شعر انتقادی احمد بابایی به رویه بانکها
راهنوا – عملکرد بانکها در کشور تاکنون انتقادهایی متعددی را در پی داشته است که جدیدترین نمونه آن پس از انتشار فیشهای حقوقی برخی از مدیران بانکی کشور و دست داشتن آنها در باندهای فساد اقتصادی مطرح شده است.
شرایط بانکها برای اعطای وام به مردم و عملکرد آنها در عرصههای مختلف همواره انتقادهایی را در پی داشته است؛ از نظر برخی از مراجع مانند آیتالله العظمی جوادی آملی مبنی بر ربوی بودن جریمه دیرکرد اقساط گرفته تا نظر برخی از کارشناسان مبنی بر ضرر زدن این رویه به اقتصاد کشور؛ این در حالی است که رهبر معظم انقلاب بارها بر اقتصاد مقاومتی و اجرایی شدن آن در جامعه اسلامی تأکید کردهاند.
احمد بابایی، از شاعران جوان کشور است که طی سالهای اخیر تلاش کرده تا نسبت به مسائل مختلف در کشور و جهان اسلام بیموضع نباشد. او در جدیدترین سروده خود به سنگاندازیی بانکها بر سر راه اقتصاد مردم و کشور پرداخته است:
وَعَلَی_الِاسلامِ_اَلسّلام !
به سیل حادثه افتادهاید!؟ حرفی نیست!
به تیغ شبهه، گلو دادهاید!؟ حرفی نیست!
حلال نسیه، به نقد حرام میبندید!
نگاه «قسط» به تدبیر وام میبندید!
ز شرّ ماست که تکلیفِ خیر، یعنی هیچ!
نشستهاید به امّید غیر، یعنی هیچ!
همه، گلایه! همه، یأس، ما همه دردیم
تمام ما «ورق» و… حیف، برنمیگردیم!
سوال یائسه، قحط جواب، یعنی ما
کلاه شب، به سر آفتاب، یعنی ما
سیاهکاسه و تر دامنیم، ای مردم
تمام ما همه اینجا «منیم»، ای مردم
برادرانه، سرِ چاهِ یوسُفیم، همه!
فقیهِ لاف و سفیهِ تعارفیم، همه!
ز دودِ حادثهها آسمان، سیاسی شد
دریغ و درد! که احساسمان، سیاسی شد!
دریغ و درد! که نقصان، سرِ زیادی ماست
نگاه «قسط» به اوهام اقتصادی ماست
دریغ و درد، «قضا» را!… گواه، کم دارد!
نه! دادگاه قیامت، شهید هم دارد
شهید، «قسط» و «قضا» را ندیده، عاشق شد
ندیده، با همه زخمها موافق شد!!
به راه کج، همه سرگرم احتمال شدیم
بلال حادثه بودیم و حیف، لال شدیم!
***
چه قفلها که گرفتار شد امیدت را
به سیل حادثه، انداختی کلیدت را
تمامتان، «ورق» و …حیف، برنمیگردید!
تمامتان، «ورق» و … حیف، برنمیگردید!
منبع : خبرگزاری دانشجو
نظرات