آرمیتا
باشگاه هواداران
×

تخصص

ماجرای ترانه

نظرات

    فدایی سید علی
    یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴

    بسم الله الرحمن الرحیم…
    واقعا خیلی سخته ی دختر بچه چشم به راه باباش باشه…انشاالله خدا نصیب هیچ خانواده ای به خصوص هیچ دختری نکنه……..آمین.
    انشاالله خدا داداش حامد و تموم دوستانشون رو حفظ کنه که میتونن در حد توانشون مرحمی باشن برای این دلای زخم خورده و چشمای بارونی…

    حامد اسماعیلی
    چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵

    دم آقای سیار و زمانی گرم خیلی خوب بود

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

متن ترانه

poet
محمدمهدی سیار


حسابش رفته از دستم که امروز
دُرُس چن روزه نیستی دیگه پیشم

 

 

دُرُس چن روزه دور از چشم مامان
با قاب عکس تو هم گریه میشم

 

 

دُرُس چن روزه که عطر سلامت
نپیچیده یه بارم توی خونه

 

 

که رو لبخند تو، تو قاب عکست
میریزه اشکای من دونه دونه

 

 

کدوم دستی تو رو از من جدا کرد؟
الهی که…الهی که بمیره

 

مامان میگه دعاهام مستجابه
مامان میگه که آه من میگیره

 

همه میگن که این کارا همیشه
کار روباه پیره، کار گرگه

 

توی نقاشیام رنگش سیاهه 

همه میگن یه شیطون بزرگه

 

باباغصه نخور، این درد دل بود 
توی نقاشیام فردا قشنگه

 

 

نگهدار تا همیشه خنده‌هاتو 

بدون فردای آرمیتا قشنگه

 

دیگر آثار: