سپاهِ غارتِ رجّالههای هیچپَرست/به قصد کشتنِ جانِ اویس آمده است
راهنوا- مریم جعفری آذرمانی از شعرای کشور در پی اتفاقات رخ داده در منطقه و تجاوز رژیم آل سعود به کشور یمن، شعری سروده که خطاب آن به حضرت صاحبالزمان است.
دل است و قاعدتاً بی «قرار» تنگ شده
چقدر چشم که از انتظار تنگ شده…
مجال حق که در این اضطرار تنگ شده
مگر به اذن شما باز هم وسیع شود
مقام معتبری که «پدر» در آن زادهست
میانِ فتنهگرانی غریب افتادهست
به جز شما چه کسی لحظه لحظه آمادهست
که در مجاورتِ «کعبه» مستطیع شود
سپاهِ غارتِ رجّالههای هیچپَرست
شبیه لشکرِ ابلیس از زمانِ الست
به قصد کشتنِ جانِ اویس آمده است
مگر به یُمنِ سلاح شما مطیع شود
هزار سال و فراوان مدار رفته چنین
چه نخنما شده پیراهنِ چروکِ زمین
فقط به دوش کشیده در آرزوی همین
که با حضور شما مطلقاً بدیع شود
اسیر و خسته و بیزار از نشیب و فراز
میان آتش و خون مانده گرمِ راز و نیاز
که ذرّه ذرّهی خاکش دعا کند تا باز
به پای پرچمتان قلّهای رفیع شود
چه ظلمها که به هر جا رسیده دست به دست
تمام متّهمان از سرابِ سیطره، مست
دهانِ خشکِ حقیقت چقدر منتظر است…
که پای چشمهی امکانتان رضیع شود
از این هوای هیاهوی و های، أینَ مَفَر؟
نمانده است از آوازهی پرنده اثر
جهانِ کر شده از بوق و از دروغ، مگر-
به استعانتِ «من مهدیام» سمیع شود
شبانهروز پریشان و بیحصار، بشر
میان فاجعه جان میدهد خطر به خطر
شرافتی که پراکنده شد نفر به نفر
مگر به مَسندِ تشریفتان جمیع شود
اگرچه حوصله از معصیت گریزان است
دقیق اگر بشمارم پر از گناهان است
برای دل که در این شورهزار حیران است
مگر بلاغتی از لطفتان شفیع شود
زمان که دَم به دَمش داغدارِ کرب و بلاست
دهان اگر نگشودهست، روزهدارِ شماست
اذانِ منتظران انتقامِ خونِ خداست
که سربلندیِ این سفرهی وضیع شود
ورای این همه بیداد و استحاله و دود
درخت ریشه دوانده در انتظارِ وجود
طبیعت آینه میآورد به محضِ ورود
که از مناعتِ طبعِ شما منیع شود
شما که یکسره جانید و اعتبار جهان
پس از هزار زمستان و بیشمار خزان
اگر قدم بگذارید روی چشمِ زمان
چهار فصلِ زمین هیئتالرّبیع شود
منبع: خبرگزاری فارس
نظرات