بی‌معرفت تو، بنده بودن سخت است/یک جُرعه شراب معرفت می‌خواهم
رضا اسماعیلی در چند رباعی جدید خود به اندیشه در سیره رضوی پرداخته است.
راه‌نوا- گفتن از امام رضا(ع) در حد و توان واژگان نیست، اما با وجود این اشعار بسیاری طی سال‌ها تلاش کرده‌اند تا به وصف جمالی از صفات امام خوبی‌ها بپردازد؛ تلاش قطره‌های برای رسیدن به دریا. هر چند سخن گفتن از اولیا‌الله دریایی است که در حجم اندک و ناتوان شعر جای نمی‌گیرد، اما شاعران تلاش کرده‌اند تا از این دریا به حد خود برگیرند.
ادبیات فارسی از سرآغاز مزین به نام ائمه اطهار(ع) بوده است، این امر هم در دیوان شاعران شیعی و هم در میان سرایندگان اهل سنت قابل دیدن است. در سه دهه انقلاب به دلیل ایجاد فضای گسترده و دینی، شاعران بسیاری در حوزه ادبیات آیینی کار کرده و قلم زده‌اند. در میان اشعار آیینی این سال‌ها شعر عاشورایی و سپس شعر رضوی از نظر کمیت در اوج هستند؛ هر چند شاید زیباترین سروده‌های آیینی را هم بتوان در این حوزه جست.
اظهار ارادت شاعران فارسی‌زبان به ساحت مقدس علی ابن موسی‌الرضا(ع) پیر و جوان نمی‌شناسد. هر کس که محبت حضرت شمس الشموس نصیبش شد، زبان به مدح سرورش گشوده است. رضا اسماعیلی، از شاعران آیینی کشور، در آستانه میلاد مبارک امام رضا(ع)، چند رباعی جدید در وصف سیره ایشان سروده است. رباعی‌های اسماعیلی برگرفته از این حدیث رضوی است که فرمود: علم گنجینه‌های کمال است و کلید‌های آن گنجینه‌ها پرسش کردن است. (الحدیث .جلد 2 . صفحه 1)پ
***
همواره در اندیشۀ پُرسیدن باش
دلباختۀ بصیرت و دیدن باش
با لهجۀ معرفت از «او» صحبت کن
عالِم به حقیقت پَرستیدن باش
***
گر در صف اهل طاعتی، اندیشه
گر مشتری سعادتی، اندیشه
برتر بُوَد از عبادت صد ساله
در دیدۀ دوست، ساعتی اندیشه
***
احساسِ بدون عقل، خُسران دارد
انسان جَهول، میل عُصیان دارد
بی‌دیدۀ معرفت، محبت کور است
شیداییِ محض، طعم شیطان دارد
***
نور است خدا، تو نور باید باشی
از ذلت جهل، دور باید باشی
«ن والقلم … » است آیۀ دین، یعنی:
با عقل تو جفت و جور باید باشی
***
اسلام به جز ظهور دانایی نیست
جز مهر و سلام و عشق و زیبایی نیست
از جهل و خرافه و خشونت دور است
جز جلوه نور عقل و بینایی نیست
***
در رخوت جهل، می‌شوی بی‌مایه
با ظلمت دیو، می‌شوی همسایه
گر طالب روشنایی انسانی
باید بشوی تو با خِرد هم‌پایه
***
یا نور! مدد کن که مسلمان باشم
آیینه‌ای از تبار سلمان باشم
از ظلمت غول و دیو و دَد برگردم
در پرتو نور عشق، انسان باشم
***
یا نور! ز دل مراقبت می‌خواهم
چون آینه، حُسن عاقبت می‌خواهم
بی‌معرفت تو، بنده بودن سخت است
یک جُرعه شراب معرفت می‌خواهم
منبع: خبرگزاری تسنیم
نظرات