حبیب خزایی فر
اين قطعه منظومهاي داستاني با موضوع فتنه و حوادث پس از انتخابات سال 88 با زباني نمادين و تمثيلي است.
تو جنگل نقشه جغرافيا
اون وسطا كه اين روزا شلوغه
هركي يه قصهاي ميگه كه راستش
بعضيا راسته بعضيام دروغه
بالاتَرَك كلاغاي دربه در
پايينتَرَك موشموشكاي شيطون
دستاشونو دادن به هم دوباره
روباه پير و كركساي جوون
تو جنگل نقشه جغرافيا
يه گربه آروم رو زمين نشسته
دور و برش با پنجههاي براق
هزارتا گرگن به كمين نشسته
تو گرگ و ميش دمدماي غروب
که سایهها میافتن و پا میشن
چشماتو خوب كه وا كني ميبيني
گرگا از اون دور دورا پيدا ميشن
گرگا براي گربه قصهمون
نميدوني چه نقشهها كشيدن
شيشه عمرشون شكسته اما
خط و نشون براي ما كشيدن
حالا كه فصل ميوه چيني شده
مي خوان بيان تو باغمون بشينن
با توپ پُر بيان مث قديما
درختو هم با ميوههاش بچينن
خاك خدا با همه مهربونه
دنيا براي آدما بزرگه
منظرهي دنيا قشنگه اما
نه وقتي كه دست يه گله گرگه
خونه ما ارث پدربزرگه
اين خونه قديمي صاحب داره
خدا با عاشقاش ببينيد اينجا
هزارتا پهلوون مراقب داره
تو جنگل نقشه جغرافيا
يه گربه آروم… نه یه شیر شرزه
گرگا اگه پا تو خونهاش بذارن
زمین و آسمونشون میلرزه
سلام و وقت بخیر
برای انتشار آهنگ، اثر رو به چه آدرسی ارسال کنیم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــ
مدیریت:
info@rahnava.ir