جنگ شد، پنجرهها افتاد، بچّهها تشنه سفر کردند
راهنوا- این روزها همزمان با هفته دفاع مقدس (هفتهی آغازینِ حمله رژیم بعثی عراق به سرزمینمان ایران) و آغاز فصل مدرسه، شعر شاعرانِ انقلاب بیش از روزهای دیگر خواندن دارند.
از جملهی این شعرها غزلِ «اول آ» سروده علیرضا قزوه است. این غزل را به نقل از کتاب «صبح بنارس» میخوانید.
گفتنیست صبح بنارس یکی از موفقترین مجموعه شعرهای قزوه است که توانست برگزیدهی جایزههایی چون «قلم زرین» و «کتاب فصل» در بخش شعر شد.
«اول آ»
اوّل مهر رسید و من در همان «اوّل آ» بودم
مثل گنجشک دلم میزد، مثل گنجشک رها بودم
پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود
پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجرهها بودم
پشت هر پنجره دنیایی ست، چشم وا کردم و بستم، آه
من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم
گفت : بابا دو هجا دارد… نام من چار هجایی بود
نان یکی… آب یکی … باران… مثل باران دو هجا بودم
گفت: هر حرف صدا دارد… در سکون حرف زدم با خود
هم صدا بودم و هم ساکت، نه سکوت و نه صدا بودم
گفت: دلتنگ که ای؟ خندید… گریه کردم که پدر… خم شد
آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم
جنگ شد، پنجره ها افتاد، بچّه ها تشنه سفر کردند
هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم
گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو … راست می گفت، کجایم من؟
تو نبودی… تو چهل سال است… من… اجازه؟… همه را بودم
تو چهل سال همه غایب… تو چهل سال همه در خویش…
من چهل سال، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟
منبع: شهرستان ادب
نظرات