دفاع از شط
باشگاه هواداران
×

تخصص

ماجرای ترانه

دفاع از شط

در روزهای اخیر شاهد انتشار اخبار و گزارش هایی درباره بازگشت پیکر ۱۷۵ غواص شهید به کشورمان بودیم.  اوایل خردادماه بود که پیکرهای ۱۷۵ غواص شهید وارد کشور شدند. این شهیدان در عملیات کربلای ۴ با دستان بسته توسط نیروهای بعثی به شهادت رسیده و زنده به گور شده بودند.

 

به همین بهانه «باشگاه ترانه و موسیقی راه» اثری زیبا را با عنوان «دفاع از شط» منتشر نمود.

 

 

 

پس از انتشار، این ترانه‌ی زیبا مورد توجه مخاطبان و دیگر رسانه‌ها به ویژه رسانه‌ی ملی قرار گرفت که در ادامه می‌توانید بخشی از آن را مشاهده نمایید.

 

1. خبرگزاری فارس: ترانه «دفاع از شط» پیشکشی به مظلومیت 175 شهید غواص+کلیپ

 

2. خبرگزاری تسنیم: شبی که کربلای ۴ لو رفت، یه گردان زد به خط، یه دسته برگشت + فیلم

 

3. «دفاع از شط» در خبرگزاری دانشجو

 

4. خبرگزاری مهر: «دفاع از شط» به ۱۷۵ شهید غواص پیشکش شد

 

5. سایت موسیقی ما: نماهنگ «دفاع از شط» با موضوع مظلومیت 175 شهید غواص

 

6. تریبون مستضعفین: نماهنگ دفاع از شط

 

 

 

 

نظرات

    عین کاف
    جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴

    سلام
    1. چه خوبه که اینقدر بروزهستید
    2. توی دعواهای سیاسی این روزها بر سر این شهدای مظلوم و
    دست و پا زدن آقایون برای افزایش کرسی های مجلس
    یه کار بااخلاص اینجوری چقدر چسپید…
    3. در متن شعر بند یکی به آخر “عشیره میگن…” توی ترانه نیست
    4. بعد از شنیدن این ترانه، خوندن این شعر قزوه هم خالی از لطف نیست
    https://rahnava.ir/news/13207

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

متن ترانه

poet
حامد عسکری
 
 
ننه‌ش میگفت بواش قنداقه شو دید
رو بازوش دس کشید مثل همیشه 
می‌گفت دستاش مثه بال نهنگه
گمونم ای پسر غواص میشه
 
 
ننه‌ش میگفت: همه‌ش نزدیک شط بود
میترسیدم که دور شه از کنارم 
به مو‌ میگف : ننه میخام بزرگ شم
برم سی لیلا مرواری بیارم
 
 
ننه‌ش میگفت نمیخاستم بره شط
میدیدم هی تو  قلبم التهابه
یه روز اومد به مو گفت: بل بروم شط
نفس مو بیشتر از جاسم تو آبه
 
 
زد و نامردای بعثی رسیدن
مثه خرچنگ افتادن تو کارون
کهورا سوختن نخلا شکستن
تموم شهر شد غرقابه ی خون
 
 
ننه‌ش میگفت روزی که داشت میرفت
پسین بود؟ صبح بود؟ یادوم نمیاد
مو‌گفتم :بچه‌ای…لبخند زد گفت:
دفاع از شط شناسنامه نمیخواد
 
 
رفیقاش میگن : از وقتی که اومد
تو چشماش یه غرور خاص بوده
به فرمانده‌ش میگفته بل برم شط
ماها هف پشتمون غواص بوده
 
 
ننه‌ش میگف جوون برگ سدروم
مثه مرغابیای خسته برگشت
شبی که کربلای چار لو رفت
یه گردان زد به خط یه دسته برگشت
 
 
ننه‌ش میگفت‌: چشام به در سیا شد
دوای زخم نمک سودوم نیومد
مسلمونا دلم میسوزه از داغ 
جوونم دلبرم رودم نیومد
 
 
عشیره میگن از وقتی که رفته 
یه خنده رو لب باباش نیومد
تا از موجا جنازه پس بگیره 
شبای ساحلو دمام میزد
 
 
یه گردان اومده با دست بسته 
دوباره شهر غرق یاس میشه 
ننه‌ش بندا رو‌وا میکرد باباش گفت: 
مو‌گفتم ای پسر غواص میشه…
 
 
 

دیگر آثار: