دوباره واژه نفرت، دوباره آل سعود
راهنوا- خبر شهادت جمعی از زائران خانه خدا در حادثه منا واکنشهای زیادی در بر داشته که شاعران انقلابی نیز مانند همیشه در واکنشی سریع از قافله جا نمانده و با سرایش اشعاری بی کفایتی و بی لیاقتی آل سعود را محکوم و با خانواده داغدیدهگان ابراز همدردی نمودهاند.
نمونه ای از این اشعار به شرح زیر است:
از مِنا میآورند اخبار داغ دور را
نوحهخوان کو تا بخواند «سعیکم مشکور» را؟
جامه احرام پوشیدند، اما شد کفن
مرگ در هم کرده اینجا خاک را، کافور را
سرزمین وحی در دستان کفر است، ای دریغ
در سیاهیها فرو بردند کوه نور را
شعله این خشم را دشنام هم بیفایده است
پس چه باید کرد آل اینقدر منفور را؟
چارهای جز مشورت با قبضه شمشیر نیست
چون نمیداند طرف غیر از زبان زور را
همتراز بشکه نفت است، لطفاً قبرکن
باز بیزحمت بیا و پهنتر کن گور را
«علی فردوسی»
***
خبری تازه شهر را پر کرد
خبری ناگوار و رقتبار
تیتر اصلی حکایت از این داشت
که خیانت دوباره شد تکرار
ابتدا روز یازده سپتامبر
سنگ بر زائران حق بستند
همه دیدند نوکران یهود
تا چه حد بیمروت و پستند
خون آن ماجرا نخشکیده…
باز بر جان مردم افتادند
بردههای سیاهبخت چه خوب
پیش ارباب دم تکان دادند
لاشخورهای منطقه امسال
عید را بر همه عزا کردند
کاسهلیسان بیصفت این بار
جان حجاج را فدا کردند
شأن والای خاندان سعود
کمتر از یک مترسک چوبی است
طی این سالها نشان داده
سگ تعلیمدیده خوبی است
آفتابی دوباره میتابد
یخ این قصه آب خواهد شد
شک نکن طبق آیه قرآن
قوم ظالم عذاب خواهد شد
عزم طوفان دیگری در ماست
رخش حمله به خائنان زین است
و یدالله فوق ایدیهم
آخر شاهنامه شیرین است
در دل شب به گوش خاموشان
ما ندای بلند تکبیریم
از شما گرگها به زودی زود
انتقامی درست میگیریم
در مسیر ولایت و قرآن
محکم و استوار میمانیم
عید قربان بعد در مکه
پشت مولا نماز میخوانیم
«سید محمدصادق آتشی»
***
چه روی داده خدایا غزل پریشان است
ستاره بر گذر حاجیان گل افشان است
دوباره چشم زمین و زمانه گریان است
که قاتل نفس زائران رحمان است
که مرگ سرخ عنایت ز حیّ سبحان است
کنار رمی سعودی که اصل شیطان است
یقین که حضرت غایب کنار ایشان است
حکایتی ست که در حزن این نیستان است
کنار سعی و صفایی که حاصلش جان است
امام شاهد ما فکر این شهیدان است
ظهور حضرت باران دوای هجران است
«محمدمهدی عبدالهی»
***
بر شهیدان «منـا» شیون کنید
نالهها از جور «اهریمن» کنید
«آل شیطان» شد دلیـل واقعه
هرچه نفرین بر «کفیل» فاجعه
«پور» آن «بوزینۀ» بی عقل و هوش
آنکه باشد همچو قاطـر بس چموش
آنکه «بمب» افکند، بر اهـل یمن
«قاتل» بیش از هزاران مرد و زن
آنکه «آتش» زد به «جان کودکان»
«در تَعِز در صَعده در صَنعـا» چنان
زادۀ «خونخوار» آن کفتار پیـر
نکته را دریاب اینک ای بصیر؛
سلسله جُنبان این کشتار اوست
آن «گُنهکـار» و سیه کردار اوست
شد «قَتیل» از کبر او بیش از هـزار
«حاجیان» در «ازدحام» و «اضطرار»
گفتهاند «او» و نگهبانهای او
عامل کشتار جمعاند ای عمـو
***
بر شهیدان «منا» زاری کنید
ای مسلمانان عـزاداری کنید
«عیدقربان» بود و قربانگه «منا»
یاد باد از «کُـشتِگان در کــربـلا»
بر «یزید» و «ابن سَعد» و «شِمر» دون
«داغ ننگ» و «لعنـت» بی چنـد و چون
«خُـولی» نامــرد رَذل و «حَــرمَـلِه»
نقششان پیداست در این مرحله
پُشتهها از کَشتهها گشته پدید
«ننگ و نفرین» بر شما «آلِ پلید»
نامسلمانان چنین «کشتار عید»
بود آیا هدیه بـر «کاخ سفید»؟!!
این مصیبت را چه کس «تاوان» دهد؟!
«جان» تقاص این «مسلمانان» دهد؟!
خاکتان بر سر «وهابی مسلکان»
خائنان بر «کعبه» خیل «دلقکان»
***
شور و شیون ای مسلمانان رواست
قتل عام «اهل قبله» در «منا»ست
زین سپس این روز ِ«داغ و درد» ماست
«عید قـربان» جلوهای از «کـربلاست»!
«سیاوش امیری»
***
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشه ی آل سعود را
یارب! به حق ناقه صالح عذاب کن
نسل به جای ماندهی قوم ثمود را
افتاده دست ابرههها خانه خدا
سجیل کو که سر شکند این جنود را
چیزی به غیر وهن ندارد نمازشان
باید شکست بر سر آنها عمود را
ای واجبالوجود ز لوث وجودشان
کی پاک میکنی همه مُلک وجود را
انکار میکنند هرآنچه که بوده را
اصرار میکنند هر آنچه نبود را
جده، یمن، مدینه، غدیر، از قدیمها
این قوم میخرند تمام شهود را
در آن زمین که نام علی گل نمیکند
هرگز مجوی مدفن یاس کبود را
کو وارث کسی که در قلعه کنده است
تا بشکند دوباره غرور یهود را
اسفند روز آمدنش کور میکند
یک صبح جمعه چشم بخیل و حسود را…
«عطیهسادات حجتی»
نظرات