مروری بر کتاب «جشن یگانگی»
راهنوا- کتاب «جشن یگانگی»، یکی از جدیدترین کتابهایی است که انتشارات شهرستان ادب در حوزه شعر معاصر منتشر کرده است. این کتاب شعرهایی از مصطفی محدثی خراسانی شاعر خوش قریحه کشورمان دارد.
شعرهای این مجموعه در قالبهای کلاسیک سروده شدهاند و غزلها، رباعیها، اخوانیات، دو بیتیها، مثنویها و ترانهها بخشهای کتاب هستند که اشعار این شاعر را در قالبهای مختلف در کتاب دستهبندی کردهاند. بیشترین شعرهایی محدثی در قالب غزل هستند؛ غزلهایی کوتاه و ۴-۵ بیتی که گاهی بعضی از آنها به شاعران و شخصیتهای معاصر تقدیم شده است و گاه بیانگر شور و حال شاعرانه سرایندهاش است. مثلا شعر «مطلب تند» به یوسفعلی میرشکاک تقدیم شده است:
اینجا که منم هیچ کسی راه ندارد
این راه به جز رهروی گمراه ندارد
بگذار مرا و بگذر ناصح مشفق!
بگذار مرا و بگذر، راه ندارد…
یا شوق حضور به شهید آوینی تقدیم شده است:
پس از آن وقفه که افتاد به گلچینیها
آسمان مینگرد باز به پایینیها…
در این کتاب همچنین برای مجید مجیدی و جانبازان هم شعری از محدثی خراسانی آمده است. به عقیده نگارنده محدثی شاعری است که مقصودش از سرودن اشعار را در لفافه بیان میکند و مثل بعضی از شاعران نمیتوان به صراحت منظور شاعر را از سرودن بعضی غزلها فهمید. همچنین بعضی شعرها هم انگار شعرهایی بی پایان هستند، شعرهایی که شاعر شوریدگی خود را در قالب ابیات ریخته و حسش را با مخاطب شریک کرده است. شوریدگی که در لحظه به سراغ شاعر آمده یا موضوعی که مدتها ذهن شاعرش را درگیر کرده و میخواهد درباره آن مضمون چیزی به مخاطب بگوید. مثلا در شعر غفلت میخوانیم:
روزگاری ست که از غفلت ما میگذرد
شعر میآید و از غفلت ما میگذرد
میرسد تا که مگر شعله کشد در رگ و حیف
سرد از دامنه رخوت ما میگذرد
شعر میآید و میبیندمان مردهدلیم
ذکر اخلاصی و از تربت ما میگذرد
سود میجوید از این غفلت و یک مشت دروغ
جای شعر است که در هیئت ما میگذرد
شعر یک روز نفس گیر جنون بود و حضور
حال میآید و در غیبت ما میگذرد
اینها شعرهایی است که حاصل تامل شاعر در یک کلمه یا موضوع است. البته این شعر میتواند با ابیاتی درباره غفلت ادامه پیدا کند اما همین ابیات نشان دهنده درگیری ذهن شاعر با موضوع است. موضوعهایی که معمولا بعد از پختگی ذهن و دل آدم گریبانش را میگیرند.
از سوی دیگر «من» شاعر حضور پر رنگی در اشعار این کتاب دارد. در بسیاری از شعرها شاعر بارها از «من» سخن میگوید یا فعل به کار رفته اول شخص است و هر چند شعر به نوعی بروز من هر شاعری است که در قالب کلمات بیان میشود، اما به نظر میرسد «من» محدثی خراسانی در این اشعار پررنگتر است و در این باره فکر میکند و این «من» موضوعی قابل تامل برای شاعر است. بیشترین تجلی «من» شاعر را میتوانید در شعر زیر بیابید:
من منم و تو منم و ما منم
گم شده آدم و حوا منم
بیرون از من خبری نیست نیست
هرچه در اینجا و در آنجا منم
خسرو و شیرین من و فرهاد من
مجنون من هستم و لیلا منم…
رباعیها در این کتاب به دو بخش حماسه غربت و گلبانگ محمدی تقسیم شدهاند. محدثی خراسانی شاعری گزیدهگوی است و همین گزیدهگویی باعث شده تعداد زیادی از اشعار او در قالب رباعی و دو بیتی باشند. رباعیهای او دلنشین هستند و شاعر در ۴ مصرع به خوبی از عهده وصف آنچه در سر داشته، بر آمده است:
این آینه را به کفر مجبور مکن
او را مشکن، به شهر مشهور مکن
بفشار در آغوشت و پنهانم ساز
من راز توام، مرا ز خود دور مکن
یا در یکی از دو بیتیها میخوانیم:
دو مصراع شهیر خاص و عاماند
غزلهای مرا حسن ختاماند
یکی میخواند و میراند آن یک
دو چشمان تو جناس تام تاماند
اخوانیات محدثی هم در این کتاب به سید حسن حسینی، قیصر امین پور، محمدرضا شفیعی کدکنی، محمدعلی بهمنی، عباس مشفق کاشانی، علیرضا قزوه و عباس باقری تقدیم شده است.
انتشارات شهرستان ادب این کتاب را با قیمت ۱۳هزار تومان منتشر کرده است.
منبع: فارس
نظرات