده، بر كسی مكتوم نیست
رو به پایان است دنیا، آی اصحاب الشِمال!
در قیامت سهمتان چیزی بجز زقّوم نیست
از غم این داغ، خون جاریست از چشمان یار
هیچكس اندازۀ صاحب زمان مغموم نیست
خوشبهحال هر كه بر روی لب استغفار داشت
موقع پرواز، سر بر زانوان یار داشت
فكر كن! صاحب زمان این داغها را دیده است
آنچه را رخ داده، از نزدیك، آنجا دیده است
در غروب روز عاشورای این ماه حرام
لشكری افتاده بر دامان صحرا دیده است
تشنگی و تشنگی و تشنگی و تشنگی…
كربلا را كربلا را كربلا را دیده است…
او شنیده «یا حسین» از حلق اسماعیلها
نالۀ «یا مهدی ادركنی» به لبها دیده است
دیده نفرت سد شده آن روز بر امواج عشق
در بیابان منا آن روز دریا دیده است
مثل عمه «ما رأیتُ » گفته با خود زیر لب
در منا اما مگر «شیئاً جمیلاً» دیده است؟!
شب به پایان میرسد با ذكر «بسم الله نور»
خوب میدانم میآید صبح زیبای ظهور
«بشری صاحبی»
***
غمی سترگ، سیه پوش کرده معبد جان را
غمی دوباره به هم ریخته زمین و زمان را
به هر طرف که نظر میکنم عزای عزیزی ست
بیا بیا که بگرییم داغهای گران را
دلم، تجلی مهر محمد (ص) است ولیکن
چگونه شرح دهم کینهی ابولهبان را
رژیم آل سعود است اینکه موعد میقات
به بیکفایتیاش تلخ کرده کام جهان را
رژیم آل سعود است اینکه موسم قربان
در آستان منا، ذبح کرده پیر و جوان را
مگر به حرمت خون مهاجران الیالله
رهاکند دگر این بارگاه خلدمکان را
مگر که اهل یقین را به حال خود بگذارد
که قرنهاست فروخورده بغضهای نهان را
به حیرتم که چرا در حریم امن خداوند
نفس بریده ز حجاج و برگرفته امان را؟
کجاست ساقی کوثر، که بشنود دم آخر
حکایت عطش زائران و تشنهلبان را؟
کلیدداری کعبه، سزای ناخلفان نیست
به عاشقان بسپارید این بهشت و جنان را …
«سارا جلوداریان»
نظرات