سید محمد عبدالحسینی
هادی آرزم
در سوگ شهيد سيد مرتضي آويني همراه با اشاراتي به ولاي جد بزرگوارش اميرالمومنين علي مرتضا علیه السلام. این ترانه از مشهورترين اشعار در رثاي آن شهيد است كه براي اولين بار به مناسبت 20 فروردين سالگرد شهادت ايشان در قالب موسيقي ارائه شد.
كيستم من بندهاي از بندگان مرتضا
قطره اي از بحر ناپيداكران مرتضا
سايه وار افتاده ام بر آستان مرتضا
مدعي هرگز نمي فهمد زبان مرتضا
باطن دين محمد بود جان مرتضي
بر زمين افتاده ديدم آسمان خويش را
رقص مرگ جان و پايان جهان خويش را
در كف طوفان رها كردم عنان خويش را
تا مگر پيدا كنم نام و نشان خويش را
گم شدم اندر نشان بي نشان مرتضا
چيست ايمان جز اناالحق گفتن رندان مست
كفر چبْود دستگاه رستن از بالا و پست
ظاهر مذهب اگر با مذهب ظاهر نشست
بايد از ايمان و كفر خويش برداريم دست
همچو خيل دين فروش دشمنان مرتضا
شاه شطرنج سياست مات خون مرتضاست
در كف جن و ملك رايات خون مرتضاست
بر زبان جبرئيل آيات خون مرتضاست
نشر دين در انتشار ذات خون مرتضاست
دين ما شد تازه با خون جوان مرتضا
دين ما گفتم دين دين فروشان دغل
بوالحكم كيشان قبض و بسط جهل مستدل
آيت قرآن به لب تلمود پنهان در بغل
فهم دين مصطفي را جسته مفتاح از هبل
امت بوشسب يعني منكران مرتضا
همسري با مرتضا دارند مرد راه كو
در ميان شاعران يك جان مرگ آگاه كو
در ميان اهل حكمت يك شهادت خواه كو
آنكه چونكه حيدر بگريد نيمه شب در چاه كو
گر توئي سام نريمان، نك كمان مرتضا
نظرات