موسیقیدانانِ تصویرگر
راهنوا- برای رفع خستگی هم که شده، هر چند روز یکبار به صفحههای شخصی خوانندهها، آهنگسازان و کلاً هنرمندان مرتبط با هنر موسیقی، سری میزنم. موضوعات جالبی در این گشتوگذار و در بین هجمهی عکسها و فیلمها، مشاهده میکنم. واقعا فضایی است این فضای مجازی. اما گاهی نیز تصاویری میبینم که ذهنم را بسیار مشغول میکند. تصاویری از قشر ناتوان و ضعیف و نیازمند جامعه. تعجبم به خاطر این نوع عکسها نیست بلکه به خاطر افرادی است که آنها را منتشر میکنند یعنی؛ «هنرمندان عرصه موسیقی».
به نظر شما چرا هنرمندان به جای آنکه در صفحات شخصی خود تصاویری سلفی از لحظات خوابیدن، غذا خوردن، سوار هواپیماشدن، یا تصاویری از اجرای کنسرتها، شب شعرها، سفرهای خارج از کشور و … منتشر کنند، این تصاویر دردناک را منتشر میکنند؟ شاید آنها میخواهند با زبان بیزبانی بگویند که به غیر از موضوعاتی که در طول روز ذهنشان را مشغول کرده(همانها که در بالا به آنها اشاره شد)، موضوعات دیگری نیز برایشان اهمیت دارد. تا بگویند ما به فکر مشکلات مردم هم هستیم و مشکلات آنها را مشکلات خود میدانیم و چه و چه.
اگر واقعا اینچنین است، آیا فقط انتشار عکسی از وضعیت اسفبار زندگی این قشر کافی است؟ آیا این کار مشکلی از مشکلات آنها را نیز رفع میکند؟ تا به حال این هنرمندان بزرگوار از خود پرسیدهاند که اصلاً چرا این مشکلات وجود دارد؟ ریشهی این مشکلات کجاست؟ چرا باید شاهد این همه تبعیض طبقاتی باشیم؟ چرا باید حقوقی یک نفر، چندین میلیون باشد اما حقوق کارگری معمولی حتی به یک میلیون هم نرسد؟ چرا باید کودکی دستفروش در کنار اتومبیلی چند صدمیلیونی برای کسب درآمد قرار بگیرد؟ از خود پرسیدهاند که ما به عنوان یک هنرمند برای رفع این مشکل چقدر تلاش کردهایم؟ چقدر از تخصصمان را صرف این موضوع کردهایم؟
مشکل کار کجاست؟ مگر تکلیف هنر و هنرمند، در انقلابی که ۹۸ درصد مردم به آن آری گفتند، توسط رهبرش روشن نشد؟ مگر امام در پیام تاریخی خود به هنرمندان این کشور چنین نگفت که: «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدی -صلی الله علیه و آله و سلم- اسلام ائمه هدی -علیهم السلام- اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایهداری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بیدرد، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» باشد. هنر در مدرسه عشق نشاندهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامی گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است.» .«جلد ۲۱ – صفحه ۱۴۶»
پس چرا ما شاهد این نوع از آثار در هنر موسیقی نیستیم؟ چرا آنها به جای تولید موسیقی که تخصص اصلیشان است، تنها به انتشار تصاویری هنری از این وضع اکتفا میکنند؟ یا اگر هم اثری تولید میکنند فقط توصیفگر حال زار آن کودکان خیابانی است و اصلا به ریشهی این موضوع اشاره نمیشود؟ چرا؟
تا به حال چند آهنگ و ترانه با این موضوع تولید کردند تا صدای این قشر ضعیف و نیازمند را به گوش همه، به خصوص مسئولان برسد؟ چرا به جای انتشار این نوع تصاویر، یک آهنگ و ترانه با این موضوع تولید و منتشر نمیکنند؟ شاید تاثیر تصویر از یک آهنگ بیشتر است! شاید تخصص آنها به جای موسیقی، تصویگری است!
حقیقت این است که این هنرمندان خود به جزئی از «سرمایهداران و مرفهین بیدرد» تبدیل شدهاند و نمیتوانند برای «پابرهنگان» این مملکت اثری هنری تولید کنند. به نظر شما شاعری که برای چند دقیقه حضور در یک مراسم و خواندن بعضی از اشعارش چند صد هزار تومان دریافت میکند، میتواند از وضعیت زندگی کارگری که باید چند روز تمام کار کند تا همان مبلغ را دریافت کند، شعر بگوید؟ خوانندهای که بلیط کنسرت یا مبلغ دریافتی برای اجرای پلیبک آهنگش برابر با حقوق چندین ماه همان گارگر است چه؟ نه. با وجود این شرایط نمیشود.
مشکل زمانی حل میشود که شاعر، آهنگساز و خواننده واقعا این وضعیت را درک کرده باشند حداقل برای مدتی کوتاه و البته، این همه محافظهکاری را نیز کنار بگذارند. بله شما زمانی که بخواهی به کسی بگویی ظالم و دیگران را به مقابله با آن دعوت کنی، حتما عدهای با شما مخالفت میکنند و برای شما مشکل به وجود میآورند. حال چه آن ظالم آمریکا باشد چه رئیس کارخانهای که همان کارگر در آن کار میکند. چه آمریکا باشد چه آن قانونگذار و صاحب قدرتی که با وجود قدرت، حرکتی برای بهبود این وضعیت انجام نمیدهد. چه آن ظالم آمریکا باشد چه خواننده و آهنگساز و شاعری که با دیدن این همه ظلم سکوت و یا به عبارتی دیگر محافظهکاری میکند.
هنرمندی که حاضر نیست حتی برای مدتی کوتاه وضعیت قشر مستضعف جامعهاش را تجربه کند و یا به خاطر حمایت از آنها از هم طیفانِ روشنفکر خود حرف بشنود، نمیتواند مشکلی حل کند و همان بهتر که به تولید آثاری روزمره و تکراری بپردازد و عکسی از این موضوع را در صفحهی شخصی خود منتشر کند و بنشیند تا شاید مشکلات ضعیفان جامعه رفع شود.
نظرات